سپهرغرب، گروه متن زندگی: کافی است اینستاگرام را باز کنید تا احساس کنید بسیاری از افرادی که میشناسید و با آنها قوم و خویش، همکلاسی یا همکار هستید، انگار در ایران زندگی نمیکنند! اغلب این افراد تصاویری از خودشان به نمایش گذاشتهاند که انگار نه انگار در کشوری مسلمان و با قانون حجاب زندگی میکنند
گویی صفحه اینستاگرامشان خارج از قوانین کشور است و آنها در فضای مجازی میخواهند با استفاده از قواعد این فضا، خطوط قرمز را بشکنند و هنجارشکنی کنند. این مسئله در رابطه با برخی چهرههای انفلوئنسر و سلبریتیهای فعال در فضای مجازی جدیتر مطرح میشود و شاهد به نمایش درآمدن تصاویری از این افراد در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی هستیم که با تصاویری که از آنها در قاب تلویزیون یا پرده سینما میبینیم، زمین تا آسمان تفاوت دارد و همین مسئله از یک سو مخاطبان این افراد به ویژه زنان و دختران جوان را دچار دوگانگی و تضاد میکند و از سوی دیگر برای هنجارشکنی و عبور از خطوط قرمز در فضای مجازی به آنها خط میدهد. از سوی دیگر حتی زنان محجبهای هم که به عنوان مدل حجاب استایلها در این فضا فعالند، تصاویری از خودشان به نمایش میگذارند که با حجاب و فلسفه آن زمین تا آسمان فرق دارد. انگار برخی کمپانیهای فعال در عرصه حجاب بیشتر از آنکه به مسئله حجاب نگاه شرعی داشته باشند، به زنان و حجاب آنها نگاه تجاری دارند؛ چیزی شبیه نگاه غرب به زن و مدلینگ. به همین خاطر هم است که حالا مدلینگ حجاب در کشورمان رفته رفته نوع جدیدی از حجاب را در ذائقه قشر مذهبی جا میاندازد که با فلسفه حجاب اسلامی در سادگی و عدم خودنمایی فاصله دارد. اما چه شد که وضعیت عفاف و حجاب در جامعه امروز ما و به خصوص در شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام به این وضعیت درآمده است و چرا کاری که رضاخان به ضرب زور اسلحه و باتوم نتوانست انجام دهد، امروز در فضای مجازی در حال وقوع است؟ برای پاسخ به این سؤالات به سراغ سیدعلیرضا آلداوود، کارشناس و پژوهشگر فضای مجازی رفته و با وی به گفتگو نشستهایم.
آقای آلداوود! در سالهای اخیر با پدیده بدحجابی و بیحجابی در فضای مجازی و شبکه اجتماعی اینستاگرام مواجهیم و این چالش روز به روز عمیقتر میشود. اگر بخواهیم پدیده بدحجابی و بیحجابی مجازی را واکاوی کنیم، به چه ریشههایی میرسیم؟
ما در زندگی حقیقی و در فضای مجازی در جنگی تحت عنوان «جنگ شناختی- ادراکی» قرار گرفتهایم. حریف، رقیب یا دشمن سعی میکند از طریق سرقت کلان دادهها از طریق پلتفرمهای هوشمند مانند اینستاگرام، تلگرام و امثال آنها یا ابزارهای هوشمند مانند تلفنهای همراه هوشمند و از طریق فضای مجازی، ذائقه ملتها را در حوزههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و هویتی بسنجد و از این طریق نقاط قوت و ضعف، تهدید و فرصت ملتها را شناسایی کند. سپس با تحلیل دادههایی که سرقت کرده است، بتواند ذائقه ملت را به دقت به دست آورده و سپس بر اساس همین پلتفرمها، ذائقهسازی کند. سالهاست شاهد هستیم از طریق شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای خارجی همچون تلگرام و شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و توئیتر، کمپینهایی علیه حجاب و عفاف و موضوعات هویتی دینی و اعتقادی ما شکل میگیرد تا جایی که شما میبینید فردی به نام علی مسیحعلینژاد؟ را در حال حاضر از طرف سازمانهای امنیتی امریکا مأمور کردهاند که هرچند وقت یک بار به بهانههای مختلف کمپینهای مختلف ضدحجاب، حیا و عفاف را علیه کشورمان به خصوص از طریق شبکه اجتماعی تصویرمحور اینستاگرام راه بیندازد. این شبکه اجتماعی در فضایی که ما زیست میکنیم به دلیل فقر سواد رسانهای که در جامعه شاهد آن هستیم، مردم هر پیامی را در این فضا باور میکنند.
یکی از مهمترین دلایلی که مردم پیامهای تصویری مخصوصاً فیلمها و تصاویر را راحتتر باور میکنند، به این دلیل است که اثرگذاری هر تصویر معادل هزار کلمه است و تصاویر روی ناخودآگاه ذهن انسان تأثیر میگذارند؛ بنابراین یکی از جنبههایی که از اینستاگرام برای پخش تصاویر و شوهای نامتعارف، تبلیغ و ترویج کمپینهایی که بیحیایی، بیعفتی و بیحجابی را ترویج میدهد استفاده میشود، نقش تصویر در گسترش بحث بیحیایی و تأثیر آن در این فضاست.
چرا این رسانه و شبکه اجتماعی به محلی برای ترویج رفتارهای ضدارزشی همچون بدحجابی تبدیل شده است؟
رسانهها چند وجه دارند، اگر رسانهها ذیل حکمرانی رسانهای و حاکمیت سایبری و مجازی ما در دنیای رسانهای و سایبری شده فعالیت کنند، میتوانند مبلغ ارزشها و فرهنگ اصیل ما باشند و به مردم، فرهنگ و آداب و رسومشان آسیب نرسانند. اما اگر این رسانهها در کشوری باشند که حاکمیت رسانهای و سایبری را جدی نگرفته و توسط رسانههای امریکایی به خصوص اینستاگرام، تلگرام، واتساپ و رسانههای جریان امپریالیسم اشغال شده باشد، میتوانند خیلی در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و مسائلی مثل جابهجا شدن ارزشها، قبحزداییها و... تأثیر داشته باشد.
دشمن از طریق فضای رسانه و سوءاستفاده از فقر سواد رسانهای مردم و از همه اینها مهمتر در حوزه سرقت دادههای مردم ما بسیار روی شبکههای اجتماعی تبلیغات میکند و حتی با ابزارهایی مانند هوش مصنوعی برای تک تک افراد در سطح جامعه ما محتوای مورد علاقه آنها را نشان میدهد و از همین طریق لابهلای محتوایی که فرد در اینستاگرام لایک و دنبال کرده است، شاهد آن هستیم که محتواهایی مخالف با شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور را به مخاطب ما نشان میدهد و این موضوع بسیار مهمی است که باید حواسمان به آن باشد. در این جنگ شناختی دشمن به دنبال تغییر پارادایمهای مردم ما در سطح جامعه و تسخیر قلوب و اذهان آنهاست و با کلیشهسازیهایی که انجام میدهد، جای یقین و شک را عوض میکند. امروز ما شاهد این هستیم که اینستاگرام در حوزه سبک زندگی به خصوص در حوزه پوشش و حجاب با تعریف جدیدی از پوشش و ترویج سبک زندگی غرب در داخل کشور ما این سبک از زندگی را در بین بیش از 49 میلیون نفر که در اینستاگرام عضو هستند ترویج میدهد و این سبک جدید از زندگی به صورت محسوس در سطح جامعه دیده میشود.
بحث شبکههای مدلینگ در این شبکه برای به دام انداختن زنان و دختران جوان و حتی قاچاق آنان هم از موضوعات چالشبرانگیز است که هر از چند گاه مطرح میشود.
بله، مسئله دیگری که وجود دارد شبکههای قمار و شرطبندی در اینستاگرام است. بازیگرانی که در حال حاضر در این شبکه حضور دارند و خانمهایی که در حوزه مدلینگ فعالیت میکنند.
علاوه بر قمار و شرطبندی شاهد آن هستیم که انواع و اقسام کمپینها و چالشهای قبحزدا در حوزههای پوشش و مسائل خانواده و مسائل ارزشی داخل کشور را نشانهگیری میکنند و شاهد هستیم سرمایهگذاری ویژه روی پروژه مدلینگ و موضوعات مرتبط با قمار و شرطبندی و تمام موضوعاتی که هیجاناتی را در حوزه تغییر پوشش و تغییر فرهنگ بومی کشور ایجاد میکند، در آنها صورت میگیرد.
بدحجابی در میان زنان و دختران چادری هم پدیدهای است که شاید ریشههایش را بتوان در همین فضای مجازی و شبکههای اجتماعی پیدا کرد و ما شاهد زنان و دخترانی با پوشش چادر هستیم که با آرایش غلیظ، حجاب نامناسب و روسری و اکسسوریهایی که مصداق تبرج است، تصاویرشان را در این شبکه به اشتراک میگذارند و این مسئله بر فرهنگ پوشش قشر مذهبی ما هم تأثیر گذاشته است. تحلیل شما از این پدیده چیست؟
همانطور که اشاره داشتید متأسفانه شاهد آن هستیم که فضای اینستاگرام نهتنها برای کسانی که تغییر سبک زندگی دادند و اعتقادی به حجاب و عفاف و پوشش ندارند، تأثیر گذاشته است بلکه در بین برخی از کسانی که اعتقادی به پوشش دارند نیز باعث تبرج شده و برخی افراد با پوشش چادر هم در اینستاگرام با آرایشهای غلیظ تصاویرشان به اشتراک گذاشته میشود به طوری که صحنههای بدی را این شبکه ضداجتماعی خلق کرده است و میتواند برای ما در بلندمدت آسیبزا باشد. متأسفانه امروز در اینستاگرام شاهد شکلگیری پدیدهای تحت عنوان مدلینگ حجاب هستیم که از سوی بلاگرهای حجاب تصاویر بسیار زنندهای منتشر میشود. حجاب استایلها موضوعی است که سالها قبل توسط رژیم صهیونیستی در اینستاگرام در کشورمان به راه افتاد و ما شاهد بودیم که در حال نفوذ شناختی نرم و ایجاد تغییر در سبک زندگی خانمهای چادری و محجبه هستند. این نوع مدلینگ متأسفانه نوع جدیدی از خودنمایی را به بهانه گسترش حجاب در پیش گرفته و یک زنگ خطر بسیار جدی است که میتواند برای نقش زن در جامعه ما خطرناک باشد. حجاب استایلها نگاه تجاری به دین دارند و با اینکه حد و حدود پوشش را رعایت میکنند، اما محتوای آن را رعایت نمیکنند و متأسفانه برای زن در جامعه ما نقش تجاری تعریف میکنند. این همان چیزی است که در غرب با مدلینگ برای خانمها اتفاق افتاد و میتواند برای ما آسیب بسیار زیادی به دنبال داشته باشد. موضوع بسیار مهمی که مدلینگ حجاب میتواند به ما آسیب برساند، در حوزه خانواده است. مخصوصاً در بین جوانانی که در فضای اینستاگرام زیست میکنند چه در بحث مدلینگ حجاب و چه در بحث مدلینگ و شبکه قمار، شرطبندی و شبکههای خارجنشین که مدلینگ را دنبال میکنند و حتی فعالیتهای افرادی مثل مسیح علینژاد در تلاشند سبکی از زندگی را برای مردان ما به وجود بیاورند که توقعات آقایان از خانمها در حوزههای مختلف بالا برود. این میتواند در آینده برای زندگی زناشویی افرادی که زندگی اینستاگرامی دارند، ضرر داشته باشد و خیلی به ما آسیب برساند.
رسانهها دیدگاه جامعه را نسبت به حجاب و عفاف عوض میکنند؟
برای پاسخ به این سؤال باید به موضوع کلیشهسازی در رسانهها بپردازیم. رسانهها افراد دارای حجاب را آدمهای سطح پایین، کمسواد و دارای چالشهای فرهنگی و اجتماعی در بین جوانان و مردم کلیشهسازی میکنند. به خصوص در فضای مجازی و شبکه غیراجتماعی اینستاگرام (!) که مشاهده میشود با کلیشهسازیهایی افراد چادری را افراد کمسواد، دچار مشکلات فرهنگی- اجتماعی و فقر هویتی و فقر مالی نشان میدهند و این میتواند در ناخودآگاه فرد اثرگذار باشد. به این صورت که وقتی فردی چادری را میبیند، دچار ذهنیت منفی شود و این موجب یک رویگردانی اجتماعی از حجاب در این فضا میشود. در این جریان جنگ شناختی، تمرکز دشمن در جوانان و نوجوانان است که در اینستاگرام زیست میکنند و این مسئله در آینده ما را با چالشهایی جدی در حوزههای هویتی فرهنگی و اجتماعی روبهرو کند.
با عنایت به اینکه بدحجابی و بیحجابی در فضای واقعی جامعه جرم محسوب شده و بر اساس قانون مجازات اسلامی دارای مجازات نیز است، آیا بدحجابی و بیحجابی مجازی هم جرم محسوب میشود؟
سال 99 پلیس فتا اعلام کرد کشف حجاب در فضای مجازی در زیرمجموعههای رفتارهای ناهنجار قرار میگیرد و تخلف محسوب میشود و کسانی که در شبکههای اجتماعی عکسهای بیحجاب خود را منتشر میکنند میتواند با آنها برخورد قانونی صورت بگیرد. این مسئله بسیار مهمی است که باید آن را به صورت دقیق جرمانگاری و مخاطب را آگاه کنیم. دقیقاً در بحث بسیار مهم زیست مجازی ما باید قانونمدار عمل کنیم، اما متأسفانه به دلیل اینکه فضای مجازی در کشور ما یک فضای مجازی رها شده، بیضابطه و قانون است شاهد آن هستیم که هرگونه فعالیت نابهنجار و غیرقانونی در این فضا انجام میشود.
آیا این بدحجابی و بیحجابی و گرایش به سمت مدلینگ در فضای مجازی و اینستاگرام میتواند زنان و دختران ما را با آسیبهایی مواجه سازد؟
کسانی که در زندگی اینستاگرامی و زندگی در فضای مجازی که همراه با بیعفتی، بیحیایی و بیحجابی همراه شده است در بلندمدت امنیت روحی، روانی و سلامت اخلاقیشان را از دست دادهاند و خیلی از پروندههایی که در پلیس فتا و دادگاهها و دادسراها از سوءاستفادهها و آسیبهای اجتماعی در جریان است به فضایی بازمیگردد که در اینستاگرام برای خانمهای ما به وجود آمده است و بازنده این فضا هم عمدتاً خانمها هستند که به این فضا پا گذاشتهاند و خودشان را از شخصیت والای زن به کالایی در فضای مجازی تبدیل کردهاند تا هر کسی به خودش اجازه دهد هر فکری درباره آنها بکند و هر کامنتی میخواهد در زیر پستهای آنها بگذارد.
شما به عنوان یک پژوهشگر در حوزه فضای مجازی چه راهکارهایی برای بیرون آمدن از این وضعیت رهاشدگی در این فضا پیشنهاد دارید تا آسیبهای آن به حداقل برسد؟
یکی از بهترین راهکارهایی که میشود برای این فضا پیشنهاد کرد، بحث بسیار مهم توجه به حاکمیت و حکمرانی سایبری در سطح کشور است. دوم موضوع ارتقای سواد رسانهای در کنار راهاندازی شبکه ملی اطلاعات و مسائل مرتبط با حوزههای فرهنگی، اجتماعی و هویتی ماست. بحث سوم الگوسازی است که هم اکنون الگوهای غربی و شبکه مدلینگ خارجنشین الگوی زنان جامعه ما شدهاند، اما تبیین این مسئله بسیار مهم است که حجاب با علم و دانش و پیشرفت زنان هیچ مخالفت و تناقضی ندارد و نمایش زنان محجبهای که توانستهاند به جایگاه بسیار خوبی در پیشرفتهای علمی و حوزههای علمی اجتماعی دست پیدا کنند، بسیار مؤثر است. باید این الگوسازی را با توجه به جنگ شناختی دشمن در حوزه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به خصوص اینستاگرام و شبکههای اجتماعی دیگر داشته باشیم. اینها از مسائل بسیار مهمی است که ما باید شخصیت زن را به ماهوی خود یعنی زنی که از دامانش مرد به معراج میرود، نشان بدهیم و تلاش کنیم دختران و زنانمان را با الگوهای دینی تربیت کنیم و این موضوع بسیار مهمی است. در فضای مجازی باید قوانین مناسب گذاشته شود و از سوی دیگر در فضای فرهنگسازی با ارتقای سواد رسانهای مردها را هم به سمتی ببریم که با هر پدیدهای در فضای مجازی برخوردهای سطحی نداشته باشند و از این طریق بتوانیم کنترل کنیم تا مردهای ما هم به دنبال شبکه مجازی و حوزههای مدلینگ اسلامی و مدلینگ حجاب نباشند. این میتواند برای ما بسیار راهگشا باشد که در این فضا فضای مجازیمان را از رهاشدگی و ول بودن دربیاوریم.
شناسه خبر 43368