مقالهمحوری افراطی انحرافی خاموش در نظام ارتقا و ارزیابی دانشگاهی
معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه خوارزمی گفت: فشار سیستماتیک برای «داشتن مقاله» موجب شده بسیاری از دانشجویان تحصیلات تکمیلی ناچار شوند برای پذیرش مقاله، هزینههای سنگین پرداخت کنند.
کیانوش زهراکار، با اشاره به ساختار آئیننامههای ارتقا، ترفیع، تشویق و تبدیل وضعیت اعضای هیئتعلمی گفت: نظام ارزیابی دانشگاهی در اسناد رسمی، بهدرستی بر چهار ساحت فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و اجرایی استوار شده است و این معماری نظری، در ظاهر، تلاشی برای ایجاد تعادل میان مأموریتهای متکثر دانشگاه بهشمار میرود.
وی افزود: با وجود این طراحی نظری، تجربه زیسته دانشگاهیان نشان میدهد که این توازن در عمل بهشدت بههم خورده؛ بهگونهای که ماده 3 آئیننامهها، یعنی ساحت پژوهشی، و در درون آن بهویژه بند مربوط به مقالات علمی، به محور اصلی مسیر ارتقا و امتیازگیری تبدیل شده است؛ روندی که در یک دهه اخیر با تأکید فزاینده بر مقالات بینالمللی، شدت بیشتری یافته است.
وی با بیان اینکه در فرآیند ارتقای مرتبه علمی، امتیازات آموزشی، فرهنگی و اجرایی عمدتاً جنبه فرعی پیدا کردهاند، تصریح کرد: وزن واقعی تصمیمگیری عملاً بر دوش تعداد و نوع مقالات منتشرشده قرار دارد و همین منطق در ترفیع سالانه و جهش علمی نیز تکرار میشود؛ بهطوریکه کیفیت آموزش، نوآوری در تدریس و اثرگذاری فرهنگی و اجتماعی استاد، اغلب به حاشیه رانده میشود.
این پژوهشگر ادامه داد: حتی در پایههای تشویقی که بهظاهر در آن ابعاد فرهنگی، آموزشی، پژوهشی، اجرایی و فناوری لحاظ شده، شرایط به نحوی طراحی شده که بازهم پژوهش و انتشارات علمی بهویژه مقاله مسیر کمهزینهتر، سریعتر و امنتر برای کسب امتیاز تلقی میشود.
زهراکار با اشاره به پیامدهای ناخواسته این رویکرد گفت: محوریت افراطی مقاله، اعضای هیأت علمی را ناگزیر کرده است بخش عمدهای از انرژی، زمان و انگیزه خود را صرف تولید و نشر مقاله کنند و این امر، بهطور اجتنابناپذیر، به افت کیفیت آموزش، کاهش تعامل آموزشی عمیق با دانشجو و تضعیف نقش تربیتی استاد منجر میشود.
وی ادامه داد: دانشگاهی که استاد آن بیش از آنکه معلم و مربی باشد، «تولیدکننده مستمر مقاله» تلقی شود، آرامآرام از رسالت اصلی خود فاصله میگیرد و این مسئله باید بهعنوان یک هشدار جدی برای نظام آموزش عالی تلقی شود.
وی با تأکید بر آثار اخلاقی مقالهمحوری افراطی گفت: این رویکرد، در برخی موارد، به تشدید قلدری آکادمیک میان اعضای هیئتعلمی و نیز استاد–دانشجو انجامیده؛ جایی که دانشجو به ابزاری برای تولید مقاله تبدیل میشود و روابط علمی سالم جای خود را به مناسبات قدرت، فشار، سوءاستفاده و حتی فساد میدهد.
این مسئول در ادامه با اشاره به شکلگیری رانت و فساد در حوزه نشر علمی گفتند: فشار سیستماتیک برای «داشتن مقاله» موجب شده بسیاری از دانشجویان تحصیلات تکمیلی ناچار شوند برای پذیرش مقاله، هزینههای سنگین پرداخت کنند؛ هزینههایی که نه الزاماً برای ارتقای کیفیت علمی، بلکه صرف عبور از سدهای اداری و صرفهجویی زمانی میشود و این وضعیت، عدالت آموزشی و اعتماد به فرآیندهای علمسنجی را مخدوش کرده است.
زهراکار یکی از نگرانکنندهترین پیامدهای این وضعیت را تشدید پدیده دادهسازی دانست و گفت: هنگامی که دانشجو در قالب یک درس نظری یا در بازهای غیرواقعبینانه، مثلاً سه تا چهار ماه، بهدلیل اهمیت محوری انتشار مقاله برای استاد، به شکلی نادرست ملزم به ارسال یا اخذ پذیرش مقاله میشود، چنین الزامی با منطق و اخلاق پژوهش علمی سازگار نیست و ناخواسته اما مستقیم، مسیر را برای تولید دادههای سطحی، تکراری یا حتی جعلی هموار میکند.
وی تأکید کرد: بیتردید مقاله علمی، بهویژه در چارچوبهای معتبر ملی و بینالمللی، اگر متوازن، اخلاقمدار و غیرصوری باشد، یکی از ارکان مهم تولید علم و اعتبار دانشگاه است؛ مسئله، نفی مقاله نیست، بلکه افراط در مقالهمحوری و تبدیل آن به معیار مسلط و بعضاً یگانه ارزیابی عملکرد دانشگاهی است.
وی خاطرنشان کرد: ضروری است در نظام ارتقا، ترفیع، تشویق و تبدیل وضعیت، وزن مقاله بهطور جدی متعادل شود و سهم واقعی آموزش، فعالیتهای فرهنگی، مسئولیتهای اجرایی و اثرگذاری اجتماعی افزایش یابد. همچنین در بخش دانشجویی، بهویژه در تعیین شرایط کفایت لازم پایاننامه و رساله برای دفاع، باید تعدیل منطقی صورت گیرد تا کیفیت پژوهش فدای کمیت مقاله نشود.
این پژوهشگر افزود: دانشگاه سالم، محصول تعادل است نه فشار، و دانشگاه زمانی میتواند تولیدکننده علمِ اصیل باشد که استاد و دانشجو، بهجای مسابقه فرساینده مقاله نویسی، فرصت اندیشیدن، آموزش دادن و یاد گرفتن عمیق را داشته باشند.
کیانوش زهراکار، با اشاره به ساختار آئیننامههای ارتقا، ترفیع، تشویق و تبدیل وضعیت اعضای هیئتعلمی گفت: نظام ارزیابی دانشگاهی در اسناد رسمی، بهدرستی بر چهار ساحت فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و اجرایی استوار شده است و این معماری نظری، در ظاهر، تلاشی برای ایجاد تعادل میان مأموریتهای متکثر دانشگاه بهشمار میرود.
وی افزود: با وجود این طراحی نظری، تجربه زیسته دانشگاهیان نشان میدهد که این توازن در عمل بهشدت بههم خورده؛ بهگونهای که ماده 3 آئیننامهها، یعنی ساحت پژوهشی، و در درون آن بهویژه بند مربوط به مقالات علمی، به محور اصلی مسیر ارتقا و امتیازگیری تبدیل شده است؛ روندی که در یک دهه اخیر با تأکید فزاینده بر مقالات بینالمللی، شدت بیشتری یافته است.
وی با بیان اینکه در فرآیند ارتقای مرتبه علمی، امتیازات آموزشی، فرهنگی و اجرایی عمدتاً جنبه فرعی پیدا کردهاند، تصریح کرد: وزن واقعی تصمیمگیری عملاً بر دوش تعداد و نوع مقالات منتشرشده قرار دارد و همین منطق در ترفیع سالانه و جهش علمی نیز تکرار میشود؛ بهطوریکه کیفیت آموزش، نوآوری در تدریس و اثرگذاری فرهنگی و اجتماعی استاد، اغلب به حاشیه رانده میشود.
این پژوهشگر ادامه داد: حتی در پایههای تشویقی که بهظاهر در آن ابعاد فرهنگی، آموزشی، پژوهشی، اجرایی و فناوری لحاظ شده، شرایط به نحوی طراحی شده که بازهم پژوهش و انتشارات علمی بهویژه مقاله مسیر کمهزینهتر، سریعتر و امنتر برای کسب امتیاز تلقی میشود.
زهراکار با اشاره به پیامدهای ناخواسته این رویکرد گفت: محوریت افراطی مقاله، اعضای هیأت علمی را ناگزیر کرده است بخش عمدهای از انرژی، زمان و انگیزه خود را صرف تولید و نشر مقاله کنند و این امر، بهطور اجتنابناپذیر، به افت کیفیت آموزش، کاهش تعامل آموزشی عمیق با دانشجو و تضعیف نقش تربیتی استاد منجر میشود.
وی ادامه داد: دانشگاهی که استاد آن بیش از آنکه معلم و مربی باشد، «تولیدکننده مستمر مقاله» تلقی شود، آرامآرام از رسالت اصلی خود فاصله میگیرد و این مسئله باید بهعنوان یک هشدار جدی برای نظام آموزش عالی تلقی شود.
وی با تأکید بر آثار اخلاقی مقالهمحوری افراطی گفت: این رویکرد، در برخی موارد، به تشدید قلدری آکادمیک میان اعضای هیئتعلمی و نیز استاد–دانشجو انجامیده؛ جایی که دانشجو به ابزاری برای تولید مقاله تبدیل میشود و روابط علمی سالم جای خود را به مناسبات قدرت، فشار، سوءاستفاده و حتی فساد میدهد.
این مسئول در ادامه با اشاره به شکلگیری رانت و فساد در حوزه نشر علمی گفتند: فشار سیستماتیک برای «داشتن مقاله» موجب شده بسیاری از دانشجویان تحصیلات تکمیلی ناچار شوند برای پذیرش مقاله، هزینههای سنگین پرداخت کنند؛ هزینههایی که نه الزاماً برای ارتقای کیفیت علمی، بلکه صرف عبور از سدهای اداری و صرفهجویی زمانی میشود و این وضعیت، عدالت آموزشی و اعتماد به فرآیندهای علمسنجی را مخدوش کرده است.
زهراکار یکی از نگرانکنندهترین پیامدهای این وضعیت را تشدید پدیده دادهسازی دانست و گفت: هنگامی که دانشجو در قالب یک درس نظری یا در بازهای غیرواقعبینانه، مثلاً سه تا چهار ماه، بهدلیل اهمیت محوری انتشار مقاله برای استاد، به شکلی نادرست ملزم به ارسال یا اخذ پذیرش مقاله میشود، چنین الزامی با منطق و اخلاق پژوهش علمی سازگار نیست و ناخواسته اما مستقیم، مسیر را برای تولید دادههای سطحی، تکراری یا حتی جعلی هموار میکند.
وی تأکید کرد: بیتردید مقاله علمی، بهویژه در چارچوبهای معتبر ملی و بینالمللی، اگر متوازن، اخلاقمدار و غیرصوری باشد، یکی از ارکان مهم تولید علم و اعتبار دانشگاه است؛ مسئله، نفی مقاله نیست، بلکه افراط در مقالهمحوری و تبدیل آن به معیار مسلط و بعضاً یگانه ارزیابی عملکرد دانشگاهی است.
وی خاطرنشان کرد: ضروری است در نظام ارتقا، ترفیع، تشویق و تبدیل وضعیت، وزن مقاله بهطور جدی متعادل شود و سهم واقعی آموزش، فعالیتهای فرهنگی، مسئولیتهای اجرایی و اثرگذاری اجتماعی افزایش یابد. همچنین در بخش دانشجویی، بهویژه در تعیین شرایط کفایت لازم پایاننامه و رساله برای دفاع، باید تعدیل منطقی صورت گیرد تا کیفیت پژوهش فدای کمیت مقاله نشود.
این پژوهشگر افزود: دانشگاه سالم، محصول تعادل است نه فشار، و دانشگاه زمانی میتواند تولیدکننده علمِ اصیل باشد که استاد و دانشجو، بهجای مسابقه فرساینده مقاله نویسی، فرصت اندیشیدن، آموزش دادن و یاد گرفتن عمیق را داشته باشند.
ارسال
نظر
*شرایط و مقررات*
کلمه امنیتی را بصورت حروف فارسی وارد
نمایید
بعنوان مثال : پایتخت ارمنستان ؟ ایروان
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین
(فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر
شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای
نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.