|
در دل کویرهای سوزان ایران، جایی که روزی نخلستانهای زخمخورده از جنگ، سوگوارانه رو به آسمان داشتند، امروز جوانههای امید سر برآوردهاند. این داستان، روایت معجزهای است که وقتی علم و عشق به خاک در هم میآمیزند، از دل ویرانی، زندگی میجوشاند. حسن ورشوچی، اقتصاددانی که دلش برای نخلهای سوخته میتپید، روزی با دیدن مجلهای انگلیسی، جرقهای در ذهنش زده شد؛ او که میدید بازسازی نخلستانها با روشهای سنتی ممکن است 80 سال طول بکشد، به دست تقدیر با فناوری کشت بافت آشنا و بیدرنگ عاشق این راه شد. امروز، پس از 33 سال تلاش خستگیناپذیر، او و گروهش در صفادشت ملارد قصهای نوشتهاند که مرزهای ایران را درنوردیده است. در آزمایشگاههای استریل این مجموعه، جایی که هوای آن 10 برابر تمیزتر از اتاقهای عمل بیمارستانی است، بانوانی با مدارک علمی مختلف، با عشق و دقتی مثالزدنی، مشغول تکثیر معجزهاند؛ آنها از مغز نخلها (پنیرک) و جوانههای مرکزی گردو، نهالهایی پرورش میدهند که تاکنون توانستهاند میهمان 11 کشور جهان شوند. گردوی چندلر، این طلای سبز ایرانی که روزی توسط آمریکاییها از کردستان و آذربایجان برده و اصلاح شده، چندسالی است که با فناوری اسپانیاییها و همت خانواده بزرگ رعنا، دوباره به سرزمین مادری بازگشته است. در باغهای مدرن ایران این نهالها نهتنها در برابر سرمای شدید مقاوماند، بلکه دو سال زودتر از روشهای سنتی به بار مینشینند. اما این موفقیتها بیچالش نبوده است؛ از مذاکرات سخت با شرکتهای خارجی که حاضر نبودند فناوری را منتقل کنند تا ساخت نخستین اتاق تمیز کشت بافت که در ایران تجربه نشده بود، هر مرحله آزمونی بود برای اثبات اینکه ایرانی میتواند! امروز شرکت رعنا برای مشتریانش فقط یک نام نیست؛ رعنا تبدیل به برندی جهانی شده است. وقتی هندیها و تایلندیها میگویند «نهال رعنا میخواهیم»، درواقع به دستاورد مردمی افتخار میکنند که از دل جنگ و تحریم، نهال امید بر آوردهاند و اکنون رعنا بهعنوان نماد سبز خودباوری ملی شناخته میشود. برای تکمیل تصویر افتخاری که شرکت رعنا رقم زده است، با مدیرعامل شرکت دانشبنیان کشت بافت رعنا گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه متن این گفتار را میخوانید: حسن ورشوچی، مدیرعامل شرکت کشت و صنعت رعنا هستم؛ فعالیت ما در این حوزه حدود 33 سال سابقه دارد. انگیزه اولیه تأسیس این شرکت، ایجاد مجتمع بیوتکنولوژی گیاهی رعنا بود که در صفادشت، از توابع شهرستان ملارد، احداث شد. در آن زمان هدف اصلی ما بازسازی نخلستانهای آسیبدیده از جنگ بود؛ براساس آماری که در همان دوره اعلام شد، در جریان جنگ حدود سهونیم میلیون نخل سوخته بود که میتوان این فاجعه را یکی از میراث تلخ آن دوران دانست. در آن زمان دولت وقت به ریاست آیتالله هاشمی رفسنجانی و به وزارت آقای دکتر عیسی کلانتری در وزارت کشاورزی، اقداماتی را برای بازسازی نخلستانها در پایان جنگ ایران و عراق، انجام داد؛ آنها امکاناتی مانند آب، خاک، سموم و سایر نهادهها را فراهم کردند؛ اما مشکل اصلی، جایگزینی یا کاشت نهال جدید خرما بود. چراکه نهال خرما عمدتاً از طریق روش سنتی «پاجوش» تکثیر میشود که این روش بسیار دشوار و محدود است. برآوردها نشان میداد که با روشهای سنتی، بازسازی نخلستانها ممکن بود تا 80 سال به طول انجامد؛ بنابراین ما به دنبال فناوریهای نوین رفتیم. یکی از شاخههای علمی در حوزه بیوتکنولوژی گیاهی، روشی بهنام «کشت بافت» است که برای تکثیر نهال خرما و سایر گونههای گیاهی بهکار میرود؛ اجرای این روش نیازمند آزمایشگاههای پیشرفته، نیروی انسانی متخصص و کادر مجرب است. بیش از 99 درصد از فعالیتهای ما در آن زمان، معطوف به تکثیر نهال خرما و آموزشهای مرتبط با آن بود. فناوری کشت بافت خرما در آن زمان تنها در اختیار کشور انگلستان بود و ما توانستیم با کسب آموزشها و انتقال دانش فنی، مقام دوم در این حوزه را در سطح جهان بهدست آوریم. پس از حدود 15 سال از تأسیس مجتمع بیوتکنولوژی گیاهی رعنا، تصمیم گرفتیم از وضعیت تکمحصولی خارج شویم و پس از مطالعات فراوان، تکثیر گردو از طریق کشت بافت را انتخاب کردیم. در آن زمان کشور اسپانیا تنها دارنده فناوری کشت بافت گردو بود و ما توانستیم فناوری گردو را از یک شرکت اسپانیایی بهنام ویترویک به ایران منتقل کنیم. در هر دو انتقال فناوری (خرما و گردو) ساختاری شبیه (Joint Venture) ایجاد شد که دارنده فناوری در همکاری نزدیک با ما قرار داشت. برخلاف تصور عمومی که انتقال فناوری را صرفاً به معنای معرفی مواد اولیه (فرمولاسیون) میدانند، در پروژه ما انتقال فناوری بهصورت کامل انجام شد. در پروژه خرما، بستهای جامع شامل آموزش نیروها، جزئیات ساختمانی، طراحی آزمایشگاه و مشخصات کامل محیط کار به ایران منتقل شد؛ چراکه در این حوزه، تمیزی و استانداردهای محیطی، نقش حیاتی ایفا میکنند. درحال حاضر، حدود 80 نفر در مجموعه ما مشغول به کار هستند که نیمی از آنها را بانوانی با تحصیلاتی از دیپلم تا دکترا تشکیل میدهند؛ نیمی از این افراد در بخش آزمایشگاه آموزشهای لازم را در زمینه تکثیر نهال خرما و گردو زیر نظر کارشناسان انگلیسی و اسپانیایی فرا گرفتند و نیم دیگر مهارتهای لازم را در جهت پرورش نهالهای خرما و گردو، در گلخانههای رعنا کسب کردند. ساختمان آزمایشگاه ما که با برخورداری از استاندارد معتبر طراحی شد، حدود چهار هزار متر مربع مساحت دارد و مساحت گلخانهها که با اصول پیشرفته طراحی شده، به وسعت 20 هزار متر مربع است. یکی از دشوارترین مراحل این پروژه، ساخت Clean Room (اتاق تمیز) در فضای آزمایشگاه بود؛ در آن زمان تجربهای از «اتاقهای تمیز» این نوع فضا در کشور وجود نداشت. کلینروم تنها در اتاقهای عمل بیمارستانها دیده میشد، آنهم با کیفیتی که بهدلیل نگرانی از عفونت، تیم جراحی همیشه سعی دارد بیمار را در کوتاهترین زمان ممکن از فضای بیمارستان خارج کند؛ به همین دلیل ساخت کلینروم به معنای واقعی، در کشور سابقه نداشت. ما به شرکتهای مختلفی مراجعه کردیم، اما هدفمان این نبود که همه کارها را صرفاً به شرکتهای خارجی واگذار کنیم؛ بلکه برنامهریزی ما بر پایه اجرا توسط نیروهای داخلی، با نظارت شرکتهای متخصص خارجی بود. زمین مورد استفاده برای این پروژه، بخشی از باغی قدیمی بود که به یک مجتمع پیشرفته بیوتکنولوژی تبدیل شد و فضای چهار هزار متری آزمایشگاه شامل بخشهای تخصصی مانند اتاق تهیه محیط کشت (Media Preparation)، اتاق نگهداری محیط کشت (Media Store) و سالن فعالیت تکنسینها (Inoculation Room) است. تکنسینها پشت میزهای خاصی بهنام «لامینار ایر فلو» (Laminar Air Flow) کار میکنند که این دستگاه از عبور ذرات ریز و درنتیجه آلودگی، جلوگیری میکند. برای تکثیر نهال خرما از پاجوشهای نخل خرما استفاده میشود؛ پاجوشها در فصل مناسب در استانهای خرماخیز علامتگذاری و در زمان مطلوب برای انجام کار به مجتمع رعنا ارسال میشوند. در بخش گردو، تکثیر با استفاده از جوانه مرکزی بعضی از شاخههای گردو انجام میشود؛ این شاخهها از نهالهایی که در شرایط آزمایشگاهی تولید شدهاند، انتخاب میشوند. سپس برای رشد در اتاق مخصوص (Screen House) قرار میگیرند تا از هر نوع آلودگی قارچی، باکتریایی و یا امراض مربوط به گردو، دور بمانند. ساخت این اتاق زیر نظر کارشناسان اسپانیایی و ایرانی (مؤسسه تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال وزارت جهاد کشاورزی) مدت یکسال زمان برده است. نکتهای که قابل توجه است، میزان پاکیزگی آزمایشگاه ما است؛ درحالی که در اتاق عمل بیمارستانها حداکثر ذرات معلق در هوا تا سقف 10 هزار پارتیکل است، در مجموعه ما این عدد به یکهزار پارتیکل کاهش یافته؛ یعنی آزمایشگاه ما 10 برابر از اتاق عمل بیمارستان تمیزتر است. در فضای عمومی آزمایشگاه، تکنسینها در مقابل دستگاه LAF کار میکنند؛ سیستم تهویه آزمایشگاه بهگونهای طراحی شده که هوا از بیرون مکیده شده، از فیلترهایی با دقت 99.99 درصد عبور میکند و سپس بهصورت کنترلشده ازنظر دما وارد فضای کار میشود. جریان هوایی که از دستگاه LAF خارج میشود، بهگونهای بوده که بهطور کامل فاقد ذرات معلق است و در فضای عمومی آزمایشگاه به سبب فیلترهای متعدد هوا، جریان هوای تمیز کاملاً کنترلشده است. در اتاقهای تمیز کاربران موظف به رعایت اصول خاص نظافت در تمام اوقات از هنگام ورود به سالن آزمایشگاه تا خروج از آن هستند که شامل استحمام هرروزه، شستن دستها و پوشیدن لباس مخصوص آزمایشگاه (جوراب، کفش، سرهمی، کلاه) است. شاید این سؤال پیش بیاید که اگر فردی خلاف واقع بگوید و ادعا کند حمام کرده درحالی که نکرده باشد، چه اتفاقی میافتد؟ سیستم ما بهنوعی شبیه کندوی زنبور عسل است؛ اگر زنبور آلودهای وارد کندو شود، سایر زنبورها آن را نیش میزنند و از کندو بیرون میاندازند. در مجموعه ما نیز افراد مراقب یکدیگر هستند، البته نه به شکل پُرتنش، بلکه با احساس مسئولیت جمعی، زیرا میدانند اگر خطایی رخ دهد، ضرر آن متوجه کل مجموعه خواهد شد. بیشتر اعضای این مجموعه دارای سابقه 20 ساله فعالیت هستند؛ از آنجا که مدیریت شرکت به رفاه کارمندان اهمیت زیادی میدهد، اجازه نمیدهیم مشکلات زندگی به کار آنها لطمه بزند. درعینحال این کار یک فعالیت فوقالعاده جذاب و خلاقانه است؛ ما با یک موجود زنده سروکار داریم و افراد مجموعه با عشق و علاقه زیاد کار میکنند و با نهایت دقت، مراقب هستند که مشکلی پیش نیاید. اداره چنین مجموعهای ساده نیست. شرکت ما یک مجموعه خانوادگی است؛ بنده بهعنوان پدر خانواده مدیرعامل هستم، همسرم با سِمت رئیس هیئت مدیره و مدیر تولید و فرزندانم (دختر و پسرم) که هر دو در رشته بیوتکنولوژی گیاهی از دانشگاههای معتبر خارجی فارغالتحصیل شدهاند، بخش تحقیق و توسعه (R&D) شرکت را اداره میکنند. ما یک شرکت تولیدی- تحقیقاتی هستیم و نخستین شرکتی بودیم که در بخش کشاورزی بهعنوان شرکت دانشبنیان شناخته شد. شرکت «رعنا» با آغاز نهضت شرکتهای دانشبنیان در دوران دکتر سورنا ستاری با سِمت معاون علمی و فناوری رئیسجمهور وقت، در این جایگاه قرار گرفت؛ ما هنوز هم از معدود شرکتهای کشاورزی دانشبنیان بهشمار میرویم. ارزیابی دانشبنیان مجموعه هر یک یا دو سال یکبار انجام میشود و این موضوع برای ما جنبه حیثیتی دارد؛ محصولات ما علاوهبر تأمین نیاز داخلی، درحال حاضر به بیش از 10 کشور دنیا صادر میشوند و در این زمینه بسیار موفق عمل کردهایم. در زمینه نهال گردو نیز طرحهای موفق بسیاری داشتهایم؛ ازجمله شرکتهای دشت خرمدره، محیا، دشت گل کردستان و فاتح فرآور که در بین آنها شرکت دشت خرمدره سرآمد است و طبق نقل قولی از رئیس وقت بنیاد مستضعفان، این شرکت زیرمجموعه هلدینگ کشاورزی بنیاد مستضعفان، حدود 400 هکتار نهال گردوی ما را کشت کرده است و در قاره آسیا پس از چین، ایران دومین کشوری است که در این وسعت اقدام به کشت نهال گردوی کشت بافتی کرده است. یکی از مزیتهایی که باید به آن اشاره کنم، مربوط به رقم گردویی است که تولید میکنیم؛ یعنی رقم «چندلر». این رقم خاستگاه اولیهاش ایران بوده است. در سال 1945 میلادی آمریکاییها مجموعهای از ژنوتیپهای گردوی مناطق کردستان، آذربایجان و دیگر نقاط ایران را جمعآوری کردند که از میان آنها با انجام اصلاحات ژنتیکی روی یکی از گونهها، رقمی بهنام «چندلر» پرورش یافت. پس از پایان دوره ثبت این رقم، شرکت اسپانیاییای که فناوری نهال گردوی خودریشهزا را به ما منتقل کرد، این رقم را در اختیارمان قرار داد. از آن زمان ما نیز در ایران شروع به تولید و تکثیر نهال چندلر کردیم؛ اکنون اکثر کشورهای تولیدکننده میوه گردو در دنیا همین رقم چندلر را کشت میکنند. تفاوت عمده بین نهالهای کشت بافتی و نهالهایی که با روشهای سنتی مثل بذر، قلمه، پاجوش یا پیوند تولید میشوند، در مزایای قابل توجه کشت بافتی است؛ ازجمله این مزایا میتوان به یونیفرمیتی (یعنی یکنواختی و همگونی در رشد)، مقاومت بیشتر نسبت به آفات و امکان کاشت در تمامی فصول سال اشاره کرد. البته تکثیر این نهالها در مقیاس انبوه و برای اجرای طرحهای چندهکتاری، نیاز به توجیه اقتصادی دارد، بهخصوص که در موارد متعدد کاشت نهال سنتی (بذری یا پیوندی) ناموفق بوده است. برای نمونه در مورد درخت خرما، روش سنتی از طریق پاجوش است. هر پاجوشی که از پای درخت گرفته و کاشته میشود، نهایتاً چهار تا پنج پاجوش جدید تولید میکند. در مورد گردو نیز اگر بخواهید باغی احداث کنید، یا باید بذر بکارید یا پیوند بزنید؛ اما تجربهها، بهویژه در استانهایی مانند همدان ثابت کرده که سرمای نابههنگام بهاره هرساله تعداد قابل توجهی از نهالهای پیوندی و بذری را دچار سرمازدگی میکند، درنتیجه یا ثمر نمیدهند و یا محصول قابل توجهی ندارند. من چندبار از باغ تحقیقاتی گردو در تویسرکان بازدید کردهام و در آنجا متوجه شدم تنها درختانی سرافراز، پُرمحصول و مقاوم ماندهاند که از رقم دیربرگده چندلر کشت بافتی بودهاند، متأسفانه درختان پیوندی و بذری تا حدود 80 یا حتی 90 درصد در سرمای ناگهانی بهاره دچار سرمازدگی میشوند؛ بنابراین لازم است باغداران و کشاورزان تشویق به کاشت نهالهای کشت بافتی شوند، ما بهجای تبلیغات صرف، این عزیزان را راهنمایی میکنیم تا از باغات نمونه کشت بافتی بازدید کنند و موفقیت آنان را از نزدیک ببینند؛ بهخصوص باغ دشت خرمدره که علاوهبر تمرکز بر کاشت نهال مرغوب، مدیریت صحیح و علمی آن، عامل موفقیت چشمگیر است. حتی اگر بهترین نهالها هم انتخاب شود، اگر مدیریت باغ کارآ نباشد، نتیجهای حاصل نخواهد شد؛ کادر باغ دشت خرمدره واقعاً گروهی متخصص، دقیق، دلسوز و علمی هستند. یکی دیگر از مزایای مهم نهالهای کشت بافتی خودریشهزا (رقم چندلر) این است که نسبت به سرما تا منفی 25 درجه، کاملاً مقاومت نشان میدهند و مزیت دیگر این است که به سبب آنکه دیربرگده هستند، در سرمای نابههنگام بهاری نیز کاملاً مقاومت میکنند. زودباردهی این درختها هم بسیار جالب است؛ نهالها از آزمایشگاه به گلخانه انتقال مییابند تا رشدشان ادامه یابد و پس از یکسال با چند عدد گردو، مثمر میشوند. کل فرایند تکثیر نهال گردو تا زمان خروج از گلخانه، حدود دو سال طول میکشد؛ یکسال در آزمایشگاه و یکسال در گلخانه. در گلخانه نیز مراحل مختلفی طی میشود که شامل محیطهای تخصصی رشد همچون High Protection Aria و Medium Protection Aria و low Protection Aria و درنهایت محیطی بهنام LPA است که مراقبت از این نهالها به شیوهای خاص و حداقلی (مینیمم ویژه) انجام میشود؛ زمانی که این نهالها در گلخانه به بار مینشینند، حتی ممکن است یک نهال 20 سانتیمتری دو عدد گردوی رسیده و قابل مصرف تولید کند! البته ما به محض مشاهده نخستین نشانههای میوهدهی، بلافاصله آنها را حذف میکنیم تا انرژی درخت صرف رشد رویشی شود و نه زایشی، تا زمانی که نهال به رشد کافی برسد؛ از سال سوم یا چهارم، کاشت در عرصه با توجه به منطقه و شرایط اقلیمی انجام شده و درختها آماده باردهی اقتصادی میشوند. تا امروز از میان تمام خریدارانی که باغ گردوی خود را با نهالهای ما احداث کردهاند، هیچ موردی از نارضایتی یا شکایت نداشتهایم؛ حتی یک مورد هم نبوده است. البته اگر کسی دستورالعملها و اصول اولیه نگهداری را رعایت نکند، طبیعتاً ممکن است با مشکل مواجه شود. سیاست ما در شرکت این است که وارد امور مدیریتی باغ و مزرعه نمیشویم، چراکه ما یک شرکت بیوتکنولوژی هستیم و نه باغدار. مدیریت باغ یک دانش تخصصی و رشتهای جداگانه است؛ برای مثال در حوزه کشاورزی با گرایش باغبانی. یکی از شروط اصلی ما برای فروش نهال به کسانی که قصد اجرای طرحی بزرگ دارند (نه صرفاً کاشت تفننی)، این است که حتماً مشاور متخصص داشته باشند. ما در رابطه بین مشاور و مجری طرح دخالتی نداریم، فقط از میان بهترین مشاوران کشور، افراد باتجربه را معرفی میکنیم؛ این مشاوران از مرحله کاشت تا برداشت در کنار باغدار حضور دارند و تمام مراحل را زیر نظر میگیرند. در باغ گردو، کاشت درخت نر (گردهدهنده) نیز الزامی است؛ طبق فرمولی خاص، باید حدود هفت درصد از کل درختان، گردوی نر باشند. محل دقیق کاشت این درختان نیز روی نقشه باغ مشخص میشود تا گردهافشانی یکنواختی در کل باغ صورت گیرد. مجموعه ما درحال حاضر علاوهبر تکثیر و تولید نهال چندلر، دو گونه دیگر نهال گردو به اسامی فرنور و هاوارد را نیز تولید میکند، اما نهال چندلر به سبب ویژگیهای منحصربهفرد، مورد تقاضای بیشتری است؛ این ویژگیها شامل اندازه نهال، چربی بالا، طعم عالی، رنگ سفید و پوست نازک (اصطلاحاً پوست کاغذی) است. حتماً شنیدهاید که دو عدد گردو را داخل مشت قرار میدهند و با اندکی فشار و بدون نیاز به ابزار، آن را میشکنند؛ این ویژگی خاص گردوی چندلر است. تمام متخصصین خشکبار، بهویژه صادرکنندگان گردو، به دنبال رقم چندلر هستند؛ چراکه این رقم در بازار داخلی و بازارهای صادراتی کاملاً شناختهشده است. کشورهای مختلفی به مجتمع رعنا برای خرید نهال خرما و گردو مراجعه کردهاند. کادر مجموعه رعنا بسیار حرفهای و ورزیده هستند؛ علاوهبر فرزندانم، یک نفر دارای مدرک دکتری با سِمت سرپرست آزمایشگاه، چند نفر در سطح کارشناسی و مابقی در سطح کاردانی و دیپلم درحال فعالیت هستند. همسرم با درجه کارشناسی ارشد تحت آموزش کارشناسان انگلیسی و اسپانیایی قرار گرفته و به دیگران آموزش داده است؛ بنابراین کل کارکنان با برخورداری از تجربه و دانش کافی، به کار خود مسلط هستند. در حوزه خرما نیز اقدامات مهمی انجام شده است؛ ما در استانهای خرماخیز کشور مقدار قابل توجهی نهال خرما توزیع کردهایم که بسیار موفق بوده است. از همان آغاز، زمانی که فناوری به ما منتقل شد، شرکت انگلیسی به کارکنانمان تکثیر چهار رقم را آموزش داد؛ پس از آن (از تولید رقم پنجم به بعد) کار برعهده خود ما بود. بعد از خروج کارشناسان انگلیسی از ایران، آنها سه تا چهار سال بهصورت غیر مستقیم (از طریق ایمیل، فکس، تلفن و اقامتهای کوتاهمدت سالیانه) نظارت داشتند. از رقم پنجم به بعد، محصولات کاملاً نتیجه تحقیق و توسعه (R&D) داخلی ما بود، چراکه فرمولاسیون، محیط کشت، شرایط رشد و غیره تغییر کرد. * مراحل تکثیر نهال خرما در فرآیند تکثیر نهال خرما، پس از جداسازی قسمتهای قابل تکثیر از پاجوش خرما، این بافتها در محیطهای کشت مخصوص برای تکثیر قرار میگیرند و با تغییر در رشد بافتها، محیطهای کشت نیز تغییر میکنند، تا جایی که نخستین جوانههای قابل تکثیر بهوجود میآیند و شرایط رشد نهال فراهم میشود. بافتهای حاصل از تکثیر برای مدت حداکثر یکسال قابل استفاده است؛ بنابراین ما هرسال با انتقال پاجوش خرما از نخلستانها، برنامه تکثیر از پاجوشهای جدید خرما و ارقام مختلف را تکرار میکنیم. ظروف مورد استفاده ما برای انتقال بافتها در داخل کشور تهیه میشوند و برای ضد عفونی کردن این ظروف در بستهبندیهای خاص، آنها را به سازمان انرژی اتمی ارسال میکنیم تا با استفاده از اشعه گاما، کاملاً ضد عفونی و قابل استفاده در آزمایشگاه شوند. بزرگترین تهدید در این فرآیند، چه در حوزه خرما و چه در حوزه گردو، کوچکترین آلودگی محیط و یا ظروف است. همانطور که پیشتر اشاره شد، تعداد ذرات معلق و پارتیکلها باید در پایینترین سطح ممکن باشد؛ آزمایشگاه ما بهگونهای طراحی شده که هوای تمیز از بیرون وارد شده و با دو اتمسفر فشار مثبت در کل فضای چهار هزار متری گردش میکند و از سمت دیگر خارج میشود. این سیستم مانع از تجمع قارچ، باکتری، گردوغبار و هر نوع آلودگی دیگر در محیط میشود و آن را کاملاً ایزوله نگه میدارد. روش ما در تکثیر نهال خرما Direct Somatic Embryo Genesis است؛ این روش بر پایه ارگانهای جنسی گیاه و با کمترین تغییر ژنتیکی (واریاسیون) بنا شده است و در سطح جهانی یکی از موفقترین روشها بهشمار میرود. ما پس از 33 سال تجربه، در زمانی که فعالیت خود را آغاز کردیم، دومین کشور جهان در این حوزه بودیم و اکنون در ایران تنها مجموعهای هستیم که بهتنهایی در زمینه تکثیر علمی نهالهای گردو و خرما فعالیت میکنیم؛ البته مجموعههای دیگری نیز در کشورهای خارجی هستند که در این زمینه کار میکنند، اما متأسفانه فناوریشان چندان معتبر یا موفق نیست و میزان ضایعات و عدم موفقیت در باردهی آنها نیز زیاد است. در حوزه خرما، ما کار خود را با چهار رقم اصلی آغاز کردیم؛ پیارم، برحی، زاهدی و توری. در ایران بیش از 400 رقم خرما وجود دارد، اما تنها حدود پنج درصد آنها قابلیت تجاریسازی دارند؛ بسیاری از این ارقام تنها در نواحی خاص محبوباند و ذائقه افراد محلی با آنها سازگار است، درحالی که در بازارهای داخلی و بینالمللی چندان مورد پسند قرار نمیگیرند. در ابتدا ما بهجز آن چهار رقم اصلی، حدود 10 رقم دیگر را نیز تولید کردیم، اما به مرور دریافتیم که بازار مناسبی ندارند. بنابراین تمرکز خود را فقط بر چند رقم منتخب گذاشتیم که شامل پیارم، برحی، مجول زاهدی و خنیزی (رقم نر) و چند رقم دیگر است که درحال حاضر در خط تولید ما قرار دارند. البته بین ما و برخی اهل فن اختلاف نظرهایی وجود دارد؛ برخی این فرآیند را «خط تولید» مینامند و ما ترجیح میدهیم آن را «خط تکثیر» بنامیم، چراکه باور داریم خلق و تولید در ذات پاک پروردگار است. ما تنها مسیر تکثیر را با استفاده از هستههایی که خداوند آفریده، طی میکنیم؛ آنهم با لطف و خلاقیتی که او در ما نهاده است. کشورهایی مانند هند، تایلند و مکزیک، کشورهای عربی خاورمیانه، اندونزی، سودان و اخیراً چند کشور دیگر در آفریقا، جزء مشتریان نهال خرمای تولیدی ما هستند؛ در کشورهایی مثل هند و تایلند اتفاق جالبی اتفاق افتاده است، برند «رعنا» که نام تجاری ما است، بهتدریج آنقدر شناخته شده که بهعنوان یک رقم خرما جا افتاده است! برای مثال مشتریان دیگر نمیگویند نهال برحی و یا ارقام دیگر میخواهند، بلکه مستقیماً میگویند «نهال رعنا» میخواهیم. در این کشورها بهدلیل شرایط جوی خاص، مثل بارانهای سنگین و موسمی تابستانی که به گفته محلیها «خانهبرانداز» است، روند طبیعی رسیدن خرما کامل نمیشود. یعنی خرما هنوز به مرحله «پختگی» نرسیده، بارندگی آغاز میشود؛ به همین دلیل بیشتر خریداران آن مناطق به دنبال مرحله خارَک خرما هستند. سیر تولید محصول شامل خارک، رطب و خرما، سه مرحله دارد؛ اما خارَک تنها در برخی ارقام طعمی مطلوب دارد. اکثر ارقام در این مرحله گس و سفت هستند و خوردنشان لذتبخش نیست. شاید فقط سه یا چهار رقم خرما وجود داشته باشد که خارَکشان طعمی دلچسب و شیرین دارد. در مناطقی که بارندگیهای شدید اجازه رسیدن کامل خرما را نمیدهد، میوهها در مرحله خارک برداشت شده و روانه بازار میشوند و اتفاقاً بازاری پُررونق نیز دارند. محصولی که هر سه مرحلهاش (خارک، رُطَب، و خرما) را طی کرده، مثل برحی محبوب است و بسته به سلیقه مصرفکننده میتواند مورد توجه قرار گیرد؛ البته برخی از خارکها ازجمله برحی آنقدر خوشطعم و شیریناند که طرفداران بسیاری دارند. در استانهایی مانند خوزستان، هرمزگان و بلوچستان نخلستانهای بسیار موفقی داریم. یکی از طرحهایی که خودم شخصاً به آن علاقه زیادی دارم، در نقطه مرزی ایران، پاکستان و افغانستان اجرا شده است؛ جایی که دقیقاً در نقطه تلاقی یک مثلث مرزی از این سه کشور قرار دارد. یک پیرمرد شریف، دل به دریا میزند، هرچه داشته میفروشد، زمین میخرد، چاه میزند و در دل کویر به آب میرسد. وقتی ویدئوی این کار را میبینم، واقعاً هیجانزده میشوم؛ این نخلستان حدود 50 هکتار وسعت دارد، بسیار موفق است و بیشتر محصولات آن در داخل سیستان و بلوچستان، افغانستان و پاکستان به فروش میرسند. حتی بهعنوان محصول ارگانیک به کشورهایی مانند لیتوانی و برخی کشورهای اروپایی دیگر نیز صادر میشوند. نکته مثبت این است که مجموعه مذکور واسطه ندارد؛ خودشان خرما را برداشت میکنند، شستوشو میدهند و بستهبندی میکنند و حدود 20 تا 30 نفر در این مجموعه مشغول به کار هستند. فیلمی هم که صداوسیما حدود 10 سال پیش تهیه کرده بود، نشان میداد که این نخلستان سالانه حدود 2 میلیارد و 500 میلیون تومان درآمد دارد. از عمر من 79 سال میگذرد و از 9 سالگی کار کردهام؛ یعنی 70 سال سابقه کار دارم. رشته تحصیلیام اصلاً به کشاورزی و این حوزه ارتباطی نداشت، در رشته اقتصاد تا سطح دکترا تحصیل کردم. نخستین حوزه فعالیت من در زمینه واردات تجهیزات بیمارستانی بود، اما روزی بهطور اتفاقی مجلهای انگلیسی را میخواندم که در آن با مدیرعامل یک شرکت انگلیسی مالک فناوری تکثیر نهال خرما مصاحبه کرده بود. همان زمان در ایران مشکلات زیادی در زمینه بازسازی نخلستانها وجود داشت و به ذهنم رسید که شاید بتوان از این شرکت برای نجات نخلستانهای سوخته پس از جنگ کمک گرفت. ضمن رایزنیهایی که با وزارت کشاورزی انجام دادم، متوجه شدم که آنها سالها در پی دستیابی به این فناوری بودهاند، اما موفق نشده بودند؛ چون شرکت دارنده این فناوری در انگلستان، بهصورت انحصاری آن را در اختیار داشت و حاضر به فروش آن نبود. با پیگیری و مذاکرات متعدد، موفق شدم با آن شرکت قرارداد ببندم و مقرر شد سالانه 500 هزار نهال تولید کنیم. دو سال تمام با این شرکت انگلیسی مذاکره کردم، رفتوآمد داشتم، آنها را به ایران دعوت کردم، آنهم در بدترین شرایط سیاسی؛ اما درنهایت موفق شدم فناوری را از انگلستان وارد کنم و در قالب یک شرکت مشترک ایرانی- انگلیسی، با سهم 51 درصد برای ایران و 49 درصد برای طرف انگلیسی، کار را بهطور کامل آغاز کردیم. البته باید بگویم این موفقیت بدون حمایت وزارت کشاورزی وقت که امروز با عنوان وزارت جهاد کشاورزی شناخته میشود، ممکن نبود؛ همچنین همکاری بانک کشاورزی، نقش مهمی در این مسیر داشت. درحال حاضر مجموعه «رعنا» که در صفادشت ملارد قرار دارد، تأسیس شده و بدون اغراق میتوان گفت یکی از نمونههای بینظیر در سطح جهان است. تاکنون نمایندگان سازمان فائو (سازمان ملل)، وزرای کشاورزی کشورهای مختلف و نیز رؤسای جمهور ایران در دورههای گوناگون از این مجموعه بازدید کردهاند. مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی کلنگ آغاز این مجموعه را به زمین زدند، آقای خاتمی به ما لوح تقدیر دادند، آقای احمدینژاد نیز لطف داشتند و در زمان دولت آقای روحانی، آقای جهانگیری (معاون اول رئیسجمهور) از طرف ایشان بازدید کرد؛ همچنین جناب آقای دکتر پزشکیان با سِمت نمایندگی مجلس، دوبار از مجموعه رعنا بازدید کردهاند. بسیاری از نمایندگان مجلس از استانهای مختلف نیز تاکنون از مجموعه بازدید کردهاند؛ با وجود تحریمهای ظالمانه آمریکا، صادرات ما در مقاطعی کُند شد، اما اکنون مجدداً به روال عادی بازگشته و تقاضاهای صادراتی پیدرپی داریم. ما فعالیت خود را با ظرفیت اسمی سالانه 500 هزار نهال خرما و 300 هزار نهال گردو و یا پنج میلیون نهال دیگر آغاز کردیم و درحال حاضر قادر به تولید به بیش از 60 هزار نهال گردو هستیم؛ مشتریان با ما قرارداد میبندند، مبلغ قرارداد را بهعنوان بیعانه پرداخت میکنند و کارشناسان فروش قرارداد را ثبت میکنند تا در برابر تورم از تغییر محفوظ بماند. سپس در موعد مقرر، نهالها را با همان قیمت تحویل میگیرند. در استان همدان سازمان جهاد کشاورزی و کشاورزان تعدادی از نهالهای ما را کشت کردهاند که نتایج آنها برای مقایسه بسیار ارزشمند است؛ چراکه اغلب گردوهای پیوندی هرسال دچار سرمازدگی میشوند، اما تنها گردوهای کشت بافتی خودریشهزا توانستهاند مقاومت نشان دهند. طبق تجربه شرکت اسپانیایی، نهالهای گردوی کشت بافتی رقم چندلر حتی در دمای منفی 20 درجه در اطراف شهر مسکو (کشور روسیه) دوام آوردهاند؛ سال گذشته نیز امکانات سفر برای علاقهمندان استانها برای بازدید از مجموعه فراهم شد و گروهی از علاقهمندان بازدید کردند. ما همیشه آمادگی همکاری داریم، اما بهصورت مشارکت در پروژههای تحقیقاتی خیر؛ متأسفانه وقت و امکانات لازم را نداریم. دفتر مرکزی شرکت «رعنا» در تهران خیابان میرداماد تهران واقع شده و 11 نفر در آنجا مشغول به کار هستند؛ حجم کاری آنها بسیار سنگین است و ازنظر آموزشی، تنها کاری که میتوانیم برای دانشگاهها انجام دهیم، این است که آنها را به بازدید دعوت کنیم تا ببینند چگونه میتوان علم را به ثروت تبدیل کرد. امکان برگزاری کلاس آموزشی وجود ندارد، زیرا تمامی پروتکلها محرمانهاند و عبور از خطوط قرمز برای ما ممکن نیست. مدیر تولید مجموعه همسر من هستند و من هم از ایشان حساب میبرم! شاید در طول 33 سال فعالیت آزمایشگاه رعنا، تنها دو یا سه بار اجازه ورود به آنجا را پیدا کردهام، آنهم با رعایت دقیق شرایط بهداشتی ورودی. دانشگاهها نیز معمولاً سهمیهای برای بازدید از مجموعه دارند؛ برای مثال دانشگاه شاهد، دانشگاه آزاد یا دانشگاه تهران که هرساله براساس سهمیه مشخص، گروههایی از دانشگاههای مذکور از مجموعه رعنا بازدید میکنند. خودِ من مستقیماً دخالت نمیکنم، چون رشتهام نیست، اما یکی از فرزندانم یا همسرم بهعنوان مدیر تولید در بازدید حضور دارند و ارائه اطلاعات و بیان مراحلی که توانستیم به موفقیت و تولید انبوه برسیم، برعهده آنان است. به امید روزی که تمام سرمایهگذاران در رشته تکثیر گونههای مختلف گیاهی با کاربرد فناوری کشت بافت، به موفقیتهای بزرگ دست یابند.
|