شناسه خبر:34709
1399/10/14 11:40:16

سپهرغرب، گروه اجتماعی: تصمیم‌گیری یکی از مهارت‌های مهم و لازم در زندگی ما انسان‌ها محسوب می‌شود. هر یک از ما در موقعیت‌‌ها و شرایط مختلف اقدام به تصمیم‌گیری‌های‌ مختلفی کرده‌ایم. بدون اغراق باید بگوییم که زندگی همه ما انسان‌ها به همین تصمیمات خرد و کلانی که می‌گیریم گره‌خورده و تصمیمی منطقی و سودمند است که برآمده از تعقل و تفکر آدمی باشد اما گاهی اوقات ما انسان‌ها با نادیده گرفتن نقش قوه تعقل خود، تصمیماتی می‌گیریم که جز حسرت و پشیمانی، نتیجه دیگری به‌دنبال ندارند یا این‌که فقط ما را به یک آرامش موقت و زودگذر می‌رسانند. روان‌شناسان این نوع از تصمیم‌گیری‌ها را که پیامد نهایی آن مثبت تلقی نمی‌شود، تصمیمات غیرمنطقی می‌نامند. در این زمینه، شیوه‌های تصمیم‌گیری متعددی از سوی روان‌شناسان مطرح شده است. یکی از این انواع که مورد تأیید سازمان جهانی بهداشت هم بوده، تقسیم‌بندی‌ شش‌گانه‌ای است که در ادامه مطلب به آن می‌پردازیم.

     تصمیم‌گیری اجتنابی

بعضی از انسان‌ها به هنگام روبه‌رو شدن با شرایطی که لازمه آن تصمیم‌گیری صحیح و به‌موقع است، برای رسیدن به یک آرامش موقت و کاذب از تصمیم گرفتن اجتناب می‌کنند. در این نوع تصمیم‌گیری معمولاً جملاتی از قبیل، «فرصت زیاده»، «عجله‌ای نیست»، «باشه تا فردا» و... از سوی این نوع تصمیم‌گیرندگان به‌کرات تکرار می‌شود. مثال واضح آن دانش‌آموز و دانشجویی است که مطالعه و درس خواندن را به شب امتحان موکول می‌کند، درحالی‌که همه می‌دانند، درس را باید به‌تدریج و در طول سال مطالعه کرد تا نتیجه به‌دست‌آمده از آن رضایت‌بخش باشد. پس به تعویق انداختن کارها برای رهایی موقت از یک استرس را تصمیم‌گیری اجتنابی می‌نامند.

     تصمیم‌گیری احساسی

در موارد مختلفی پیش‌آمده که بعضی از آدم‌ها در رو‌به‌رو شدن با موقعیت‌ها، تنها به ندای دل خود توجه می‌کنند و عقل و تفکر را به حاشیه می‌رانند و جملات معروف «دلم میگه...» و «دلم می‌خواد» را از سوی این افراد زیاد می‌شنویم. دختر و پسری که بدون هیچ‌گونه ارزیابی دقیقی از خلقیات، عواطف، رفتار و شخصیت یکدیگر، عجولانه و بی‌محابا اقدام به تصمیم‌گیری برای ازدواج می‌کنند و احساسات گره‌خورده و درهم‌تنیده را مبنای شناخت از یکدیگر قرار می‌دهند یا افرادی که با علم و آگاهی به بیماری فشارخون خود بی‌توجه به توصیه پزشکان، نمک را از غذاهای خود حذف نمی‌کنند، تصمیمی احساسی گرفته‌اند.

     تصمیم‌گیری بر اساس نظر دیگران

در این نوع از تصمیم‌گیری، تصمیمات افراد، گره‌خورده به تصمیمات دیگران و محور نظرات تحمیلی آنان می‌چرخد. پایه و اساس این نوع تصمیم‌گیری، پاسخ به نگرانی ناشی از قضاوت‌ها و پیش‌داوری‌ احتمالی و نادرست دیگران است. افرادی که از این سبک تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند، رضایت دیگران را بر نظر قلبی و منطقی خود ترجیح می‌دهند. درواقع این افراد، عروسک خیمه‌شب‌بازی دیگران هستند. نمونه‌ای بارز از این نوع تصمیم‌‌گیری، چشم و هم‌چشمی خانواده‌ها در تأمین وسایل زندگیشان است.

تصمیم‌گیری یکی از مهارت‌های مهم و لازم در زندگی ما انسان‌ها محسوب می‌شود. زندگی همه ما انسان‌ها به تصمیمات خرد و کلانی که می‌گیریم گره‌خورده و تصمیمی منطقی و سودمند است که برآمده از تعقل و تفکر آدمی باشد

     تصمیم‌گیری مطیعانه

افرادی که این نوع تصمیم‌گیری را در زندگی به کار می‌برند، درواقع پذیرفته‌اند که توسط دیگران کنترل و هدایت شوند و مطیع محض باشند. آن‌ها منتظرند دیگران به آن‌ها دیکته کنند و آن‌ها عمل‌کننده محض باشند و به این طریق استقلال و حق رأی را از خود سلب می‌کنند. شاید از خود بپرسید که تفاوت این نوع از تصمیم‌گیری با تصمیم‌گیری بر اساس نظر دیگران در چیست؟ در تصمیم‌گیری بر اساس نظر دیگران، افراد نگران قضاوت و داوری شدن از سمت دیگران هستند اما افراد متکی به تصمیم‌گیری مطیعانه به خاطر اعتمادبه‌نفس پایین و تصور و احساس ناکارآمدی که از توانایی خود دارند، اجازه می‌دهند که دیگران برای آن‌ها تصمیم‌گیرنده باشند. نمونه واضح آن فرزند جوانی است که برای ساده‌ترین کارهای روزانه خود مثل غذا خوردن، متکی به نظر دیگران است.

     تصمیم‌گیری تکانه‌ای

مبنای تصمیم‌گیری افراد در این سبک، تکانشی عمل کردن است. در کسری از ثانیه هم تصمیمشان را عملی می‌کنند بدون آن‌که جوانب مختلف موضوع را بسنجند. البته این نوع تصمیم‌گیرندگان خیلی زود از عمل خود پشیمان می‌شوند و مرتب خود را سرزنش می‌کنند. جمله معروفی که این افراد بعد از عمل خود به کار می‌برند این است که «یک‌دفعه نمی‌دونم چی شد که این کار ازم سر زد»، دو راننده‌ای که در سر یک تقاطع با همدیگر برخورد می‌کنند و به‌جای این‌که به پلیس اطلاع دهند تا مشکل را پیگیری و حل کند با همدیگر گلاویز می‌شوند، نمونه‌ای از تصمیم‌گیرندگان تکانه‌ای هستند.

     تصمیم‌گیری اضطراری

در این روش تصمیم‌گیری، فرد فقط برای رهایی از یک موقعیت استرس‌زا، تلاش می‌کند تا از آن موقعیت خلاص شود و به تبعات و پیامدهای تصمیم خود، هیچ توجهی ندارد و خود را مضطر و ناچار به گرفتن یک تصمیم فوتی و فوری می‌بیند و به این تصمیم‌گیری غیرمنطقی متوسل می‌شود. ضرب‌المثل «از چاله درآمدن و به چاه افتادن» گویای حال این افراد است.

     نکته مهم

حال که با این نوع از تصمیمات غیرمنطقی و پیامدهای جبران‌ناپذیر آن آشنا شدیم، بهتر است با گرفتن تصمیمات منطقی و نظام‌مند که برخاسته از عقل و تفکر و درعین‌حال نیازمند تجزیه‌وتحلیل عناصر یک موضوع یا مشکل است و معطوف به نتیجه‌ای مثبت، از یک‌سو زندگی را برای خود زیباتر و از سویی به ارتقاء و رشد فردی و اجتماعی‌مان کمک کنیم.

شناسه خبر 34709