شناسه خبر:78558
1402/10/28 11:49:42

سپهرغرب-گروه اندیشه:هرچقدر رهبری می‌گویند خانه‌داری به معنای خانه‌نشینی نیست، شعاری غیرعملی فهم می‌شود. چگونه زن می‌تواند خانه‌دار باشد؛ اما خانه‌نشین نباشد! در این یادداشت به مهم‌ترین اشتباه ادراکی در فهم معنای خانه‌داری، اشاره و علل و دلایل آن را واکاوی می‌کنم.

مقام معظم رهبری در دیدار اخیر با اقشار زنان، ضمن تکرار تأکید بر خانه‌داری به عنوان کارویژۀ بی‌بدیل زن و متقابلاً بستر بی‌بدیل بروز زنانگی زن، با ادبیات متفاوتی دربارۀ کارهای خانه سخن گفتند: «بعضی‌ها خیال می‌کنند کارکردن در خانه وظیفه زن است. نه، وظیفۀ زن مطلقاً این نیست که در خانه کار کند. غذا پختن، رخت شستن، تروتمیز کردن وظیفۀ زن نیست، مرد و زن باید با هم تفاهم کنند … به‌هرحال، این جزو وظایف زن نیست؛ این را همه بدانند».6/10/1402 و اتفاق عجیب‌تر تکبیر شادمانۀ زنان پس از بیان رهبری دربارۀ کارهای خانه بود.

***موانع شناختی فهم معنای خانه‌داری تا کنون چه بوده است؟

پژوهشگرانی که برای فهم معنای خانه‌داری از منظر رهبری، کوشش‌های نظری و روشمند انجام داده‌اند و یا اندیشمندانی که در فهم نظام‌مند بیانات و اندیشۀ ایشان کوشیده باشند، نیک می‌دانند که منظور رهبری از خانه‌داری، مدیریت فضای داخلی خانه و اعضای خانواده است وخانه‌داری برای زن به جایگاه محور بودن او در خانه و خانواده اشاره می‌کند، نه کارهای اجرایی داخل خانه.

با این ‌وجود، چه می‌شود که در سال 1402 ایشان در نقطه‌ای قرار می‌گیرند که لازم می‌شود تصریح کنند انجام کارهای خانه وظیفه زن نیست و با برداشتن کارِ خانگی از لیست وظایف زنان، اقشار زنان تکبیرگویان ابراز خرسندی می‌کنند؟ آیا تا پیش از بیان صریح رهبری آنان گمان می‌کردند کارهای خانه از وظایف زن است و از این وظیفه ناخرسند بودند؟ یا تازه با بیان صریح رهبری متوجه شدند کار خانگی وظیفۀ زن نیست؟ یا … سؤالاتی از این‌ دست موضوع این یادداشت را رقم زده است و سؤال اساسی من در این یادداشت این است که موانع شناختی فهم معنای خانه‌داری تا کنون چه بوده است؟ و اساساً شعف زنان، ریشه در چه نکات معرفتی و اجتماعی دارد؟

سؤال جدی این است که مگر در متون فقهی مربوط به وظایف شرعی زوجه، به‌وضوح احکامی نداریم که درآن‌ها تصریح شده است انجام کارهای خانه وظیفۀ شرعی زن نیست؟ مگر در متون حقوقی مربوط به دعاوی مالی زوجین گزارۀ صریحی نداریم که زن می‌تواند در قبال انجام کارهای خانه، مزد دریافت کند و آن مزد، اجرت‌المثل نام دارد؟با این ‌وجود، چه می‌شود که در سال 1402 ایشان در نقطه‌ای قرار می‌گیرند که لازم می‌شود تصریح کنند انجام کارهای خانه وظیفه زن نیست؟ و با برداشتن کارِ خانگی از لیست وظایف زنان، اقشار زنان تکبیرگویان ابراز خرسندی می‌کنند؟

آیا می‌شود رهبری حتی در جایگاه مرجعی شیعی، طی ده‌ها سال، کارهای خانه را با مفهوم خانه‌داری وظیفۀ اصلی زن بدانند و هیچ‌کس هم برایش سؤال نشود، چنین تناقضی از چه روست؟! این حد از سکوت و پرسش‌گری نکردن حاصل چه عنصری در لایۀ معرفتی است؟

در این یادداشت به مهم‌ترین اشتباه ادراکی در فهم معنای خانه‌داری، اشاره و علل و دلایل آن را واکاوی می‌کنم: مشکل اینجاست که به اشتباه واژۀ خانه‌داری معادل کارهای داخل خانه پنداشته شده است و به نظر می‌رسد علل چنین پنداشتی:

***نزدیکی سنخ و جنس خانه‌داری به کارهای داخل خانه

اولاً قرابت فراوانِ ساحت مدیریت خانه با جنس کارهای داخل خانه است. این در حالی است که مدیریت فضای داخل خانه و مدیریت جسم و روح اعضای خانواده، نه‌تنها بی‌ارتباط با نهادهای خارج از خانواده و خانه نیست، بلکه با افزایش تخصصی‌شدن کارکردهای اجتماعی و سر برآوردن نهاد آموزش‌وپرورش و رسانه و … ارتباط خانه‌داری با فضای بیرون از خانه نیز بسیار زیاد شده است. درهرصورت، قرابت کارهای داخل خانه با خانه‌داری به‌اشتباه موجب این‌همان‌پنداری خانه‌داری با کارهای داخل خانه شده است. بنابراین، در تمام این سال‌ها هرچه رهبری بر نقش بی‌بدیل و مهم و آینده‌ساز خانه‌داری تأکید می‌کرده‌اند، در فاهمۀ عموم مردم همان کارهای داخل خانه، اعم از انواع و اقسام شست‌وشوها و پخت‌وپزها و دوخت‌ودوزها و گفت‌وگوها فهم می‌شده است.

***پیشینۀ تاریخی تحقق خانه‌داری در اجرای کارهای خانه

ثانیاً پیشینۀ تاریخی تحقق خانه‌داری، در طول تاریخ تا کنون لبریز از درهم‌آمیزی خانه‌داری با کارهای داخل خانه بوده است.یعنی همواره زنان به خانه‌داری خویش با اجرای کارهای داخل خانه، لباس تحقق می‌پوشانده‌اند و خانه‌داری در شمایل انجام کارهای داخل خانه صورت می‌یافته است، بنابراین تصور ذهنی عموم مردم از واژۀ خانه‌داری، صورت تاریخی تحقق‌یافته آن یعنی همان کارهای خانه است. درحالی‌که خانه‌داری یک مفهوم و نقش است و کارهای خانه مجموعۀ متنوعی از کارهای اجرایی.

تقاطع این دو اتفاق، یعنینزدیکی سنخ و جنس خانه‌داری به کارهای داخل خانه و پیشینۀ تاریخی تحقق خانه‌داری در اجرای کارهای خانهکافی است تا روشن شود، چرا در فاهمۀ عموم مردم ما اهمیت و تأکید بر خانه‌داری و ارزش آن تا کنون تأکید بر کارهای اجرایی خانه فهم می‌شده است و البته آن تقارب و تلازم هنوز هم در ادبیات همۀ ما رایج است ونوعی شکافندگی در فهم لازم است تا آگاهانه بکوشیم معنای خانه‌داری و مدیریت خانه و اهل خانه را از انجام کارهای داخل خانه تفکیک کنیم.

****سلطۀ گفتمان شرق بر اذهان ایرانیان در فهم هویت زن و جایگاه او

اما با گذر از علت‌یابی در لایه‌های اولیه، به نظر می‌رسد باید دنبال دلیلی در لایه‌های عمیق‌تر معرفتی ایرانیان باشیم، دلیلی درگفتمان غالب بر اذهان، گفتمانی که البته تکبیر اقشار زنان، نشان از لرزیدن پایه‌هایش داد و آن سلطۀ گفتمان شرق در فهم هویت زن و جایگاه اوست. آنچه باعث می‌شود عموم مردم از تضاد آشکار میان احکام فقهی دربارۀ نسبت میان کار خانه و وظیفۀ زن و بیانات رهبری در تأکید بر خانه‌داری پرسش نکنند، سلطۀ ناپیدای فهم شرقی بر اذهان آنان است. مردمی که همچنان به خانه‌نشینی کلیشه‌ای زن مایل‌اند، اذهانشان به‌هیچ‌وجه چنین تناقضاتی را کشف نمی‌کند و خیلی راحت تصور ذهنی‌شان از مفهوم خانه‌داری سمت انجام کارهای داخل خانه به‌عنوان وظیفۀ همیشگی زن متمایل می‌شود. صد البته انجام کارهای داخل خانه تا حد زیادی، لازمه‌اش در خانه بودن است؛ لذا است که هرچقدر رهبری می‌گویند خانه‌داری به معنای خانه‌نشینی نیست، شعاری غیرعملی فهم می‌شود و حتی پرسشی تولید نمی‌شود که چگونه زن می‌تواند خانه‌دار باشد؛ اما خانه‌نشین نباشد!

به نظر می‌رسد، تنها راهکار عبور از این موانع تاریخی و معرفتی در فهم مفهوم تخصصی خانه‌داری، اجرای تفکیک میان کارهای خانه و خانه‌داری توسط خود زنان است، البته با گذر از معبر تفاهم به‌گونه‌ای که انسجام خانواده پابرجا بماند. این راهکار، جدید و ابداع من نیست، فقط و فقط احیای راهکار اسلام است. در متون فقهی کار خانه ‌به ‌دوش زن نیست.

در این باره علامه فضل‌الله بحث مفصلی دارند که علت وجود چنین گزاره‌ای، توجه دادن خود زن و سایر اعضای خانواده به جایگاه مستقل زن و توجه دادن به سایر مسئولیت‌ها و توانایی‌های علمی و سیاسی و اجتماعی او افزون بر مسئولیت و نقش خانوادگی او است.

طبیعت زن پس از توجه به تفکیک کارهای خانه از خانه‌داری با انجام کارهای خانه بیگانه نمی‌شوند، اما این بار دیگر خانه‌داری معادل کارهای خانه فهم نمی‌شود. خانه‌داری، به معنای مدیریت خانه، نقش طبیعی و بی‌بدیل و آینده‌ساز زن است و انجام کارهای اجرایی خانه، لطف زن فهم می‌شود. از دیگر ثمرات تفکیک کارخانگی از خانه‌داری، زدودن خستگی از روی دوش هویت زنان هم هست، آنان که به‌شدت درگیر دوراهی خانه و جامعه‌اند بخشی از سردرگمی‌شان به‌ این ‌علت است که خانه‌داری را اجرای کارهای خانه می‌پندارند و پر واضح است حجم بالای کارهای درون خانه، مجال هرگونه فعالیت جدی دیگری را از زن می‌رباید و برای او دوگانه می‌سازد. از همه مهم‌تر در چنین تفکیکی، معنای درست خانه‌داری، یعنی مدیریت خانه و اعضای خانه با عقل زنانه احیا می‌شود و زن از ساحت نیروی اجرایی صرف به ساحت فرماندهی ابدان و انفس اعضای خانواده منتقل می‌شود. به برکت چنین تفکیکی، تجربه زیسته‌ای برای زن رقم می‌خورد که درمی‌یابد خانه‌داری از افعال نَفس اوست و اجرای کارهای خانه فعلی بدنی است.

چنین تفکیکی برای این نیست که زنان در انجام کارهای خانه مشارکت نکنند، فقط برای اصلاح نگرش و بینش به نقش و جایگاه زن و مشغلۀ بی‌بدیل خانه‌داری است.

حقیقتش را بخواهید به نظر من، ما امروزه خانه‌داران حرفه‌ای نداریم که اگر داشتیم اساساً این ‌همه تأکید بر خانه‌داری هم نداشتیم. خانه‌داری به‌مثابه مشغلۀ مدیریتی چندبُعدی و پیچیده اتفاقاً آن جایگاه و کارکرد فراموش‌شدۀ زنان در خانه است که گاه‌گاه در میان کارهای اجرایی خانه مجال بروز پیدا می‌کند و به‌اشتباه وضعیتی منفعلانه فهم می‌شود. رنج بزرگ زمانۀ مادر هم‌آمیزی‌های مفهومی و درهم‌آمیزی‌های نامتجانس ساحت اجرا و اندیشه است. چه در ماجرای خانه‌داری و خانه‌نشینی، چه در ماجرای مدیریت خانه و کار در خانه، چه در ماجرای مادری و تربیت فرزند و چه در ماجرای انسانیت و جنسیت و …. برای درمان این رنج بزرگ، شکافندگی‌های تبیین‌گرایانه لازم داریم، شجاعت‌هایی برای تفکیک مسائلی که درهم‌آمیخته شده‌اند و موانع شناختی برای ما ایجاد کرده‌اند. در ماجرای خانه‌داری و تأکیدات فراوان بر اهمیت خانه‌داری به این نتیجۀ متقن می‌رسیم که:

خانه‌داری در بیانات رهبری هرگز مساوی انجام کارهای خانه نبوده است، هرچند گاهی بستر و معبر تحقق مدیریت اجرای برخی کارها بوده است، اما این ماجرا کاملاً به اقتضائات زمان و مکان بستگی دارند نه به ماهیت خانه‌داری.

 

شناسه خبر 78558