شناسه خبر:51147
1400/10/25 13:50:34

یک روانشناس خانواده گفت: احساس حقارت، عقده، کینه میل به انتقام گیری و ایجاد فاصله طبقاتی آثار سوء تجمل‌گرایی در جامعه است.

تجمل‌گرایی یا لاکچری بازی، ترکیبی است که عمقِ اتفاقات این روزهای جامعه را بازگو می‌کند؛ به هر طرف رو می‌کنیم، عطش آدم‌ها را برای خرید خانه، ماشین، اثاثیه، لباس، کیف و کفش لوکس می‌بینیم. البته که سربرگرداندن هم لازم نیست. در هر صفحه مانیتوری از تلویزیون گرفته تا موبایل و شبکه‌های اجتماعی حرکت بخش زیادی از جامعه به لاکچری‌بازی مشهود است. گویی خرید کیک کوچک 200 هزارتومانی از فلان قنادی و رفتن به کافه در فلان‌جا، خرید یک لباس بنجل از فلان منطقه و برگزاری یک جشن کوچک عروسی در فلان تالار و هتل کلاس اجتماعی آدم‌ها را مشخص می‌کند و به خاطر سرعت رشد شبکه‌های اجتماعی همین افراد ژست آگاهانه گرفته و رد پای درونمایه مشترکی از «برتر بودن» و «خاص بودن» در زندگی آن‌ها موج می‌زند.

گاهی فقط خود فرد درگیر این بیماری «خودخاص پنداری و نمایش من» است، گاهی هم افراد زیادی را با خود درگیر می‌کند؛ یکی از جاهایی‌که خیلی از افراد ناخودآگاه وارد کارزار تفاخر و نمایش می‌شوند ازدواج است، یعنی یک پدیده‌ اجتماعی و پیوند مشترک بین زوجین تبدیل به میدان نبرد برای فخر و مباهات بیشتر می‌شود و بهداشت روانی نسل‌های جامعه که در گرو تأمین بهداشت روانی خانواده به عنوان کانون مملو از امنیت و آرامش برای تحول و رشد اهداف و استعدادها شناخته می‌شود را دچار چالش‌های جدی می‌کند.

با ذکر این مقدمه آنچه می‌خوانید نگاهی به علت توجه به تجمل‌گرایی در برخی از افراد جامعه و آثار و تبعات آن است که دکتر داوود فتحی روانشناس کودک و نوجوان و خانواده به سوالات در این حوزه پاسخ می‌دهد. دکتر فتحی معتقد است هر چقدر در نشان دادن ساده‌زیستی افراد فرهیخته جامعه ضعیف عمل کنیم افراد تجمل‌گرا فرصت بیشتری برای نشان دادن خود به جامعه فراهم می‌کنند. او نقش «خانواده» به عنوان نخستین نهاد اجتماعی، «رسانه» به عنوان ابزار تبلیغات و نمایش و «آموزش و پرورش» به عنوان مهم‌ترین نهاد فرهنگی فرهنگ‌ساز را اثرگذار توصیف کرده و به تکریم و تبیین ساده‌زیستی و توجه به فرهنگ و ارزش‌های اصیل جامعه ایرانی تاکید می‌کند.

مشروح گفتگوی وی با خبرنگار سپهرغرب در ادامه می‌آید:

*به عنوان سوال نخست بفرمایید به اعتقاد شما مهم‌ترین دلایل رواج تجمل‌گرایی در بین افراد جامعه چیست؟

با توجه به اینکه می‌توان برای این موضوع یک وجه روانی در نظر گرفت، من از بعد روانی به این سوال شما پاسخ می‌دهم؛ اگر از کسانی که وسایل لوکس دارند یا تجمل گرا هستند این سوال اساسی را بپرسیم که «اگر شما تک و تنها در یک جزیره زندگی می‌کردید، حاضر بودید مثلا این ماشین گران قیمت را بخرید؟» تقریبا پاسخ اکثر افراد به این سوال منفی است و می‌بینیم که تجمل گرایی آنها به نوعی تفاخر و نمایش خود است، طبقه ای که برای وجوه تمایز خود شروع به تهیه کالاهای لوکس می‌کنند که ابعاد روانی خاص خود را دارد. به هر حال گاهی اوقات افرادی وجود دارند که برای بیان خود نیاز دارند تجملاتی را در انظار عموم ارائه داده و خود را نشان دهند؛ این به آن معنا نیست که هر کسی تجملاتی دارد الزاما عقده حقارت هم دارد اما به هر حال این کنشگری ابزاری است برای نمایش، ارائه خود و قدرت‌نمایی، یک وجهه شخصیتی است که طبیعتا رسانه‌ها هم در دامن‌زدن به آن بسیار نقش دارند. شما کمتر خانه‌ای را می‌بینید که در رسانه ملی ما نشان داده شود که در آن تجمل‌گرایی وجود نداشته باشد. البته خانه‌ای که در آن تجمل‌گرایی وجود ندارد وجوه دیگر اجتماعی در آن کمرنگ است؛ مثلا من خیلی از اساتید را می‌شناسم که وضع مالی و اقتصادی بدی ندارند اما در قالب تجمل‌گرایی هم زندگی نمی‌کنند. محال است شما تصویری از تلویزیون ببینید که طرف پزشک باشد اما تجمل‌گرا نباشد، یا استاد دانشگاه باشداین ویژگی‌را ندارد.

رسانه کسانی که تجمل‌گرا نیستند را چطور نشان می‌دهد؟ به گونه‌ای که با آدم‌های کف جامعه تفاوت دارند، گاهی هم افراد خشک و متحجری هستند که با هر گونه وجهه تجددخواهی مخالفت می‌کنند! بعد می‌گوییم ما نمی‌توانیم این افراد را به عنوان الگو، ابرقهرمان، باور و یک هنجار به جامعه معرفی کنیم، چون جوان یا نوجوان تصویر یک فرد فرهیخته که اطرافش هم پر از تجملات نیست را می‌بیند نمی‌تواند آن را بپذیرد. این افراد، کسانی‌هستند که در بیان و بازاریابی اجتماعی فرهیخته هستند اما در قالب تجمل‌گرایی نمی‌گنجند. پس در این بخش رسانه متاسفانه ضعیف عمل کرده است.

*قبل از این‌که به سوال بعد بپردازیم بفرمایید با این اوصاف و کارنامه منفی صدا و سیما چه باید کرد؟

عمده‌کاری که می‌توان انجام داد، این است که نقش صدا و سیما را جدی گرفت. شما کدام زندگی ساده‌زیستی را توانسته‌اید به عنوان یک چهره موفق نشان دهید؟ اگر فرد ساده‌زیستی که فرهیخته هم بوده و اتفاقا رسانه به او پرداخته وجه فقر و تنگدستی او را نشان داده و پررنگ کرده! مثلا شخص عالمی که برای 20 میلیون تومان با مشکل مواجه است! این موارد بسیار دیده‌شده. فرد عالم و فرهیخته‌ای که ساده زیست بوده اما رسانه گره داستان او را روی مال و ثروت می‌اندازد، در صورتی که سوال این است چرا گره زندگی افراد ساده زیست را روی مسائل علمی و فلسفی نمی اندازید؟ چرا گره اصلی داستان را روی مسائل اخلاقی نمی اندازید؟ مشکل این است که وقتی لوکیشن فیلم ساده زیستی است گره اصلی فیلم روی اقتصاد می‌افتد! آیا این نوع نگاه و پرداختن به موضوع اثر منفی ندارد و مخاطب نمی‌گوید مثلا اگر این شخص وضع مالی خوبی داشت یک تکه طلا می‌فروخت و مشکلش حل می‌شد؟ پس رسانه نقش اساسی دارد و باید در پرداختن به مسائل به این نکات توجه کند تا بتواند اثر گذار باشد وگرنه کارهای شعاری که جواب نمی دهد.

نکته بعدی که مایلم به آن اشاره کنم این است که نهادهای فرهنگی فرهنگ ساز موثرند؛ به طور مشخص معتقدم اولین نهاد فرهنگی فرهنگساز آموزش و پرورش است و با فاصله جدی از باقی نهادها قرار دارد ولو اینکه سایر نهادها بودجه بیشتری دریافت کنند مهمترین نهاد اثربخش در ترویج فرهنگ ساده‌زیستی آموزش و پرورش است، این نهاد می‌تواند آدم‌های ساده‌زیست را به جامعه معرفی کرده و آن‌ها را به عنوان الگو مطرح کند.

*آقای دکتر آیا تجمل‌گرایی در همۀ دنیا به یک شکل و روند است؟

ببینید این مسائل در حوزه علوم اجتماعی است اما من به عنوان یک روانشناس می‌توانم این را بگویم که در همه جای دنیا تجمل گرایی وجود دارد اما شکل و شمایل تجمل خواهی بسته به شرایط فرهنگی همان جامعه متفاوت با سایر جوامع است؛ یعنی اصول یکی است اما در فروع و اجرا تفاوت‌های فرهنگی خود را نشان می‌دهد. مثلا به عنوان یک وجه اشتراک انسانی، در همه جای دنیا تفاخر به داشتن ماشین گرانقیمت، مبلمان، تلویزیون، سرویس زیورآلات و مواردی نظیر این‌ها وجود دارد اما در نوع پرداختن و اجرا متفاوت است و به زیست فرهنگی و اجتماعی هر جامعه ارتباط دارد پس این مسئله مختص ایران و ایرانی‌ها نیست!

*تاثیر تجمل‌گرایی در ازدواج چیست؟ آیا ساده‌زیستی یا تجمل‌گرایی به‌طور مشخص بر ازدواج اثر می‌گذارد؟

معلوم است که اثر می‌گذارد؛ آن قدر این مسئله بدیهی است که اصلا نیاز به تحقیق ندارد. قطعا تجمل‌گرایی از ابتدا تا انتها و بر همه ارکان ازدواج اثر می‌گذارد. جوانی که می‌خواهد مراسم ازدواج را برگزار کند به هر حال باید بتواند درصدی از تجمل را اجرا کند و اگر بخواهد ساده باشد احساس حقارت سالیان سال با او باقی خواهند ماند. زمانی‌که می‌خواهد به خواستگاری برود باید درصدی از تجملات را رعایت کند تا این قضیه حل و فصل شود، اثرات سوء خود را هم دارد و متاسفانه گاهی اوقات از کنترل ما خارج می‌شود.

*آثار آن در جامعه چه خواهد بود؟

مهم‌ترین اثر تجمل‌گرایی در جامعه احساس حقارت و ایجاد فاصله طبقاتی، احساس عقده، کینه و همچنین میل به انتقام‌گیری در طبقه فرودست است. این حس همواره در آن‌ها وجود دارد که «چرا دیگران دارند و ما نداریم.» من به عنوان یک روانشناس و کسی که در این حوزه سالیان سال کار کرده ام از نزدیک شاهد این معضلات بوده‌ام. کار در این حوزه هم اتفاقا سخت است. کار با کسی که از عقده‌های روانی رنج می‌برد بسیار دشوار و زمان‌بر است.

*پس این مسئله ناخودآگاه باعث تغییر سبک زندگی هم می‌شود.

بله؛ زمانی‌که ارزش‌های اصیل یک جامعه دستخوش حوادث شود تجمل‌گرایی به عنوان یک ارزشِ بدلی جای خود را باز می‌کند و می‌تواند مسیر زندگی را تغییر داده، ارزش‌ها را متفاوت کند و اثرات سوء بر جای بگذارد. با این وصف ارزش‌های اصیل نظیر علم‌اندوزی، خدمت به مردم و اثربخشی در جامعه رنگ می‌بازد و ارزش هر کس به میزان گرایش او به تجملات شناخته می‌شود. معلوم است که ارزش‌های انسانی از این جامعه رخت برخواهد بست.

*خانواده‌ها در تجمل‌گرایی چه نقشی دارند؟

طبیعتا خانواده جایگاه خود را در بستر فرهنگی پیدا می‌کند، اگر آن بستر درست کار کند خانواده هم می‌تواند کارکرد اصلی خود را داشته باشد. مهم‌ترین کاری که خانواده می‌تواند انجام دهد این است که به عنوان اصلی‌ترین و ابتدایی‌ترین نهاد اجتماعی روی ارزش‌های غیر انسانی تاکید کند تا وجه تجملگرایی ماجرا کاهش پیدا کرده و تا حد زیادی مسائل و مشکلات این چنینی برطرف شود.

*باتوجه به خطراتی که رواج تجمل‌گرایی به‌همراه دارد، چطور می‌توان مردم را به سمت ساده‌زیستی هدایت کرده و این رقابت و چشم‌وهم چشمی را در بین افراد کم کرد؟

یک بخش پرداختن به این موضوع کلان است که با اثرات تجمل‌گرایی من چطور می‌توانم جامعه را به سمت ساده‌زیستی سوق دهم و چه کار باید بکنم که از عهده این مصاحبه خارج است. اما برای نمونه می‌توان به این نکته اشاره کرد که بخش زیادی از تصمیمات کلانی که در سطح کشور گرفته می‌شود به ایجاد رانت‌های وسیع و خطرناکی منجر شده و خود به خود تجمل و فزون‌خواهی را ترویج می‌دهد و من نمی‌توانم اظهارنظری درخصوص جزئیات این مساله داشته باشم. زمانی‌که تصمیمات یک شبه در دورن مجلس دولت و بخش‌های دیگر حاکمیت گرفته شده، برای عده‌ای خاصی رانت فراهم کرده و سود حاصل از آن غیر قابل تصور است معلوم است که بخش‌هایی از جامعه دچار این افزایش ثروت ناگهانی در طول یک سال و یک شب می‌شوند. تصمیماتی که می‌تواند منجر به مسائلی شود که مثلا فردی یک ماشین یا ملک معمولی خریده و ظرف یک سال ارزش دارایی او 10 برابر شده و فاصله طبقاتی را فراهم کرده من به عنوان روانشناس چه راهکاری می‌توانم بدهم جز اینکه انتظار داشته باشم که این مسئله در سطح کلان اصلاح شده و مورد توجه قرار گیرد؟

*ممنون از شما و وقتی که در اختیار رسانۀ ما قرار دادید؛ اگر به عنوان کلام پایانی نکته‌ای هست بفرمایید.

در پایان آرزو می‌کنم که جامعه به سمت فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی خود حرکت کند و امیدوارم که ارزش‌های ناب انسانی در جامعه رواج پیدا کند. همه ما با آینده‌نگری دست از تجملات برداریم و آینده بهتری را برای فرزندانمان رقم بزنیم.

شناسه خبر 51147