کد خبر : 17043
تاریخ : 1398/11/13
گروه خبری : فرهنگی

دف‌نواز مشهور همدانی در گفتگو با سپهرغرب:

موسیقی دربردارنده ده‌ها مؤلفه هویت‌بخش فرهنگی است

رادفر: سیاست‌گذاری‌ها باید با فرهنگ تعامل داشته باشند و نه تقابل حیدری: گروه موسیقی واله به دنبال بازگردانی اصالت دف به آن است

سپهرغرب، گروه فرهنگی - سمیرا گمار: دف‌نواز مشهور همدانی گفت: هنر موسیقی و درکل فرهنگ از اصلی‌ترین اجزای زندگی انسان‌ها است. موسیقی فقط صرف موسیقی نیست و به ده‌ها مؤلفه فرهنگی دیگر گره خورده که هویت ما را می‌سازند؛ آشنایی با بزرگان، شاعران، منش آن‌ها، تاریخ، شعر و خیلی از مؤلفه‌های دیگر.

موسیقی هنر اندیشیدن با نغمه‌هاست. هنری که هم‌گام با کلام و حتی فراتر از آن، بیانگر احساسات انسانی بوده؛ زیرا زمانی که کلام محدود شده و دیگر به‌کار نیاید، موسیقی زبان ‌باز می‌کند تا به قول شکسپیر حتی سینه‌های وحشی و دور از احساس نیز سِحر شده و به آرامش برسند. به همین دلیل است که خیلی‌ها هنر موسیقی را راهی برای همدلی و هم‌زمانی مردم پنج قاره می‌دانند.

موسیقی کاربردهای بسیاری دارد که نشانگر قدرت جادویی این هنر است، البته در جامعه ما هنوز جایگاه خویش را پیدا نکرده، اگرچه کارشناسان، نوازندگان و آهنگ‌سازان هنرمند و متبحری داریم، افرادی که نه گندم‌نمای جوفروش، بلکه یاوران حقیقی این هنر اصیل و باارزش هستند و برای شناخت موسیقی اصیل و غیر اصیل، این نکته بسیار مهم است که چه کسانی و با چه ماهیتی در این عرصه فعالیت می‌کنند.

با ذکر این مقدمه آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی خبرنگار سپهرغرب با دو تن از موسیقی‌دانان جوان همدانی است؛ استاد میروحید رادفر و استاد مصطفی حیدری که از دف‌نوازان به‌نامِ همدان و حتی کشور هستند و سال‌های زیادی است که با موسیقی مأنوس‌اند.

      آقای رادفر به‌عنوان‌ نخستین‌ سؤال بفرمایید کِی‌ به‌ دنیا آمده‌اید و چگونه‌ به‌ موسیقی‌ علاقه‌مند شدید؟

میروحید رادفر هستم، متولد سال 62، از آنجایی که از کودکیِ من در خانه ما ساز بود، از پنج‌سالگی دف به دست گرفتم و از همان زمان تاکنون با موسیقی زندگی می‌کنم.

      نخستین سازی که به دست گرفتید دف بود؟

بله

     اگرچه دف ساز نام‌آشنایی است، اما کمی از دف برایمان بگویید.

داستان پیدایش و نوع استفاده دف یک موضوع است و اینکه به‌مرور زمان چه اتفاقی برای آن رخ داده، مسئله دیگر؛ دف یک ساز خانقاهی بوده و خاستگاه و استفاده اصلی آن عرفانی است و در مجالس خاص استفاده می‌شده که استاد بیژن کامکار دف را از خانقاه خارج کرده و به اجتماع آورد. چیزی که تا قبل از آن فقط تنبک بود، بیرون آمدن دف از خانقاه کارکرد آن را نیز تغییر داد. برخی دف را ساز آیینی می‌دانند و برخی هم فارغ از این بُعد و بدون ارتباط معنایی با آن مسلک و روش، به آن نگاه موسیقایی دارند.

هیچ‌کدام هم نافی دیگری نبوده و هردو برای جامعه لازم بوده؛ چراکه سازی است با هزار سال قدمت در فرهنگ و هویت مردم ما که به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین بخش‌های زندگی آنان به‌شمار می‌رود؛ درهرصورت باید فضا بیشتر تلطیف شده و شرایط مهیئتر شود.

      رشته تحصیلی شما موسیقی بوده و یا همه آنچه آموخته‌اید تجربی است؟

در دانشگاه اصفهان موسیقی را تا مقطع کاردانی ادامه داده‌ام، اگرچه درحال حاضر در همدان نیز این رشته تدریس می‌شود؛ البته تعداد کسانی که در عرصه موسیقی به‌صورت دانشگاهی پیش رفته‌اند، بسیار کمتر از کسانی بوده که این رشته را تجربی آموخته‌اند. اگرچه خیلی‌ها با آمدن رشته موسیقی ازنظر دانشگاهی نیز آن را ادامه دادند، اما به‌طور کلی سیستم تجربی است.

دوره تکمیلی موسیقی من تجربه یک سال حضور نزد استاد بیژن کامکار در تهران بود، ایشان به من لطف داشت و می‌گفت به کلاس نیاز نداری، اما اصرار خودم برای ماندن کنار استاد علاوه‌بر یادگیری، یک افتخار بود.

      ویژگی استاد کامکار چیست که همه از ایشان به بزرگی یاد می‌کنند؟

درکل تجربه و نوع نگاه این خانواده به ساز موسیقی بسیار متفاوت است، موسیقی به دریافت ذهنی انسان برمی‌گردد، استاد خیلی از اضافات را از ساخت موسیقی برچیده و شسته‌ورفته کار می‌کند؛ خانواده کامکارها به ظواهر و فرعیات نمی‌پردازند، کار آن‌ها اصیل، عمیق و سنتی بوده و در دف‌نوازی حکم سرچشمه را دارند که موسیقی را زلال و ایده‌آل آموخته‌اند و همان‌طور ادامه داده‌اند.

      بپردازیم به گروه دف‌نوازی‌ که دارید؛ چه‌ زمانی‌ این گروه‌ انسجام‌ گرفت‌؟

بنده از سال 89 تا 96 در تهران بودم، اما به لطف دوستان دو سال است که به همدان برگشته‌ام که هم در آموزشگاه تدریس می‌کنم و هم در گروه دف‌نوازی «واله» ازنظر فنی و کیفیت موسیقایی گروه را همراهی می‌کنم؛ نخستین اجرایمان هم در بیست‌دومین جشنواره موسیقی استان همدان طی اسفندماه خواهد بود.

      آموزشگاه هم دارید؟

خیر؛ هر شهری برای موسیقی یا هر چیز دیگری یک ظرفیتی دارد که الآن ظرفیت همدان در این بخش تکمیل است، درحال حاضر خیلی از اساتید همدان در دیگر آموزشگاه‌ها به هنرجویان خود آموزش می‌دهند، بنده هم همین‌طور در آموزشگاه دوستان تدریس می‌کنم.

      راستی چرا از همدان رفتید؟

من از سال 77 تا 88 حدود 17 کنسرت به آهنگسازی و سرپرستی خودم روی صحنه بردم، یکی از فعال‌ترین گروه‌ها و تنها گروه منسجم همدان بودیم، آخرین کنسرتی هم که در همدان برگزار کردم مرداد 88 بود، اما با کم‌لطفی و شرایط دلسردکننده‌ای که بود، ترجیح دادم بروم؛ ورودی و خروجی هر چیزی باید باهم سنخیت داشته باشد، اما برای ما این‌طور نبود.

      آقای رادفر درحال حاضر وضعیت دف‌نوازی در همدان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

درحال حاضر خیلی خوب و شرایط نسبت به قبل بسیار بهتر است؛ اگرچه فقط بحث دف نیست، بلکه نگاه به موسیقی را باید درنظر گرفت؛ موسیقی سلیقه‌ای است، برخی دوست دارند ظواهر امر رعایت شود و برخی نگاه اصیل‌تری دارند. آن سالی که ما این کار را شروع کردیم، همدان سه دف‌نواز داشت، اما الآن فقط در گروه واله 30 تا 40 نفر عضو هستند، پس اوضاع بهتر شده، اگرچه ایده‌آل نیست؛ چون همیشه شرایط اجتماعی و سیاسی با موسیقی زاویه‌هایی دارد.

      آیا روند کنونی‌ موسیقی‌ سنتی‌ در ایران‌ براساس‌ معیارهای‌ ایده‌آل‌ خود حرکت‌ می‌کند؟

این مسئله به سیاست‌های کلی هر حکومتی برمی‌گردد که با فرهنگ تقابل داشته باشند و یا تعامل؛ موسیقی در جامعه ما بیش از اینکه بر علم این رشته استوار باشد، سلیقه‌گرایانه است. ما یک کار موسیقایی می‌سازیم که یک مسئول نمی‌پذیرد و مسئول دیگر برای کیفیت موسیقایی همان کار تشویقی می‌دهد! بنابراین هرکس با زاویه دید و علاقه خود با موسیقی برخورد می‌کند، چارچوب و ضابطه قانونمندی در این حوزه نداریم.

ما خیلی جاها دنبال رعایت قوانین نیستیم. مختص موسیقی هم نیست، گاهی نگاه‌ها غیر کارشناسی بوده و حرفه و تخصص مسئولان در انتصابات خیلی درنظر گرفته نمی‌شود؛ امیدوارم این مشکل حل شود، اگرچه نمی‌دانم چقدر زمان می‌برد!

      می‌خواستم در مورد چالش‌های کارتان بپرسم که اشاره کردید؛ اگر محدودیت‌ها و موانعی هست، بفرمایید.

چالش‌ها زیاد است، مربوط به فقط همدان هم نیست و کلان ماجرا را باید دید. مشکل اصلی ما کپی‌رایت است؛ باید این فرهنگ جا بیفتد که حق نشر و تألیف هر کاری صرفاً برای هنرمند باشد، الآن کسی در سوپرمارکت دزدی نمی‌کند چون مسئول فروشگاه را به رسمت شناخته، اما در سیستم فرهنگی هنرمند به رسمیت شناخته نشده، درحالی ‌که مگر یک هنرمند چقدر درآمد دارد؟ یا کنسرت است و یا آموزش که آن‌هم خیلی محدود بوده، باید جایگاه هنر هنرمند را به‌عنوان یک شغل بپذیریم، چون امرار معاش هنرمند از این طریق است.

شما کاربرد موسیقی و فراگیری آن را در جامعه ببینید، یکی از اصلی‌ترین و تأثیرگذارترین مسائل در جامعه ما موسیقی است؛ اما هنرمندان شاید برای ابتدایی‌ترین حقوقشان هم باید بجنگند! خاطرم هست اساتید ما برای بیمه سال‌ها تلاش کردند، درحالی ‌که مثلاً شاید یک قالیباف راحت بیمه شود، اما موسیقی‌دان‌ها نه، چون این قشر هنوز آن‌چنان که باید، به رسمیت شناخته نشده‌اند.

موسیقی آمیخته به فرهنگ و هنر این سرزمین است، اما گاهی ممیزی‌ها در اجرا کار را سخت می‌کنند، گاهی اوقات گرفتن سالن سخت است، در همدان تنها یک سالن قابلیت اجرای خوب دارد، اما همان هم دردسرش زیاد است.

به‌طور کلی به نظر من اگر متولیان فرهنگ هرسال یکی از نیازهای این حوزه را در اولویت قرار می‌دادند، در طول این 40 سال 40 مشکل حل شده بود و الآن نباید مشکلی وجود داشت!

      با آرزوی موفقیت برای شما و گروه واله؛ ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، به‌عنوان کلام پایانی اگر نکته‌ای هست، بفرمایید.

درحال حاضر با این شرایط سخت زندگی هزینه گذاشتن برای موسیقی و چیزهایی که شاید جزء واجبات زندگی نباشند، بسیار سخت است؛ اما می‌خواهم مخاطبان عزیز به این نکته توجه کنند که هنر موسیقی و درکل فرهنگ از اصلی‌ترین اجزای زندگی انسان‌ها است و ما هرچه وقت و سرمایه صرف آن کنیم، قطعاً آیندگان ما از آرامش روحی و روانی بیشتری برخوردار خواهند بود. چون موسیقی به ده‌ها چیز دیگر گره خورده که هویت ما را می‌سازند؛ آشنایی با بزرگان، شاعران، منش آن‌ها، تاریخ، شعر و خیلی از مؤلفه‌های دیگر، مثل نوروز که در ظاهر عید است، اما عناصر آن بخش زیادی از هویت و فرهنگ ما را دربرمی‌گیرد. امیدوارم ذائقه مردم روزبه‌روز با شنیدن کارهای خوب ارتقا یافته و همه این‌ها منجر به تعالی فرهنگ جامعه شود.

      دغدغه ما وجود مکانی برای جمع‌نوازی است

در ادامه متن هم‌کلامی خبرنگار سپهرغرب با استاد مصطفی حیدری، سرپرست گروه دف‌نوازی «واله» را می‌خوانید؛ وی معتقد است میروحید رادفر از نوابغ موسیقی ایران است و بودن در کنار ایشان را افتخاری برای مجموعه خود و خانواده فرهنگی استان می‌داند، آنچه می‌خوانید گفت‌وگوی ما با اوست:

      آقای حیدری خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چطور وارد دنیای موسیقی شدید؟

مصطفی حیدری هستم، متولد سال 58 در تهران و بزرگ‌شده همدان؛ آشنایی من با دف که یک ساز قدیمی و آیینی است، از اواخر سال 75 با مقام‌نوازی در مکتب دف‌نوازی کردستان و براساس علاقه شخصی خودم آغاز شد و بعد از آن نیز از طریق گروه موسیقی باباطاهر به سرپرستی آقای ملکی و پس از آن از طریق گروه تمنا به سرپرستی آقای حیدری ادامه پیدا کرد.

     ظاهراً برای گروه واله خیلی دغدغه دارید؛ از این گروه برایمان بگویید.

با عنایت خداوند و یاری استاد میروحید رادفر تصمیم گرفتیم گروه واله را شکل دهیم که متشکل از 30 تا 40 نفر هنرجویان بنده و استاد رادفر است. به نظرم در برخی از موارد ساز با شکل سنتی و قدیمی خود فاصله گرفته است؛ تصمیم ما برای راه‌اندازی و انسجام این گروه جهت بازگرداندن اصالت دف به آن بود.

     گروه «واله» اکنون برای چه رویدادی درحال تمرین است؟

ما اکنون برای نخستین اجرایمان در بیست‌دومین جشنواره موسیقی استان همدان که طی اسفندماه برگزار خواهد شد، تمرین می‌کنیم.

     با آرزوی موفقیت، لطفاً بفرمایید چه آینده‌ای برای گروه دف‌نوازی «واله» ترسیم کرده‌اید؟

گروه موسیقی واله به دنبال بازگردانی اصالت دف به آن است و ما انشاالله این گروه را حفظ خواهیم کرد.

      آقای حیدری از مسائل و مشکلاتتان بگویید.

یکی از مشکلات هنرجویان دف این است که به‌صورت تکی خوب می‌نوازند، اما به‌صورت گروهی و با سایر سازها نمی‌توانند قابلیت‌های خود را نشان دهند. آموزشگاه ماهور به مدیریت آقای مجتبی حیدری برای رفع این مشکل اقدام به تشکیل کلاس گروهی کرد و این کلاس‌ها برقرار شد، اما نبودن فضای کافی در کلاس و سروصدای زیاد این ساز در آموزشگاه با تعداد 30 تا 40 نفر نوازنده دشوار بود که ما نامه‌ای به انجمن موسیقی نوشته و درخواست خود را مطرح کردیم که با لطف دوستان و همکاری و مساعدت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی محل مناسبی برای تمرین به ما اختصاص دادند.

      و کلام پایانی؟

بنده به‌عنوان یک عضو کوچک از خانواده هنرمندان از هر کسی که برای هنر گام برمی‌دارد، تشکر می‌کنم؛ امیدوارم همیشه شاهد رشد و پیشرفت همدان در عرصه هنر به‌ویژه موسیقی باشیم.

  لینک
https://www.sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/17043