شناسه خبر:21571
1399/2/25 04:54:26
امیراسماعیل آذر به‌مناسبت گرامیداشت فردوسی در گفت‌وگو با سپهرغرب مطرح کرد:

شاهنامه، برترین حماسه جهان

سپهرغرب، گروه دُرهای دَری - فاطمه فراقیان: مجری و کارشناس معروف برنامه‌های ادبی در گفت‌وگو با سپهرغرب گفت: در بیان عظمت حکیم طوس همین بس که شخصیت‌های بزرگ در جهان و خاورشناسانی همچون «ویلیام جونز»، «سیلوس» و «آربری» نوشته‌اند حماسه ملی ایران، برترین حماسه جهان است.

در صفحه «دُرهای دری» سپهرغرب بر آن هستیم تا مفاخر ادبی زبان پارسی و ایران شکوهمند را هرچند اندک، به مخاطبان خود بشناسانیم؛ در تاریخ 14 اردیبهشت‌ماه شمه‌ای از عطر وجود «مولانا» به شما رساندیم و در این شماره به‌مناسبت روز گرامیداشت فردوسی، از این پاسدار زبان پارسی سخن می‌گوییم.

ابوالقاسم فردوسی زاده 329 هجری قمری در طوس و شاعری روشن‌فکر و حماسه‌سرا است که فرهنگ ایرانی را با مبانی اسلامی تلفیق می‌کند؛ شاید همه شاهنامه وی را تنها اثری حماسی، پهلوانی، ملی و اسطوره‌ای بدانند، اما فردوسی در آفریدن این اثر از کلام الهی نیز تأثیر پذیرفته است.

بدیع‌الزمان فروزان‌فر در «سخن و سخنوران» در مورد بلاغت شاهنامه می‌گوید: «روش نظمی شاهنامه از اسلوب قرآن گرفته شده و هرچه آنجا از حیث بلاغت منظور بلغاست، اینجا نظیر آن ایجاد می‌شود... فردوسی از اخبار و احادیث اسلامی مطلع بوده و ترجمه آن‌ها در شاهنامه دیده می‌شود»؛ همچنین از اشعاری مانند «که هست او ز فرزند و زن بی‌نیاز/به نزدیک او آشکار است راز»، «دو گیتی پدید آمد از کاف و نون/چرا نی به فرمان او در، نه چون»، «به جای کسی گر تو نیکی کنی/مزن بر سرش تا دلش نشکنی» و یا «به نام خداوند جان و خرد/کزین برتر اندیشه برنگذرد» که یادآور حدیث «کلّ امر ذی بال لم یبدأ فیه به بسم الله فهو ابتر» بوده نیز تأثیرپذیری از آیات الهی و احادیث را می‌توان فهمید.

سادگی، فصاحت، متانت لفظ و محتوای غنایی حماسی از ویژگی‌های بارز شاهنامه فردوسی است که به دوره اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم می‌شود؛ از شاهنامه برمی‌آید که فردوسی از آیین‌های ایران باستان نیز اثر پذیرفته، هرچند برخی پژوهشگران سرچشمه این اثرپذیری‌ها را منابع کار فردوسی می‌دانند که او به آن‌ها بسیار وفادار بوده‌ است. همچنین فردوسی به‌سبب خاستگاه دهقانی، با فرهنگ و آیین‌های باستانی ایران آشنایی داشت و پس از آن نیز بر دامنه آگاهی‌های خود افزود، به‌گونه‌ای ‌که این دانسته‌ها جهان‌بینی شعری او را ساخت.

در پایان این مقدمه گفتنی است که در روزگار فردوسی اندکی از شور جنبش شعوبیه کاسته شده ‌بود، با این‌همه هنوز برخی از ایرانیان میهن‌پرست در اندیشه گذشته نیاکانی خویش بودند؛ فردوسی 411 یا 416 هجری قمری دست در دستان ایزد گذاشت و به آسمان پر کشید.

در ادامه با مجری و کارشناس معروف برنامه‌های ادبی، عضو هیئت‌مدیره انجمن ادبیات تطبیقی، مدیر گروه ادبیات فارسی سازمان فرهنگی اکو و غیره و نویسنده آثار متعددی که «قرآن در شعر فارسی» ازجمله آن‌ها است، در مورد فردوسی به گفت‌گو پرداختیم:

امیراسماعیل آذر با اشاره به اینکه در بیان عظمت حکیم طوس همین بس که شخصیت‌های بزرگ در جهان و خاورشناسانی همچون «ویلیام جونز»، «سیلوس» و «آربری» نوشته‌اند حماسه ملی ایران برترین حماسه جهان است، گفت: چراکه این اثر انسانی است؛ از حماسه‌های مشهور جهان گیل‌گمش بوده که در آن شخصیت اصلی داستان مرگ دوست خود را باور نمی‌کند و وقتی باور کرد، در تمام طول داستان به دنبال گیاهی می‌گردد که بخورد و زنده بماند، یعنی به دنبال بی‌مرگی است و یا در ایلیاد و ادیسه هومر که یکی از باشکوه‌ترین حماسه‌های یونان است، زنی ربوده می‌شود و بعد آن را برمی‌گردانند.

عضو هیئت مدیره انجمن ادبیات تطبیقی با بیان اینکه اما حماسه فردوسی بوی خدا و انسان می‌دهد، افزود: زمانی که رستم به مازندران می‌رود تا دیو سپید را مغلوب کند، هدفش آن است که با جگر آن کسانی که نابینا شده‌اند را درمان کند. اینجا فردوسی می‌گوید «ز بهر نـیایش سروتن بشست‌/یکـی پاک جـای نیایش بجست‌/از آن پس نهاد از بر خاک سـر‌/چنین گـفت کـای داور دادگـر‌/تویـی بندگان را ز هر بـد پناه/‌ تـو دادی مـرا گردی و دستگاه»؛‌ یعنی خدایا من اگر توانستم فائق شوم و دیو را مغلوب کنم، تو این نیرو را به من دادی، اینجا نگاه به قرآن را ببینید: «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی» (آیه 53 یوسف)، حضرت یوسف وقتی از لغزش گذر می‌کند و به گناه تن نمی‌دهد، دست به آسمان بلند می‌کند و می‌گوید: خدایا هیچ‌کس از نفس خودش بری نیست، اینکه من توانستم از این گناه کناره بگیرم، تو بودی که کمکم کردی.

آذر با تصریح بر اینکه در سراسر شاهنامه مصائبی که انسان با آن مواجه است و حکمت‌های الهی را می‌بینید، بیان کرد: فردوسی غیر مستقیم و با داستان آن‌ها را بیان می‌کند.

وی با بیان اینکه بنده چهار جلد کتاب به‌نام «قرآن در شعر فارسی» دارم که کتاب سال شد، اظهار کرد: در این کتاب آمده که فردوسی بیش از ‌یک‌هزار بار آیات قرآن را مد نظر داشته است؛ برای مثال «بد و نیک هر دو ز یزدان بود/لب مرد باید که خندان بود»؛ «وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِندِ اللَّهِ ۖ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِندِکَ» (آیه 78 نساء)، یعنی اگر مشکلی برای تو پیش آمد که حال یا بنا بر مصلحت و یا امتحان الهی است، خدا را شاکر باش و ترس و حزن به خود راه مده. این آیه را شاعران زیادی در شعر خود به‌کار برده‌اند که بعد از فردوسی، زیباترین نمونه در شعر حافظ این‌گونه آمده: «گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم/نسبت مکن به غیر که این‌ها خدا کند».

نویسنده کتاب «قرآن در شعر فارسی» با اشاره به بیتی که فردوسی در آن از آیات شریفه زیادی بهره برده، گفت: «یکی را همی تاج شاهی دهد/یکی را به دریا به ماهی دهد/یکی را برهنه سر و پای و سفت/نه آرام و خورد و نه جای نهفت/یکی را دهد نوشه و شهد و شیر/بپوشد به دیبا و خز و حریر» که تفسیر «تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ و َتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ» است و یا «کجا آنک بر سود تاجش به ابر/کجا آنک بودی شکارش هژبر/نهالی همه خاک دارند و خشت/خنک آنک جز تخم نیکی نکشت» که به «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا ۚ» (آیه 17 اسراء) اشاره دارد.

وی با اشاره به بزرگ‌ترین ویژگی شاهنامه فردوسی که در آن از «خدا و انسان» حرف می‌زند، افزود: به بیت «همه تا در آز رفته فراز/به کس بر نشد این در راز باز» دقت کنید؛ آز در زبان پهلوی نام دیوی است، وقتی این بیت را می‌خوانید به‌خاطر استفاده از واج‌های بلند، دهان باید باز باشد تا بتوان آن را اجرا کرد، ببینید چگونه در قالب هنر یک حرکتی را در کلمه متجلی می‌کند تا با محتوا هم‌خوانی داشته باشد!

آذر با بیان اینکه شما به هر داستان فردوسی مراجعه کنید یک سرمایه به‌دست می‌آورید، تصریح کرد: روزی ابوحامد امام محمد غزالی در منبر می‌گوید: آنچه من عمری از اخلاق می‌گویم، همشهری‌ام در دو بیت گفته است، آن دو بیت را می‌خواند و از منبر پایین می‌آید: «ز روز گذر کردن اندیشه کن/پرستیدن دادگر پیشه کن/بترس از خدا و میازار کس/ره رستگاری همین است و بس».

مدیر گروه ادبیات فارسی سازمان فرهنگی اکو با اشاره به اینکه ما راه مهاجم را با اسلام جدا می‌کنیم، گفت: در روزگار فردوسی به اعراب به چشم بیگانه نگاه می‌شد و درگیری‌ها و تحقیرهایی که پیش آمد، ایجاب کرد که فردوسی گذشته خودش که همان فرهنگ ایرانی است، نقل کند. وی تلاش کرده از واژگان کاملاً پارسی استفاده کند که درنتیجه امروز که بعد بیش از یک‌هزار سال به دست ما رسیده، می‌توانیم با فرهنگ ایرانی و واژگان اصیل زبان خود آشنا شویم.

وی ویژگی بارز شاهنامه فردوسی را حماسه دانست و افزود: اما به نظر بنده می‌توان به این حماسه صفات حکمت، انسانی و خدایی بودن را نیز اضافه کرد؛ بنده حتی مثنوی مولانا را نیز حماسه می‌دانم.

این مجری و کارشناس معروف برنامه‌های ادبی بیان کرد: در قدیم زمانی که در قهوه‌خانه‌ها شاهنامه را می‌خواندند، شبی به اسم سهراب‌کشون بود که مردم پول جمع کرده و به نقال می‌دادند که ملایم‌تر از آن قسمت عبور کند، زیرا مردم را بسیار تحت تأثیر قرار می‌داد و عواطف را برمی‌انگیخت که در اینجا باید به وجوه نمایش و درام توجه کرد که آن را در اوج می‌بینیم و از شاهکارهای فردوسی است.

آذر در پایان با اشاره به اینکه شاهنامه فردوسی فرهنگ ایرانی پیش از خود اوست و شاعر در آن توانسته جهت استمرار پایداری ایرانی به قدر وسع خود (که بسیار زیاد هم بوده) تلاش کند، اذعان کرد: مطالعه شاهنامه فردوسی برای تمام ادوار روزگار مناسب است و مردم می‌توانند با خواندن این اشعار ضمن احساس لذت و غرور کردن، تجربه‌هایی نیز از آن کسب کنند.

گفتن از شعرا و نویسندگان ایران‌زمین به‌ویژه از رکن‌هایی مانند فردوسی، مولانا، سعدی و حافظ، در یک یا چند صفحه نمی‌گنجد، همین مقدار را بپذیرید. کلام را با ابیاتی از حکیم طوس به پایان می‌بریم: «بسی رنج بردم بدین سال سی/عجم زنده کردم بدین پارسی/پی افکندم از نظم کاخی بلند/که از باد و باران نیابد گزند».

شناسه خبر 21571