شناسه خبر:22578
1399/3/12 00:03:57
استادتمام زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند در رابطه با شاعر صبح و کعبه:

قصیده ترسائیه خاقانی، ناب‌ترین زندان‌سروده ادب پارسی

سپهرغرب، گروه دُرهای دَری - فاطمه فراقیان: استادتمام زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند با اشاره به زندانی شدن خاقانی به ‌مدتی کوتاه، گفت: شاعر در این مدت کوتاه بهترین حبسیات را می‌سراید و قصیده زیبای ترسائیه نیز در زندان سروده شده که به‌ زعم بنده خاقانی دارای ناب‌ترین زندان‌سروده‌ها بوده و از شعرای دیگر از این نظر برتر است.

در صفحه «دُرهای دری» سپهرغرب بر آن هستیم تا مفاخر ادبی زبان پارسی و ایران شکوهمند را هرچند اندک، به مخاطبان خود بشناسانیم. در تاریخ 14 اردیبهشت‌ماه شمه‌ای از عطر وجود «مولانا» را به شما رساندیم و در 25 همان ماه نیز از «فردوسی» به‌مناسبت روز بزرگداشت شاعر، سخن راندیم. در این شماره از «خاقانی» خواهیم گفت. با ما همراه باشید:

افضل‌الدین بدیل بن علی نجار خاقانی شروانی، متولد 520 هجری قمری از بزرگ‌ترین قصیده‌سرایان تاریخ شعر و ادب فارسی، از سخن‌گویان قوی‌طبع، بلندافکار و یکی از استادان بزرگ زبان پارسی، نزد عموی خود (کافی‌الدین عمر) رشد کرد و از وی لقب «حسان عجم» گرفت.

خاقانی خود را جانشین سنایی می‌دانست: «بدل من آمدم اندر جهان سنایی را/ بدین دلیل پدر نام من بدیل نهاد» و مثنوی معروف خود «تحفه‌العراقین» را در سفر مکه سرود که در آن افزون‌بر ذکر مکه و هر شهر، از رجال آنجا نیز یاد کرده و در آخر هم ابیاتی در حسب حال خود آورده است. این شاعر علاوه‌بر مثنوی مذکور، دیوان و منشآت نیز دارد. از برجسته‌ترین پیروان او می‌توان به حافظ، سعدی، دهلوی، جامی و قاآنی اشاره کرد.

بدیع‌الزمان فروزانفر در مورد وی می‌گوید: می‌توان گفت که بسیاری اطلاع و احاطه خاقانی بر لغات عربی، فارسی، اصطلاحات فلاسفه، اطبا و دقت ادبی او در ترکیب الفاظ، سبب پوشیدگی آرا و افکار ساده وی شده است. چندان که گمان می‌رود مضامین ابیاتش نیز سراسر پیچیده و فکر او از حد طبیعی بیرون است و این خیال اگر هم در قسمتی از ابیات او با واقع مطابقت کند، اما در بسیاری از آن با حقیقت سازگار نیاید.

فهم درست و لذت بردن از اشعار خاقانی، نیاز به سطح بسیار بالایی از چیرگی بر زبان پارسی و دیگر دانش‌ها مانند پزشکی کهن ایرانی (که بیشتر بر مبنای گیاه‌شناسی و داروشناسی بود)، نجوم، تاریخ، قرآن‌شناسی و حدیث‌شناسی دارد و نیز خواننده باید با شعر پارسی از دیدگاه فنی و به‌اصطلاح «صنعت شعر» به حد کافی آشنا باشد تا بتواند به اشعار پُرمغز خاقانی به‌درستی پی ‌ببرد.

خاقانی در سال 595 بدرود حیات گفت و در تبریز به خاک سپرده شد که نظامی گنجوی برای او مرثیه گفت.

با این مقدمه به سراغ دکتر محمد بهنام‌فر، استادتمام زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند رفتیم تا با ما از خاقانی بگوید:

      استاد چرا برخی گفته‌اند که خاقانی زن‌ستیزترین شاعر ادب پارسی است؟

این عقیده اشتباهی بوده و به آن علت است که خاقانی شعری دارد که ظاهراً در آن از مرگ دختر دوساله خود ابراز شادمانی می‌کند. اما درواقع این مدعیان لحن را درست تشخیص نداده‌اند؛ علت اصلی این است که دو دختر خاقانی زمانی که ازدواج می‌کنند، همسران خوبی نصیبشان نمی‌شود و پدر طبیعتاً از این موضوع متأثر و متألم است. این ماجرا باعث ایجاد کدورت و رنجش شاعر می‌شود و وقتی دختر خردسال وی از دنیا می‌رود، خاقانی می‌گوید خوشحالم که او مرده و مانند خواهرانش دچار بدبختی نمی‌شود که یک طنز تلخ دارد و درواقع می‌توان گفت این عقیده زن‌ستیزی خاقانی، یک سوء ‌تفاهم است. مانند کسی که مریض بوده و وقتی می‌میرد، برخی می‌گویند خوب شد که مرد، راحت شد. در این مواقع آن‌ها از مرگ فرد مورد نظر خوشحال نیستند، بلکه به‌خاطر وضعیت خودش این‌گونه می‌گویند.

     چه کسانی بر خاقانی اثر گذاشته و وی چه شاعرانی را تحت تأثیر قرار داده است؟

خاقانی بر شاعران بعد از خود مانند حافظ تأثیر گذاشته و از اکثر شاعران قبل از زمان خود همچون فردوسی، فرخی، عنصری و رودکی تأثیر پذیرفته است.

      لطفاً در رابطه با تصنع کلام خاقانی که اجازه نمی‌دهد همه از شعر وی حظ کامل ببرند، توضیح دهید.

باید گفت که او شاعر خواص بوده و شعرش فنی است. زیرا تشبیهات و استعارات دور از ذهن زیاد دارد و زبانش عالمانه است. یعنی از اصطلاحات علمی زیاد استفاده می‌کند و وقتی کسی از آن‌ها اطلاع نداشته باشد، متوجه منظور شاعر نمی‌شود. اما اگر کسی این اطلاعات را داشته باشد و متوجه مفهوم شعر شود، بسیار لذت می‌برد. ازجمله شرح‌های خوب بر اشعار خاقانی جهت بهره بردن از آثار شاعر می‌توان به کتاب‌های معصومه معدن‌کن («بزم دیرینه عروس» و «نگاهی به دنیای خاقانی»)، سیدضیا‌ء‌الدین سجادی (تصحیح دیوان خاقانی، گزیده دیوان او و همچنین اصطلاحات و ترکیبات دیوان خاقانی) و میرجلال‌الدین کزازی («رخسار صبح» که در مقدمه آن خاقانی را مفصل معرفی کرده است)، اشاره کرد.

      چرا به خاقانی «شاعر صبح» می‌گویند؟

زیرا بسیار به خورشید، صبح و توصیف آن‌ها در اشعارش علاقه داشته و بیشتر قصایدش با یاد صبح آغاز می‌شود. البته به وی «شاعر کعبه» نیز باید گفت، زیرا قصاید خوب زیادی هم در رابطه با کعبه دارد و کعبه‌سروده‌های وی معروف است. همچنین از پیامبر در شعرهایش می‌گوید، چراکه او شاعری مذهبی و باسواد بوده که همچون بسیاری از شاعران، بر آیات و روایات تسلط داشته و از آن‌ها در آثار خود بهره برده است.

      از مذهبی بودن خاقانی و مسلمان بودن وی به جهت ذکر کعبه و پیامبر در سروده‌هایش گفتید، آیا این موضوع با اشعاری که ما از شاعر در رابطه با دین مسیحیت می‌بینیم، تناقض ندارد؟

خیر، زیرا خاقانی اصطلاحات دین مسیحیت را فقط به‌کار ‌برده و آن‌ها را تأیید و تقدیس نکرده است. البته باید درنظر داشت که مادر او مسیحی بوده و اینکه برای مثال وقتی در قصیده ترسائیه اوج استفاده از اصطلاحات دین مسیحیت را می‌بینیم، لازم است بدانیم شاعر زمان سرودن آن در زندان به‌سر می‌برده است و می‌توان این کارش را نوعی اعتراض قلمداد کرد.

      بنابراین قصیده معروف ترسائیه را باید جزء حبسیات و زندان‌سروده‌های شاعر به‌شمار بیاوریم و خاقانی نیز از شاعرانی بوده که زندان را تجربه کرده و دارای زندان‌نامه است؟

بله، در علل زندانی شدن شاعر می‌گویند گویا به خاقانی یک کار دولتی پیشنهاد می‌شود که نمی‌پذیرد و باعث خشم حاکم می‌شود. برخی نیز معتقدند وی بدون اجازه پادشاه، شروان‌ را ترک کرده بوده که در حدود یک سال زندانی بودن خود، بهترین حبسیات را می‌سراید و قصیده زیبای ترسائیه نیز در زندان سروده شده است. به‌زعم بنده خاقانی دارای ناب‌ترین زندان‌سروده‌ها بوده و از شعرای دیگر از این نظر برتر است.

      علت اشتیاق وافر خاقانی برای ترک شروان و رفتن به خراسان که در اشعار این شاعر نیز انعکاس پیدا کرده است، چیست؟

هرکسی کالایی را که دارد، سعی می‌کند در مرکزش آن را به فروش برساند که قدر کالای او را بدانند. خراسان در آن زمان خاستگاه زبان فارسی دری بوده است و دربارهای خراسان آماده جذب شعرا بوده‌اند. بنابراین شاعر نیز آرزو داشته اشعار خود را در این دیار ادب‌پرور عرضه کرده و در میدان بزرگ آنجا رقابت کند و شعر خود را در معرض قضاوت بگذارد. البته دلایل دیگری چون زیارت امام رضا (ع) و یادگیری بهتر فنون شعر از دیگر شعرا و هم‌نشینی با آنان هم داشته است. اما دلیل اصلی همان بوده که توضیح داده شد.

      آیا خاقانی نیز همچون دیگر شعرا در حفظ زبان و ادب پارسی نقش داشته است؟

بدون شک چنین بوده است. شاعر در پایان دوره قصیده‌سرایی می‌زیسته و در خلق قصیده مصنوع، جایگاه ویژه‌ای داشته است. به ‌نظر بنده هرکس بخواهد فن شاعری را یاد بگیرد، باید دیوان خاقانی را بخواند، دیوان او مدرسه شاعری است.

     استاد ما آثار هر شاعری را به یک ویژگی خاص می‌شناسیم، برای مثال حافظ را با ایهام، سعدی را با سهل ممتنع و غیره، آثار خاقانی چه مشخصه منحصربه‌فردی دارند؟

در اشعار خاقانی ترکیب‌سازی، تصویرآفرینی و ایهام تناسب به وفور و به‌صورت ویژه دیده می‌شود.

      سؤال آخر اینکه آیا مردم ما با مفاخر ادبی خود همچون خاقانی آشنا هستند و اگر خیر، چه کارهایی در جهت بهتر شدن این اوضاع می‌توان انجام داد؟

متأسفانه آشنایی عموم مردم با ادیبان زبان پارسی کم است که این مهم می‌طلبد یک عزم ملی رقم بخورد. خانواده‌ها هم می‌بایست فرزندان خود را با میراث ادبی آشنا کنند و نیز رسانه‌ها. در این راستا اقدام روزنامه‌ها جهت شناساندن مفاخر، مطلوب بوده و اختصاص دادن صفحه‌ای از روزنامه‌ها به ادب پارسی، اتفاق خوبی است. آثار شعرا مانند گنج‌هایی هستند که در دل معادن بوده و لازم است توسط اهل فن کشف و از سنگ جدا شده و به‌صورت تزیین‌شده به مردم ارائه شوند.

      با ابیاتی از شاعر این مصاحبه را به پایان می‌بریم:

کردم خطر و بر سر کوی تو گذشتم/ بسیار کند عاشق از این‌گونه خطرها/ خاقانی از آنگه که خبر یافت ز عشقت/ از بی‌خبری او به جهان رفت خبرها

شناسه خبر 22578