از جشنواره تا نهاد فرهنگی؛ ضرورت بازتعریف نقش تئاتر کودک و نوجوان در همدان
سیاُمین جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در همدان، بار دیگر این واقعیت را یادآوری کرد که این شهر صرفاً میزبان یک رویداد فرهنگی نیست، بلکه صاحب یک سرمایه تاریخی و نمادین در حوزه تئاتر کودک و نوجوان ایران است. سه دهه استمرار برگزاری این جشنواره، آن را به یکی از معدود رویدادهای فرهنگی کشور تبدیل کرده که توانسته نسلهای مختلفی از کودکان، خانوادهها و هنرمندان را با خود همراه کند. با این حال، پایان هر دوره جشنواره این پرسش اساسی را پیش روی مدیران فرهنگی قرار میدهد: آیا جشنواره توانسته نقشی فراتر از یک رویداد چندروزه ایفا کند یا همچنان در قالب یک اتفاق فصلی باقی مانده است؟
واقعیت آن است که جشنواره سیاُم، از منظر کمی و کیفی، نقاط قوت قابل توجهی داشت. تنوع آثار نمایشی در بخشهای کودک، نوجوان، خردسال و خیابانی، حضور گروههایی از استانهای مختلف کشور، استقبال محسوس خانوادهها و مدارس و اجرای نمایشها در سالنها و فضاهای شهری، همگی نشان دادند که تئاتر کودک و نوجوان هنوز مخاطب دارد و میتواند فضای عمومی شهر را تحت تأثیر قرار دهد. اجرای نمایشهای خیابانی و استفاده از تماشاخانههای سیار، بهویژه در مناطق کمبرخوردار، گامی مهم در جهت مردمیسازی هنر نمایش بود و نشان داد که جشنواره میتواند از دیوارهای سالنهای رسمی عبور کند و به متن زندگی شهری وارد شود.
درخشش هنرمندان بومی همدان در میان آثار برگزیده نیز نکتهای معنادار بود؛ این موضوع نشان میدهد که استان همدان از ظرفیت انسانی و هنری لازم برای تبدیل شدن به یکی از قطبهای تولید تئاتر کودک و نوجوان برخوردار است. ظرفیتی که با هدایت و حمایت میتواند به تولید مستمر آثار کیفی و جریانساز منجر شود. از سوی دیگر، حضور چهرههای ملی و محدود اما ارزشمندِ بینالمللی، جشنواره را از سطح محلی فراتر برد و امکان تبادل تجربه را، هرچند در ابعادی محدود، فراهم کرد.
با این همه، جشنواره سیاُم همچنان با چالشهایی مواجه بود که نادیده گرفتن آنها میتواند آینده این رویداد را با تکرار و فرسایش مواجه کند. مهمترین ضعف جشنواره همان مشکلی بوده که سالها است گریبان بسیاری از رویدادهای فرهنگی کشور را گرفته؛ گسست میان جشنواره و جریان پایدار فرهنگی. تئاتر کودک در همدان با وجود این جشنواره معتبر، در طول سال حضور پُررنگ و منظم ندارد. اجراها عمدتاً به ایام جشنواره محدود میشوند و پس از آن، چراغ سالنها کمتر برای کودکان و نوجوانان روشن میشود. در چنین شرایطی، جشنواره بهجای آنکه موتور محرک تولید و آموزش باشد، به ویترینی کوتاهمدت تبدیل میشود.
چالش دیگر، مسئله دسترسی و عدالت فرهنگی است. قیمت بلیتها هرچند در چارچوب هزینههای تولید قابل توجیه به نظر میرسید، اما برای بخشی از خانوادهها مانعی جدی ایجاد کرد. تئاتر کودک، برخلاف بسیاری از گونههای هنری مخاطبی عمومی و تربیتی دارد و اگر از دسترس طبقات مختلف اجتماعی خارج شود، فلسفه وجودی خود را زیر سؤال میبرد. هرچند اقداماتی مانند اختصاص بلیتهای حمایتی یا اجرای نمایشهای رایگان تا حدی این خلأ را جبران کرد، اما این موضوع نیازمند سیاستگذاری دقیقتر و بلندمدتتری است؛ علاوهبر گرانی بلیت بحث عدم نظم در فروش آن و درعینحال محدود کردن اجازه خرید برای صندلیهای جلوی سالن، معضلی بود که مخاطبان این دوره جشنواره را آزرده کرد. همچنین اجازه ورود به سالنها بدون بلیت و در آخرین لحظات آغاز اکران، باعث نوعی بینظمی و اختلال مدیریتی فضا میشد.
در کنار این مسائل، بخش بینالملل جشنواره نیز با وجود اهمیت نمادین، هنوز به سطحی نرسیده که بتواند همدان را به یک مرجع منطقهای یا بینالمللی در حوزه تئاتر کودک تبدیل کند. ارتباطات محدود، تعداد اندک آثار خارجی و کمرمق بودن برنامههای آموزشی عمیق، نشان میدهد که این بخش نیازمند بازنگری جدی است. البته یکی از مهمترین عوامل عدم حضور نمایشهای خارجی، مناسب نبودن زیرساختهای فرهنگی استان برای اجرای نمایشهای تخصصی است؛ بهنحوی که در سالهای قبل برخی نمایشهای خارجی بهدلیل کمبود امکانات یا نامناسب بودن فضا، نتوانستند درست اثر خود را اجرا کنند؛ البته باید به این نکته نیز اذعان کنیم که در این دوره فضای سالنها در برخی موارد برای اکران اصلا آماده نبود، از صوت گرفته تا نور، هنرمندان با چالش جدی مواجه بودند.
در کنار این موارد، میتوان به خلا راهبری محتوایی جشنواره اشاره کرد؛ از آنجایی که برگزاری این رویداد در کنار جلوه هنری، جنبه آموزشی و تربیتی دارد، متولیان امر باید نگاه عمیقتری به این موضوع داشته باشند. بهنحوی که از ماهها قبل محورهای مورد نظر تولید محتوا و نمایش را مناسب با سندهای بالادستی فرهنگی، تعیین کرده و بر اساس آن اتمسفری فرهنگی برای حوزه تئاتر کودک و نوجوان ایجاد کنند. تنها در این صورت است که میتوان ادعا کرد این جشنواره در مسیر تحقق اهداف خود حرکت میکند؛ وگرنه اجازه اکران هر نمایشی با رعایت کمترین استانداردها، این جشنواره را در سطح یک رویداد کماثر نگه خواهد داشت. ما در این دوره نمایشهایی را شاهد بودیم که محتوای مناسبی برای مخاطب نوجوان ارائه نکرده بود.
در چنین بستری استقرار دبیرخانه دائمی جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در همدان، فرصتی تاریخی و تعیینکننده محسوب میشود. این دبیرخانه اگر صرفاً به یک ساختار اداری برای برگزاری سالانه جشنواره محدود بماند، عملاً تفاوت معناداری ایجاد نخواهد کرد. اما اگر نقش آن بهدرستی بازتعریف شود، میتواند به قلب تپنده تئاتر کودک در استان و حتی کشور تبدیل شود.
نخستین راهبرد دبیرخانه دائمی باید خروج از منطق «رویدادمحور» و حرکت به سمت «فرآیندمحور» باشد. جشنواره نباید نقطه آغاز و پایان فعالیتها تلقی شود، بلکه باید به اوج یک فعالیت سالانه منسجم برسد. طراحی تقویم اجرای مستمر تئاتر کودک و نوجوان در طول سال، حمایت از اجرای عمومی آثار منتخب جشنواره در شهرها و روستاهای استان و ایجاد فصلهای نمایشی منظم میتواند تئاتر کودک و نوجوان را به بخشی پایدار از زیست فرهنگی همدان بدل کند.
راهبرد دوم، سرمایهگذاری جدی برای آموزش و توانمندسازی است؛ دبیرخانه دائمی باید به مرکزی برای آموزش تخصصی تئاتر کودک تبدیل شود، مرکزی که با برگزاری کارگاههای مستمر، دورههای تربیت مربی و دعوت از اساتید ملی و بینالمللی، کیفیت تولیدات را ارتقا دهد. بدون آموزش هدفمند، تئاتر کودک به بازتولید کلیشهها و آثار سطحی گرفتار خواهد شد.
پیوند ساختاری با نظام آموزشوپرورش سومین راهبرد کلیدی است؛ تئاتر کودک زمانی اثرگذار است که در تعامل مستقیم با مدارس، معلمان و برنامههای آموزشی قرار گیرد. دبیرخانه میتواند با تعریف پروژههای مشترک، اجرای نمایشهای آموزشی و حتی گنجاندن تئاتر در برنامههای مکمل مدارس، نقش تربیتی این هنر را تقویت کند.
درنهایت توسعه ارتباطات ملی و بینالمللی باید بهصورت هدفمند دنبال شود. همدان این ظرفیت را دارد که به پایگاه تبادل تجربیات تئاتر کودک در سطح منطقه تبدیل شود، اما این امر نیازمند دیپلماسی فرهنگی فعال، حضور در شبکههای جهانی تئاتر کودک و برنامهریزی بلندمدت است.
جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند تصمیمی راهبردی است؛ یا باید همچنان بهعنوان یک رویداد پُرشور اما مقطعی باقی بماند و یا با اتکا به دبیرخانه دائمی، به نهادی پایدار برای پرورش تخیل، خلاقیت و هویت نسل آینده تبدیل شود. انتخاب مسیر دوم، مستلزم درک این واقعیت است که تئاتر کودک هزینه نیست، بلکه سرمایهگذاری بلندمدت فرهنگی برای آینده جامعه است.