کد خبر : 55612 تاریخ : 1401/3/1 گروه خبری : دین و اندیشه |
|
مهدویت، تفــکرات افراطی غرب و رســالت ما |
|
دریک قرن گذشته یک جریان انحرافی تحت نام “مسیحیان توراتی” یا “یهودیان انجیلی” در بین پروتستانها رشد کرده که مورد تائید اکثر مسیحیان نیز نمی باشند. این جریان نوظهور اعتقاد دارد که تا قبل از پایان زمان، آینده ای هولناک و تاریک در پیش روی بشرخواهد بود و پیش از ظهور دوباره مسیح، صلح درجهان هیچ معنائی ندارد. بر اساس این باور، مسیحیان برای تسریع درظهور مسیح باید مقدمات جنگ بزرگی به نام”آرماگدون” را فراهم نمایند. آنان میگویند لشکرى از دشمنان مسیح(ع) که بدنه اصلى آن از میلیونها نظامى تشکیل یافته، از عراق حرکت مىکند و پس از گذشتن از رود فرات – که در آن زمان به خشکى گراییده است – به سوى خاورمیانه رهسپار میشود. اما نیروهاى مؤمن به مسیح (ع) راه این لشگر را سد کرده و در منطقهای به نام “آرماگدون” آنها را شکست خواهند داد و مسیح (ع) براى بار دوم از جایگاه بلند خود بر زمین فرود مىآید و صلح جهانى را برقرار مىکند. آنان برای تحقق این امر جنگ، خشونت و ویرانی را ضروری و مباح شمرده، در تبلیغات خود از مسیحیان و بخصوص سربازان میخواهند که با نثار جان خود، زمینه ظهور حضرت مسیح (ع) را فراهم کنند. این سربازان اگر در این راه کشته شوند “شهید”محسوب شده و در زمره حواریون مسیح (ع) تلقی میشوند. با این اعتقاد بود که دولت آمریکا در اوج جنگ سرد موشکهای هستهای قاره پیمای خود را «شمشیرهای جنگ مقدس» نامید و متمایل به استفاده بر علیه عراق درسال 1991 برای فراهم کردن مقدمه جنگ آرماگدون بود.” رونالد ریگان هم بعد از آن که به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد گفت: من از خدا میخواهم به من توفیق دهد که کلید شلیک موشک هستهای را فشار دهم تا جنگ آرماگدون آغاز شود. این افراد براین باورند که چون بعد از این جنگ و ویرانی، صلح دائمی بر قرار خواهد شد، پس هر فرد مسیحی باید کمک کند تا شرایط ظهور فراهم گردد. بر این اساس یکی از این شرایط از دیدگاه مسیحیت صهیونیستی افزایش جنگ و خشونت در جهان است. این مبلغان با آوردن آیه هائی از انجیل نظیر از جنگها و شایعات جنگها خواهید شنید؛ ملتى علیه ملتى بر خواهد خاست و مملکتى علیه مملکت دیگرقیام خواهد کرد. سعی در تقویت ایدئولوژیکی تفکر جنگ طلبانه خود را دارند. وقوع جنگ درافغانستان، عراق، شکنجه اسرا در زندانهای ابوغریب و گسترش آن در سطح جهان در این بستر قابل تحلیل هستند. طرفداران این نظریه مردم را متقاعد میسازند که به جای «صلح» باید در پی «جنگ» باشند. این تفکر صرفاً یک بحث تئوریک نیست بلکه بعد عملیاتی دارد و در سیاست خارجی، تبلیغات فرهنگی، زمینههای سیاسی و امنیتی غرب به عنوان یک پشتوانه عملیاتی عمل میکند.در واقع نگاه به پایان تاریخ از سوی مسیحیان افراطی، اصل را بر دشمنی و توطئه نهاده است. اما نگاه به پایان تاریخ از دیدگاه اسلامی، با وجود آرمان صلحطلبی و عدالتخواهی، آیندهای امیدبخش را به انسانها نوید میدهد. در نگرش اسلامی که مبتنی بر آموزههای شیعی است،در پایان تاریخ،یک منجی که نام او مهدی(س) و از فرزندان حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام است ظهور کرده و صلح عادلانه را برپا میسازد. این تفکر که به”اندیشه مهدویت” موسوم است یک اندیشه الهی، پویا و صلح جو است.در این تفکر، انتظار ظهور منجی، عامل حرکت، قیام و مبارزه برای ایجاد یک نظام صالح و مخالف جنگ است. در این نظام، منتظران مصلح خود باید صالح باشند و در جهت استقرار یک نظم جهانی مبتنی بر عدل و صلح و کرامت انسان حرکت نمایند. در تفکر مهدویت نیز پایان تاریخ وجود دارد اما این تفکر با اندیشه پایان تاریخ از نگاه “مسیحیان افراطی” تفاوت دارد. پایان تاریخ از نگاه اسلام، به معنای خاتمه ظلم و استکبار در جهان و آغاز نظامی جدید مبتنی برعدل و نماد صلح عادلانه است. در راه رسیدن به این مدینه فاضله که در آن میزان عدل است، جنگ طلبی، سلطه طلبی وجنگ قدرت، معنا ندارد. آنچه مهم است ادای تکلیف و تلاش در جهت زمینه سازی دولت حق است. موعود مورد نظر “مسیحیان افراطی” بر اساس انگیزههای سیاسی و با هدف توجیه سلطه نومحافظه کاران پیشین آمریکا، بر جهان ساخته شده و مبتنی بر تحریف آموزههای ادیان الهی است و لذا مروج جنگ است. در حالی که در تشیع، موعود، یک موجود حاضر و تاثیر گذار است.منتظران حضور منجی را حس میکنند و هر روز انتظار رویت وی را دارند. در واقع رسالت اسلام، جهانی و گفتمان مهدویت نیز استقرار صلح و عدالت در سطح جهان است و چنین بینشی با قطب بندی و خط کشی تبعیض آمیز میان انسانها هیچ سازگاری ندارد. ایده مهدویت برای آینده تاریخ، خیر، برکت، نور، هدایت، صلح و هم زیستی را نوید داده، بر بطلان تبعیض در هر چهره ای تأکید دارد و این تفاوت عمدهای میان دو نظریة مهدویت و جنگ تمدنهاست. دراندیشه مهدویت، انتظار فرج و خوشبینی نسبت به آینده جهان، یک عامل سازنده، تعهدآور, نیروزا و انقلاب آفرین است و انسان را برای حاکمیت ارزشها یعنی صلح و دوستی و محو ضدّ ارزشها یعنی جنگ و کینه توزی تشویق میکند.بر این اساس پیشنهاد میبایست به نکات زیر توجه شود: 1- اعتقاد به مهدویت و وجود یک منجی موعود با ویژگیهایی که شیعه به آن اعتقاد دارد در عرصه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید از جایگاه وِیژهای برخوردار باشد. کشوری که به اندیشه مهدویت معتقد بوده و در انتظار یک نظام مبتنی بر عدل و صلح میباشد نمیتواند نظم ظالمانه فعلی در عرصه بین الملل را بپذیرد. این کشور میبایست نظام مبتنی بر بی عدالتی را به چالش کشیده و بر ضرورت استقرار یک نظام عادلانه بینالمللی در جهان اصرار ورزد. لذا در عرصه فعال سازی دیپلماسی فرهنگی، استفاده از تریبونهای بینالمللی برای افشای نقاط منفی نظم فعلی در جهان ومعرفی نظم مبتنی بر عدالت و اخلاق باید در دستورکار قرار گرفته و با استفاده از ظرفیتهای سازمان ملل متحد،سازمان کنفرانس اسلامی،جنبش عدم تعهد و نهادهای مشابه در جهت ایجاد نظام جدید در عرصه بین الملل فعالیت نماید. 2- اعمال یک دیپلماسی فرهنگی مبتنی بر آموزههای مهدوی، در ارتباط با موضوع جهانی شدن یا جهانشمولی نیز ضروری بهنظر میرسد. در حال حاضر تئوریهای نویسندگانی از قبیل هانتینگتون، مشوق جنگ و منازعه میان فرهنگها و تمدنهای جهان به ویژه تمدنهای اسلامی و آسیائی است. اجتناب از وقوع جنگ بین تمدن ها، نیازمند اشاعه تفکر مهدویت اسلامی است چراکه مهدویت با تکیه بر مکتب غنی و کامل اسلام و با آرمان صلح طلبی و عدالت خواهی، آینده ای امیدبخش را به انسانها نوید میدهد. اشاعه این فرهنگ بخصوص در آسیا نقش مهمی در تحکیم روابط فرهنگی ایران با این قاره داشته و قطعا مناسبات سیاسی فیمابین را هم تقویت خواهد نمود. 3- جهان اسلام نیز میتواند برای مقابله با ترفند غرب،استراتژی دفاع از مهدویت را طراحی کند و شیعیان جهان نقش اصلی را در این روند ایفا نمایند. ابعاد تفکر انحرافی مسیحیان افراطی و انگیزههای سیاسی آنها باید افشا شده و در اولویت برنامههای فرهنگی، تبلیغی جهان اسلام قرارگیرد. باید در همایشهای بینالمللی، تفکرمبتنی بر “ایجاد جنگ و نا امنی درجهان، به عنوان مقدمه ظهور منجی” نقد و افشاگری شود. حضور حضرت عیسی بن مریم (ع) در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) و همراهی با ایشان در انقلاب جهانی مهدوی، در متن احادیث اسلامی به صراحت و به طور روشن و واضح بیان شده و متفکرین ادیان ابراهیمی از جمله اسلام و مسیحیت، میتوانند با انجام گفتگوی مستمر با یکدیگر، نگاه صلحجویانه خود در مورد آینده جهان را مطرح و با خطرات اشاعه تفکر “مسیحیان افراطی” برای صلح جهانی مشترکا مقابله کنند. بدیهی است که هیچیک از ادیان الهی، کشتار، خشونت و جنگ که منجر به قتل میلیونها انسان میشود را مقدمه ظهور منجی ندانسته و برعکس، علت ظهور منجی را برقراری صلح وآرامش و عدل در جهان عنوان نموده اند. 4- با توجه به اختلاف اکثر نحلههای فکری مسیحیت با نگرش مسیحیان صهیونیسم به پایان جهان و ظهور منجی، میشود با انجام گفتگوی مستمر با رهبران کاتولیک، ارتدکس و حتی پروتستان، نگاه صلحجویانه اسلام در مورد مهدویت برای آنان بازگو شده و خطرات اشاعه تفکر مسیحیان صهیونیسم برای صلح جهانی و حتی پیروان مسیح برای آنان تشریح گردد. با توجه به این مراتب، امروزه جهان اسلام که مشترکات زیادی با مسیحیت در مورد تفسیر غلط مسیحیان صهیونیسم در مورد پایان تاریخ دارد، میبایست گفتگوهای خود را با مسیحیان جهت یافتن راهکار برای مقابله با این جریان انحرافی دنبال نماید. ه- تقویت انسجام اسلامی یکی دیگر از راهکارهای موضوع دفاع از مهدویت میتواند باشد. مسئله مهدویت اختصاص به جامعه شیعیان ندارد، بلکه به عنوان یک موضوع اسلامی در نزد اهل سنت نیزمعتبر و مورد احترام است.بر این اساس، دفاع از اصالت مهدویت وظیفه همه مسلمانان است و این امر میتواند نقش مهمی در جهت تقویت انسجام اسلامی ایفا نماید. در شرایطی که جهان غرب، تحریف و تضعیف مبانی اعتقادی اسلام را دنبال میکند و تمام توان تبلیغاتی خود از قبیل رسانه، فیلم، ماهواره، بازیهای رایانهای و قلم و بیان را در این مسیر بکار گرفته است ضرورت دارد کشورها و علمای اسلامی نیز به دفاع یکپارچه از اعتقادات اسلامی بهخصوص اندیشه مهدویت بپردازند. امروز ضرورت ایجاد انسجام اسلامی برای مقابله با این وضعیت بیش از هر زمان دیگر احساس میگردد. لذا ضرورت دارد جهان اسلام بخصوص اهل تقریب و بهویژه شیعیان در جهت تبدیل اندیشه مهدویت به عاملی برای وحدت و همگرایی فعالیت نمایند. |
لینک | |
https://www.sepehrnewspaper.com/Press/ShowNews/55612 |