چالشهای سرمایهگذاری و تأمین مالی پروژهها
بار دیگر بحث هدایت سرمایههای راکد مردم، بهویژه طلا و ارزهایی که در منازل نگهداری میشود، به سمت پروژههای مولد از طریق بازار سرمایه مطرح شده است. مشابه این طرحها در گذشته نیز وجود داشت که با سر و صدا آغاز میشدند اما در اجرا متوقف میماندند. با توجه به تجربههای گذشته تقریباً میتوان پیشبینی کرد که چنین طرحهایی، معمولا خروجی ملموسی ندارند.
مشکل اصلی در اقتصاد ایران مسئله نرخ بهره و سرکوب مالی است؛ یعنی در شرایطی که تورم بالاست و بازدهی نرخ ارز و طلا بیشتر است اما بازدهیای که در این نوع طرحها به مردم پیشنهاد میشود، در مقایسه با تورم و در مقایسه با بازده داراییهایی نظیر طلا و ارز جذاب نیست. چگونه میتوان به مردم پیشنهاد داد تا از سرمایهگذاری در داراییهایی با بازدهی بالا و نقدشونده مانند طلا و ارز چشم بپوشند و وارد پروژههایی شوند که بازدهی جذابی ندارد و ریسکشان هم به روشنی ارزیابی نشده است. مردم ریسکگریز هستند و ما هنوز نهادهای تخصصی ارزیابی ریسک و اعتبار پروژهها را نداریم؛ یعنی در اقتصاد ایران نهادهای حرفهای و تخصصی برای ارزیابی ریسک و اعتبار پروژهها وجود ندارد.
هیچ نهادی نیست که بتواند به مردم اطمینان بدهد ریسک این پروژهها پایین است و بازده انتظاری احتمالا محقق خواهد شد. همین نبود زیرساختهای ارزیاب ریسک موجب میشود که مردم نتوانند به چنین برنامههایی اعتماد کنند. علاوه بر این، سرکوب نرخ بهره و اثرات آن در سایر بازارهای مالی باعث شده بازدهی ابزارهای رسمی، توان رقابت با داراییهای سنتی و نقدپذیر را نداشته باشد. در چنین شرایطی چگونه میتوان انتظار داشت مردم سرمایههای خود را وارد پروژههایی کنند که نه شفافیت ریسک دارند، نه بازده جذاب و نه امکان نقدشوندگی فوری. مسئله دیگر جذب اعتماد مردم به این طرحهاست، در حالیکه مسأله اعتماد تنها با حرف یا توصیه شکل نمیگیرد. در سرمایهگذاری سه مؤلفه نرخ بازدهی مورد انتظار، میزان ریسک و نقدپذیری دارایی برای مردم تعیینکننده است؛ تا زمانی که بازدهی جذاب نباشد و ریسک پروژهها بهصورت حرفهای ارزیابی نشود و تا زمانی که ابزارهای مالی نقدشونده و قابل اتکا طراحی نشود، جذب اعتماد عمومی فقط با انتشار برنامههای جدید ممکن نخواهد شد. مردم بحق انتظار دارند
هر زمان که مایل بودند بتوانند دارایی خود را به وجه نقد تبدیل کنند؛ امکانی که درباره طلا و ارز فراهم است اما درباره پروژههای بلندمدت مولد چنین قابلیتی وجود ندارد. ریشه بسیاری از این مشکلات بهخصوص در هدایت نقدینگی و سرمایهها به سمت فعالیتهای مولد و پروژهها، ضعف زیرساختهای نهادی در اقتصاد ایران است. تا زمانی که این زیرساختها اصلاح نشود، طرحهای جدید هم سرنوشتی مشابه طرحهای گذشته خواهند داشت. دولت و وزارت اقتصاد باید زمین بازی را درست کنند؛ زیرساختهای مطمئن، نهادهای ارزیاب ریسک، شفافیت جریان مالی، انضباط بانکی و نظام نرخ بهره رقابتی. اگر این زیرساختها فراهم شود، بسیاری از مشکلات بهصورت خودکار حل میشود و سرمایهگذاری مردم به سمت فعالیتهای مولد هدایت خواهد شد؛ در غیر این صورت، هر برنامهای به نتیجه نخواهد رسید.
*کامران ندری؛ کارشناس اقتصادی
مشکل اصلی در اقتصاد ایران مسئله نرخ بهره و سرکوب مالی است؛ یعنی در شرایطی که تورم بالاست و بازدهی نرخ ارز و طلا بیشتر است اما بازدهیای که در این نوع طرحها به مردم پیشنهاد میشود، در مقایسه با تورم و در مقایسه با بازده داراییهایی نظیر طلا و ارز جذاب نیست. چگونه میتوان به مردم پیشنهاد داد تا از سرمایهگذاری در داراییهایی با بازدهی بالا و نقدشونده مانند طلا و ارز چشم بپوشند و وارد پروژههایی شوند که بازدهی جذابی ندارد و ریسکشان هم به روشنی ارزیابی نشده است. مردم ریسکگریز هستند و ما هنوز نهادهای تخصصی ارزیابی ریسک و اعتبار پروژهها را نداریم؛ یعنی در اقتصاد ایران نهادهای حرفهای و تخصصی برای ارزیابی ریسک و اعتبار پروژهها وجود ندارد.
هیچ نهادی نیست که بتواند به مردم اطمینان بدهد ریسک این پروژهها پایین است و بازده انتظاری احتمالا محقق خواهد شد. همین نبود زیرساختهای ارزیاب ریسک موجب میشود که مردم نتوانند به چنین برنامههایی اعتماد کنند. علاوه بر این، سرکوب نرخ بهره و اثرات آن در سایر بازارهای مالی باعث شده بازدهی ابزارهای رسمی، توان رقابت با داراییهای سنتی و نقدپذیر را نداشته باشد. در چنین شرایطی چگونه میتوان انتظار داشت مردم سرمایههای خود را وارد پروژههایی کنند که نه شفافیت ریسک دارند، نه بازده جذاب و نه امکان نقدشوندگی فوری. مسئله دیگر جذب اعتماد مردم به این طرحهاست، در حالیکه مسأله اعتماد تنها با حرف یا توصیه شکل نمیگیرد. در سرمایهگذاری سه مؤلفه نرخ بازدهی مورد انتظار، میزان ریسک و نقدپذیری دارایی برای مردم تعیینکننده است؛ تا زمانی که بازدهی جذاب نباشد و ریسک پروژهها بهصورت حرفهای ارزیابی نشود و تا زمانی که ابزارهای مالی نقدشونده و قابل اتکا طراحی نشود، جذب اعتماد عمومی فقط با انتشار برنامههای جدید ممکن نخواهد شد. مردم بحق انتظار دارند
هر زمان که مایل بودند بتوانند دارایی خود را به وجه نقد تبدیل کنند؛ امکانی که درباره طلا و ارز فراهم است اما درباره پروژههای بلندمدت مولد چنین قابلیتی وجود ندارد. ریشه بسیاری از این مشکلات بهخصوص در هدایت نقدینگی و سرمایهها به سمت فعالیتهای مولد و پروژهها، ضعف زیرساختهای نهادی در اقتصاد ایران است. تا زمانی که این زیرساختها اصلاح نشود، طرحهای جدید هم سرنوشتی مشابه طرحهای گذشته خواهند داشت. دولت و وزارت اقتصاد باید زمین بازی را درست کنند؛ زیرساختهای مطمئن، نهادهای ارزیاب ریسک، شفافیت جریان مالی، انضباط بانکی و نظام نرخ بهره رقابتی. اگر این زیرساختها فراهم شود، بسیاری از مشکلات بهصورت خودکار حل میشود و سرمایهگذاری مردم به سمت فعالیتهای مولد هدایت خواهد شد؛ در غیر این صورت، هر برنامهای به نتیجه نخواهد رسید.
*کامران ندری؛ کارشناس اقتصادی
ارسال
نظر
*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد
نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین
(فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر
شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای
نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.