شب یلدا؛ آزمون عدالت در بازار و مسئولیت نظارت
شب یلدا این آیین کهن و جمعی ایرانیان، بیش از آنکه به سفرهای رنگین گره خورده باشد، به همنشینی، امید و گرمابخشی روابط انسانی معنا میدهد؛ بااینحال، واقعیت بازار در آستانه یلدای امسال، ناگزیر این پرسش را پیش روی افکار عمومی گذاشته است که آیا کالاهای پایهای این سنت، همچنان در دسترس عموم مردم قرار دارد یا یلدا نیز بهتدریج درحال تبدیل شدن به مناسکی پُرهزینه و طبقاتی است؟
اعلام رسمی قیمت میوههای شب یلدا از سوی رئیس اتحادیه بارفروشان میدان مرکزی تهران، تصویری روشن اما نگرانکننده از وضعیت بازار ترسیم میکند؛ ارقامی که از 60 تا 200 هزار تومان برای هر کیلو انار، 100 تا 150 هزار تومان برای کیوی، 120 هزار تومان برای موز اکوادور و حتی 32 تا 35 هزار تومان برای هندوانه مرغوب حکایت دارند، نشان میدهد فاصله معناداری میان قدرت خرید خانوارها و قیمتهای بازار ایجاد شده است. این درحالی بوده که همین کالاها، بنا بر اعلام مدیرعامل سازمان مدیریت میادین میوه و ترهبار در سال 1403، با قیمتهایی بهمراتب پایینتر (از انار 37 هزار تومانی تا هندوانه 14 هزار تومانی) در میادین عرضه میشدند.
این مقایسه صرفاً یک قیاس آماری نیست، بلکه نشانهای از ضعف جدی در نظام تنظیم بازار و نظارت مؤثر است؛ این یک واقعیت غیر قابل انکار است که افزایش هزینههای تولید، حملونقل، نوسانات ارزی و فشارهای تورمی، واقعیتهایی انکارناپذیرند. هیچ تحلیل منصفانهای نمیتواند این متغیرهای کلان را نادیده بگیرد. اما مسئله اصلی این است که در نبود نظارت کارآمد، همین عوامل به بستری برای چندنرخی شدن، سودجویی واسطهها و سردرگمی مصرفکننده تبدیل میشوند.
بازار میوه، بهویژه در مقاطع مناسکی مانند شب یلدا، نیازمند مدیریت فعال و پیشدستانه است، نه نظارتی که صرفاً به اعلام قیمت در میدان مرکزی بسنده کند؛ فاصله قیمتی میان میدان، خُردهفروشیهای سطح شهر و حتی مناطق مختلف یک استان، بهوضوح نشان میدهد که زنجیره توزیع، حلقه مفقوده سیاستگذاری بازار است. وقتی انار در میدان با یک بازه قیمتی بسیار گسترده عرضه میشود، طبیعی است که مصرفکننده نهایی با قیمتی بهمراتب بالاتر مواجه شود؛ قیمتی که اغلب هیچ تناسبی با درآمد ثابت خانوار ندارد.
در این میان، نقش نهادهای نظارتی چه در سطح ملی و چه در سطح استانی، نیازمند بازتعریف جدی است. نظارت مؤثر صرفاً به معنای برخوردهای مقطعی یا صدور بخشنامههای کوتاهمدت نیست، بلکه مستلزم حضور میدانی، شفافسازی مسیر قیمتگذاری و پاسخگو کردن همه حلقههای زنجیره از تولید تا عرضه است. تجربه میادین میوه و ترهبار نشان داده که هرجا عرضه مستقیم و نظارت مستمر وجود داشته، امکان کنترل نسبی قیمتها فراهم شده است. این تجربه موفق، قابل تعمیم است، به شرط آنکه اراده اجرایی لازم وجود داشته باشد.
بااینحال در ادوار مختلف تاریخی، جامعه ایرانی بارها نشان داده که حتی در شرایط دشوار اقتصادی نیز سرمایه اجتماعی خود را حفظ کرده و مناسک جمعی را با سادهزیستی و خلاقیت، زنده نگه میدارد؛ یلدا میتواند و باید همچنان نماد همدلی باشد و نه میدان رقابت قیمتها. ما بارها ثابت کردهایم که آزموده شرایط سخت هستیم و با همدلی مثالزدنیمان از سختیها و تهدیدها، فرصت میآفرینیم؛ مسئولان نیز اگر این نگاه را مبنا قرار دهند، میتوانند با تصمیمهای عملی، بخشی از فشار روانی بازار را کاهش دهند. به نظر میرسد حضرات مسئول باید کمی خود را از جلسات آمارمحور دور کرده و با حضور در کف بازار، با استفاده از ظرفیتهای موجود، موقعیتی فراهم کنند که شیرینی جمع گرم خانوادگی در کام مردم، ماندگار شود.
انتظار افکار عمومی از دولت و مدیران استانی، نه معجزه اقتصادی، بلکه حضور مسئولانه است؛ حضوری که در آن قیمتها پیش از رسیدن به نقطه بحران، رصد شده و مسیر توزیع شفاف شود و با متخلفان برخوردی قاطع اما منصفانه صورت گیرد. اعلام قیمتهای مصوب زمانی معنا پیدا میکند که مردم آن را در ویترین مغازهها نیز ببینند و نه فقط در خبرها.
شب یلدا فرصتی است برای بازاندیشی در شیوه حکمرانی بازار، اگر این مناسبت بهدرستی مدیریت شود، میتواند الگویی برای سایر مقاطع پُرتقاضا در طول سال باشد. کنترل قیمت میوه یلدا، شاید در ظاهر مسئلهای محدود به چند قلم کالا باشد، اما در عمق خود، آزمونی برای اعتماد عمومی، کارآمدی نظارت و توان دولت در تنظیم بازار است.
درنهایت، باید تأکید کرد که یلدا با یک دانه انار یا چند قاچ هندوانه معنا پیدا میکند، نه با سفرههای پُرزرقوبرق؛ اما مسئولیت حاکمیت آن است که همین حداقلها نیز از دسترس مردم خارج نشود. اگر نظارت مؤثر، شفافیت و پاسخگویی در کنار هم قرار گیرند، میتوان امیدوار بود که گرانیهای مقطعی به بحرانهای اجتماعی تبدیل نشوند و شب یلدا، همچنان شب باهم بودن باقی بماند.