شناسه خبر:77544
1402/10/5 11:38:16

جوانان اصلاح‌طلب از افرادی همچون تاج‌زاده نیز عبور کرده‌اند و به این باورند که برنامه اصلاح‌طلبی باید به‌ سوی رادیکالیسم با برنامه و بدون پایان تغییر جهت دهد!

من دیگر حاضر نیستم پوسترچسبان باشم! این جمله را یکی از جوانان اصلاح‌طلب پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 در صفحه اینستاگرامی خود نوشته و در لابه‌لای آن متن اعتراضی، سران جبهه اصلاحات را به دیکتاتوری متهم کرده بود.

این عضو ستادی جبهه اصلاحات، افرادی چون خاتمی را ژنرال‌های فرسوده و پیری خوانده بود که تنها جوانان حزب را برای پوسترچسبانی در شب انتخابات می‌خواهند. این فعال اصلاح‌طلب در بخشی از آن متن اعتراضی خود نوشته بود که عده‌ای جوان بی‌نوا را می‌خواهید عمله انتخاباتی خود کنید و فردای پیروزی خیالی تلفن‌ها را خاموش کرده آن بیچاره‌ها را گرفتار به حال خود رها کنید؟ از مجلس فهرست امید و دولت تدبیر امیدتان چه خیری به حال ملت بی‌پناه رسید که دوباره عزم انتخابات کرده‌اید؟

آن‌روزها جوانان جبهه اصلاحات سودای تغییرات در ساختار دوم خرداد را داشته و گمان می‌کردند با راه انداختن طرح‌هایی چون اصلاح اصلاحات، می‌توانند ساختار سنگین و سانترالیستی جبهه اصلاحات را عوض کنند، هرچند که این آرزو برای جوانان اصلاح‌طلب امری محال بوده و پاسخ ژنرال‌های پنج‌ستاره اصلاحات به درخواست تغییرات بنیادین در جبهه اصلاحات، تنها یک جمله بود که شما قدرناشناسید!

محمد عطریانفر که آن‌روزها کمپین انتخاباتی عبدالناصر همتی را می‌چرخاند، در پاسخ به نامه جوانان اصلاح‌طلب به خاتمی نوشت که در حزب درباره مسائل مختلف گفت‌وگو شکل می‌گیرد و دیدگاه‌های مختلفی هم مطرح می‌شود، هویت و طبیعت حزب این است که افراد با دیدگاه‌های مختلف دور هم جمع می‌شوند و به بحث می‌پردازند و مناقشه می‌کنند تا بر پایه این رویکرد، سطح اختلاف‌ها کاهش یابد و به جمع‌بندی برسند.

عضو جبهه اصلاحات با راندن جوانان اصلاح‌طلب گفته بود که حزب، پادگان نیست که همه یک‌طور فکر کنند و مثل هم اظهار نظر کنند. در هر حزبی دیدگاه‌های متنوع و متکثری وجود دارد و دیدگاه‌ها متفاوت است و برخی افراد وقتی نظرشان در جبهه اکثریت قرار نمی‌گیرد، نباید گلایه کنند و راه قدرناشناسی را در پیش بگیرند و چنین رویکردی با منطق کار جمعی قابل‌پذیرش نیست.

* پایان میتینگ‌های خیابانی و ریزش‌های فصلی

فاصله گرفتن جوانان جبهه اصلاحات از رهبران آن بعد از انتخابات سال 1400 شدت بیشتر گرفته و ریزش‌های شدید چون زلزله هشت ریشتری باعث اُفت شدید جناح چپ شد، همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، پس‌ از آن سال نه اصلاح‌طلبان ستادی به سراغ جوانان خود رفتند و نه آن‌ها دیگر میل و رغبتی به برپایی میتینگ‌های سیاسی با رهبران پیشین خود داشتند.

بررسی جدیدترین مطالب مطرح‌شده از سوی برخی اصلاح‌طلبان جوان نشان می‌دهد آنان ضمن اشاره به وجود نحله‌های مختلف در جریان اصلاحات و با اذعان به وجود افتراق در این جبهه، تأکید دارند با وجود ادعاها، هیچ‌یک از نحله‌های مختلف اصلاح‌طلبی به مسئله‌های اساسی نپرداخته و صرفاً دغدغه‌شان انتخابات است.

اصلاح‌طلبان جوان با اشاره به اینکه جبهه اصلاحات طی چند دهه گذشته توفیقی برای تحول نداشته‌، این جریان را سردرگم در دستیابی به اهداف اصلاح‌طلبانه خود دانسته و تأکید می‌کنند در این سردرگمی اما جریان اصلاحات به سه نحله اساسی و متفاوت تقسیم می‌شود. این طیف نخستین نحله را «اصلاح‌طلبان بهبودگرا» معرفی کرده و تأکید می‌کنند، این گروه از اصلاح‌طلبان رسالت سیاسی خود را از طریق شرکت در انتخابات پیگیری می‌کنند و تمایل دارند که از درون حکومت و با استفاده از فرصت انتخابات به اهداف خود دست یابند.

از نگاه طیف جوان اصلاح‌طلب، این نوع اصلاح‌طلبی به‌اجبار باید به قواعدی تن دهد که اصول رادیکالیسم در اصلاحات متضاد است و به همین جهت در میانه اصلاح‌طلبی و محافظه‌کاری باقی می‌ماند و به‌اجبار تن به محافظه‌کاری می‌دهد. از همین رو است که این نوع اصلاح‌طلبی نمی‌تواند به عقلانیتی در حل مسائل برسد. این پذیرش در تضاد با بنیان‌های فکری این جریان چپ است و همین نیز قضاوت ناخوشایندی را در مورد این نوع اصلاح‌طلبی به‌وجود آورده است.

اصلاح‌طلبان جوان اما نحله دوم را «اصلاح‌طلبان ساختاری» معرفی و در توضیحات مرام فکری و کنشگری آنان این‌گونه توضیح می‌دهند که این نوع اصلاح‌طلبان فراتر از مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات می‌اندیشد و مسائل ساختاری را امر مهمی در تحول در شیوه حکمرانی می‌بینند؛ ساختار از منظر این نوع اصلاح‌طلبی ساختار نظام سیاسی است. این نحله ضمن پذیرش ساختار سیاسی موجود، خواهان تحول اساسی در آن‌ها هستند (بیانیه 15 ماده‌ای) یا همچون مصطفی تاج‌زاده گامی فراتر می‌گذارند و تحول در ساختار سیاسی را مطالبه می‌کنند.

مدل اصلاح‌طلبی فوق اما در ترسیم شرایط مطلوب باقی می‌ماند و در عموم موارد راهکارهای دستیابی به شرایط مطلوب و نسبت بین دیدگاه‌های خود و دلایل تاریخی، اجتماعی و فرهنگی بروز شرایط فعلی را بی‌پاسخ می‌گذارد. این نوع اصلاح‌طلبی در پی کسب موقعیت برای نیل به اهداف خود است، اما به‌دلیل اینکه اسیر موقعیت می‌شود، سرانجامی جز تبدیل مسئله به شبیه و تکرار اشتباهات گذشته در لباسی جدید و فرمی تازه نخواهد داشت.

جوانان اصلاح‌طلب از «اصلاح‌طلبان جنبشی» به‌عنوان سومین نحله نام‌ برده و تصریح می‌کنند که این طیف با اصالت دادن گذار سخت، خود درگیر نوعی اندیشه ایدئولوژیک می‌شوند و می‌کوشند تصوری جدید ارائه دهند که به یک گذار مسالمت‌آمیز از شرایط موجود می‌انجامد، جنبشی‌ها انتخابات را یک فرصت برمی‌شمارند، اما این فرصتی است برای جامعه مدنی و جنبش‌های اجتماعی تا گشایشی در پیشبرد به‌ سوی خیابان به‌وجود آید.

البته جوانان اصلاح‌طلب این مدل را نیز بیشتر از هر چیز ناشی از خوش‌بینی می‌دانند. این نوع اصلاح‌طلبی نیز پاسخی به اینکه راهکار آن‌ها برای جلوگیری از بازتولید شرایط موجود نمی‌دهند و با توجه به اینکه بار گذار را بر دوش جنبش‌های اجتماعی می‌گذارند، چاره‌ای جز خوش‌بینی به آینده ندارند.

*ناامیدی از سه مدل اصلاح‌طلبی نشانه چیست؟

اصلاح‌طلبان جوان اما پس از بیان نحله‌های سه‌گانه در جریان اصلاحات تصریح می‌کنند که هر سه گروه در نگرش به قدرت همسو هستند و هر سه نحله بدون حل مسئله یا به مبارزه پارلمانی دل‌ بسته‌اند یا تحول ساختار سیاسی را اصل می‌دانند یا جنبش‌های اجتماعی را به‌مثابه حلال مشکلات درنظر می‌گیرند؛ اصلاح‌طلبان جوان همچنین بیان می‌دارند انجام اصلاحات بدون تحلیل انتقادی از خود، ناممکن است.

این انتقاد از خود به معنای آن است که اصلاح‌طلبی از ابتدا فنی برای تحول در شیوه حکمرانی بوده است و جامعه‌محور بودن به معنای رها کردن قدرت سیاسی از بنیان خالی کردن اصلاح‌طلبی است. سیر تطور گفتمان اصلاح‌طلبی و شرایط موجود آن نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبان به درهم‌تنیدگی مسئله قدرت با اصلاحات بی‌توجه بوده‌اند و کوشیدند با بازی انتخابات یا تحول ساختار یا جنبش اجتماعی، به حل مسئله بپردازند، روندی که تاکنون ناکام بوده است.

از نگاه جوانان اصلاح‌طلب جریان چپ به‌تدریج به محاق رفته است، بی‌توجهی به ساخت و فرهنگ سیاسی متناسب با آن، زمینه‌ساز این محاق رفتن است؛ گفتنی است بیان این مطالب از سوی برخی اصلاح‌طلبان جوان نشان می‌دهد که آنان نحله‌های سه‌گانه در جریان اصلاحات را ناکام دانسته و معتقدند شناخت و تحلیل دقیق از مسئله قدرت سیاسی خلأ بزرگ در جریان اصلاحات است.

این بخش از جوانان اصلاح‌طلب گویا حتی از افرادی همچون تاج‌زاده نیز عبور کرده‌اند و به این باورند که برنامه اصلاح‌طلبی باید به‌ سوی رادیکالیسم با برنامه و بدون پایان تغییر جهت دهد!

 

شناسه خبر 77544