مسئولیتپذیری واقعی در گرو آزادی انتخاب و تجربه است
در گفتوگو با روانشناس کودک و نوجوان، به نقش اساسی رفتارهای روزمره والدین در پرورش خصیصههای مهم مثل شجاعت و مسئولیتپذیری پرداخته و عنوان کردیم که هیچ تشویق یا تنبیهی به اندازه الگوی عملی والدین نمیتواند بر شکلگیری این ویژگیها تأثیرگذار باشد.
شجاعت و مسئولیتپذیری از مهمترین ویژگیهایی هستند که اگر در دوران کودکی بهدرستی پرورش یابند، میتوانند شخصیت فرد را در تمام مراحل زندگی مستحکم کنند. این دو ویژگی نهتنها در تصمیمگیری، رویارویی با چالشها و پذیرش نتایج عملکرد فردی و جمعی نقشآفرین هستند، بلکه در ایجاد اعتمادبهنفس، استقلال و تابآوری نیز اثرگذارند اما بسیاری از والدین هنوز با این پرسش اساسی روبهرو هستند که این مهارتها چگونه، از چه سنی و با چه روشهایی در کودکان شکل میگیرند؟ آیا باید منتظر رسیدن سن خاصی برای آموزش این مفاهیم بود یا باید آنها را از همان سالهای نخست زندگی نهادینه کرد؟
پاسخ این پرسشها را باید در سبک فرزندپروری جستوجو کرد. تربیت کودک فرآیندی ظریف، پیوسته و نیازمند آگاهی است که در آن، والدین با هر تصمیم، رفتار، واکنش و حتی سکوت خود در حال الگوسازی هستند. در چنین فرآیندی، مسئولیتپذیری و شجاعت، نه با اجبار و تحمیل، بلکه با مواجههسازی هوشمندانه کودک با موقعیتهای واقعی، تشویق صبورانه و مهمتر از همه، الگوی عملی والدین در زندگی روزمره پرورش مییابد.
برای بررسی دقیقتر این موضوع و یافتن راهکارهای عملی، با سید مجتبی هورایی، مشاور خانواده و روانشناس کودک و نوجوان که بیش از 30 سال تجربه در حوزه تربیت و آموزش دارد، گفتوگو کردهایم. او معتقد است سن مشخصی برای شکلگیری شجاعت و مسئولیتپذیری وجود ندارد و همهچیز به کیفیت تعامل والدین با کودک بستگی دارد. در ادامه، نگاه او را به این موضوع از زوایای مختلف میخوانید.
واکاوی شجاعت و مسئولیتپذیری بزرگترها و تربیتپذیری کودکان
روانشناس کودک و نوجوان گفت: شجاعت و مسئولیتپذیری دو مؤلفه کلیدی در رشد شخصیت کودکان هستند که سن مشخصی برای بروز ندارند و بیش از هر چیز، تحت تأثیر نوع تربیت و تعامل والدین با کودک شکل میگیرند.
به گفته سید مجتبی حورایی، این دو ویژگی شخصیتی در کودکان از طریق تجربههای تربیتی و محیطی تقویت یا تضعیف میشوند و نمیتوان بازه سنی دقیقی برای آنها تعیین کرد.
وی در این باره افزود: زمانی که والدین به کودک مسئولیت میدهند و برای انجام آن تشویقش میکنند، روحیه مسئولیتپذیری در او نهادینه میشود. در مقابل، اگر والدین خودشان بهجای کودک تصمیم بگیرند یا وظایف او را انجام دهند، طبیعی است که کودک در این زمینه رشد نکند.
این روانشناس کودک و نوجوان با اشاره به نقش الگویی والدین تأکید کرد: کودکان رفتار والدین را الگو قرار میدهند. اگر پدر یا مادر اهل بیان نظرات، مواجهه با چالشها و پذیرش مسئولیت باشند، کودک نیز با احتمال بیشتری این ویژگیها را کسب خواهد کرد.
حورایی ادامه داد: والدینی که نگران آسیب دیدن فرزندشان هستند، معمولاً کودک را با موقعیتهای جدید روبهرو نمیکنند اما برای تقویت شجاعت و مسئولیتپذیری، لازم است کودکان در چارچوبی امن و هدایتشده با مسئولیتهای تازه مواجه شوند و پس از هر تلاش، موفق یا ناموفق، تشویق شوند.
وی با بیان اینکه مقایسه، سرزنش یا تحقیر کودک پس از شکست، بهشدت مخرب است، گفت: واکنش منفی والدین نسبت به اشتباه کودک، روحیه مسئولیتپذیری را تضعیف میکند. در حالیکه تشویق حتی برای تلاش کردن، کودک را به ادامه مسیر ترغیب میکند.
این مدرس توسعه فردی، الگوسازی را مؤثرتر از تشویق و تنبیه دانست و توضیح داد: بچهها بیشتر از آنکه با گفتار والدین تحریک شوند، به رفتار آنها نگاه میکنند؛ مثلاً وقتی پدر و مادر اهل مطالعه، نظم یا گفتوگوی محترمانه باشند، کودک نیز ناخودآگاه این رفتارها را تقلید میکند. درباره شجاعت و مسئولیتپذیری نیز همین اصل حاکم است.
حورایی افزود: برای کودکانی که از انجام وظایف یا ورود به موقعیتهای تازه اجتناب میکنند، باید وظایف سبک، کوتاه و جذاب در نظر گرفت. مواجهه تدریجی با مسئولیتهای کوچک، بهمرور آنها را آماده میکند که کارهای بزرگتری را نیز بر عهده بگیرند.
وی با اشاره به دوران نوجوانی و نقش فشارهای اجتماعی گفت: در این سن، اگر نگاهی واقعبینانه به شکست داشته باشیم و آن را بهعنوان تجربه ببینیم، نوجوانان کمتر از اقدامکردن میترسند. شکست لزوماً بهمعنای ناکامی نیست، بلکه فرصتی برای یادگیری است.
این روانشناس درباره تفاوت شجاعت با بیپروایی گفت: شجاعت یعنی انجام یک کار درست با وجود ترس یا اضطراب، اما با پشتوانه عقل و منطق در حالی که رفتارهای پرخطر مثل تکچرخزدن با موتور یا ریسکهای غیرمنطقی، ناشی از بیپروایی و فقدان خرد هستند.
حورایی با تأکید بر ضرورت مشارکت کودکان در تصمیمگیریهای کوچک اظهار کرد: میتوان با کودک درباره وظایف خانه گفتوگو کرد و از او خواست خودش مسئولیتهایی را انتخاب کند. این روش، احساس مالکیت و انگیزه انجام را افزایش میدهد.
وی در پایان سخنان خود توصیه کرد: والدین تا جای ممکن نباید کارهای کودک را بهجای او انجام دهند. اگر کودکی خودش خریدی کرده که نیاز به تعویض دارد، باید خودش نیز برای پسدادن آن اقدام کند. با این روش، او یاد میگیرد مسئولیت تصمیماتش را بپذیرد.
بازتعریف شجاعت و مسئولیتپذیری؛ نگاهی نو به تربیت کودک
آنچه در گفتوگو با دکتر سید مجتبی حورایی بهروشنی دیده میشود، تأکید بر اهمیت نقش والدین در شکلگیری شجاعت و مسئولیتپذیری در کودکان است اما اگر بخواهیم فراتر از توصیهها و چارچوبهای رایج نگاه کنیم، باید اعتراف کنیم که دنیای امروز، زیست جهان کودکان را پیچیدهتر از هر زمان دیگری کرده است.
امروز کودکان با جهانی بزرگتر از خانه و مدرسه روبهرو هستند؛ جهانی که الگوسازی را صرفاً به پدر و مادر محدود نمیکند، بلکه رسانهها، فضای مجازی، همسالان، نظام آموزشی، سبک زندگی شهری و حتی معماری خانهها نیز در ساخت شخصیت کودک نقشآفرینند و نمیتوان نقش نظام مدرسه و جامعه در پرورش این دو ویژگی مهم را نادیده گرفت.
اگر کودک در خانه بیاموزد که مسئول باشد، اما در مدرسه با ساختاری خشک، محافظهکار و سرکوبگر روبهرو شود، این یادگیری بهسرعت فرسوده میشود. بههمینسان، اگر نوجوانی در خانه آموخته باشد که شجاعانه عقیدهاش را بیان کند اما در جامعه با طرد یا تمسخر مواجه شود، نهتنها خاموش میشود، بلکه شاید برای همیشه شهامت گفتوگو را از دست بدهد.
از سوی دیگر، باید از والدین پرسید: آیا ما گاهی مسئولیتپذیری را با کنترلگری اشتباه نمیگیریم؟ آیا گاهی تشویق کودک به شجاعت، در واقع پوششی برای آن نیست که او را در مسیر بلندپروازیهای ناکام خود قرار دهیم؟ کودکی که از او انتظار داریم مسئولیتپذیر باشد، اما هنوز اجازه ندارد تصمیم بگیرد با چه کسی دوست باشد یا چه لباسی بپوشد، چطور میتواند واقعاً خودمختار شود؟
ما باید بدانیم مسئولیتپذیری، زمانی درونی میشود که کودک احساس اختیار کند. شجاعت، زمانی اصیل میشود که کودک حق تجربه، حق اشتباه، و حق بازگشت داشته باشد.
در نهایت، کودکان نهفقط بهدلیل آنچه ما به آنها میگوییم، بلکه بیشتر بهخاطر آنچه ما در حضورشان زندگی میکنیم، رشد میکنند.
شاید بهترین شروع برای پرورش شجاعت و مسئولیتپذیری در فرزند، بازنگری در شجاعت و مسئولیتپذیری خود ما بزرگترهاست.