غذادهی به حیاتوحش، دستکاری خطرناک در طبیعت است
موضوع غذارسانی به حیوانات بهویژه حیوانات وحشی و حیاتوحش در سالهای اخیر به یکی از چالشهای جدی در حوزه محیطزیست و سلامت عمومی تبدیل شده است. در نگاه نخست، غذا دادن به حیوانات ممکن است رفتاری انسانی، دلسوزانه و اخلاقی بهنظر برسد رفتاری که از حس همدلی و ترحم انسان نسبت به موجودات زنده سرچشمه میگیرد بسیاری از افراد با دیدن حیوانی گرسنه، ضعیف یا نزدیک به محل زندگی انسان، بهطور ناخودآگاه تصور میکنند که با غذا دادن میتوانند به نجات آن کمک کنند اما واقعیت این است که این اقدام، بهویژه در مورد حیاتوحش نهتنها کمک نیست بلکه در بسیاری از موارد به یک مداخله مخرب و پرخطر در نظام طبیعی تبدیل میشود.
در علم بومشناسی، طبیعت بر پایه تعادلهای ظریف و پیچیدهای عمل میکند. هر زیستگاه دارای ظرفیت برد مشخصی است به این معنا که تنها تعداد معینی از جانداران میتوانند با منابع طبیعی موجود در آن زیستگاه بهصورت پایدار زندگی کنند یکی از مهمترین سازوکارهای حفظ این تعادل انتخاب طبیعی است؛ فرآیندی که طی میلیونها سال شکل گرفته و موجب بقای گونههای سازگارتر و حذف تدریجی گونهها یا افراد ضعیفتر شده است. دخالت انسان از طریق غذارسانی مصنوعی، این سازوکار بنیادین را مختل میکند و نرخ بقا را بهطور غیرواقعی افزایش میدهد؛ نتیجه این مداخله، رشد جمعیت بیش از توان زیستگاه، وابستگی رفتاری حیوانات و برهم خوردن تعادل بومشناختی است.
از سوی دیگر، غذارسانی به حیوانات وحشی پیامدهای رفتاری جدی به همراه دارد. حیوانی که به غذای انسان عادت میکند بهتدریج ترس طبیعی خود را از دست میدهد و به انسان نزدیک میشود. این تغییر رفتار زمینهساز افزایش تعارض میان انسان و حیاتوحش است تعارضی که میتواند به حمله، گازگرفتگی، آسیب فیزیکی یا حتی مرگ حیوان منجر شود چون حیوانات بر اساس رابطه ملایم عمل نمیکنند و در هرلحظه با کمترین احساس خطر امکان حمله و تهاجم وجود دارد.
خطر دیگر غذارسانی، تهدید سلامت عمومی است بسیاری از بیماریها میان انسان و حیوان مشترک هستند و تماس نزدیک تجمع حیوانات در یک نقطه و تغذیه غیرطبیعی، احتمال انتقال بیماریها، انگلها و عوامل بیماریزا را افزایش میدهد نمونههایی مانند آنفلوانزای فوقحاد پرندگان یا بیماریهای انگلی و ویروسی در پستانداران وحشی، نشان میدهد که یک رفتار بهظاهر ساده میتواند پیامدهای گسترده بهداشتی و اقتصادی بهدنبال داشته باشد.
در نهایت، باید توجه داشت که حفاظت از حیوانات و طبیعت، بیش از آنکه نیازمند احساسات لحظهای باشد، نیازمند آگاهی، دانش و مسئولیتپذیری اجتماعی است. کمک واقعی به حیوانات، احترام گذاشتن به قوانین طبیعت و واگذاری مدیریت حیاتوحش به نهادهای تخصصی است. غذارسانی بیضابطه، اگرچه با نیت خیر انجام میشود، اما در عمل به زیان حیوانات، انسان و محیطزیست تمام میشود و یکی از مصادیق بارز مداخله ناآگاهانه انسان در چرخههای حیاتی طبیعت بهشمار میرود.
باتوجه به اینکه با سرد شدن هوا بسیاری از شهروندان اقدام به غذارسانی به حیوانات میکنند مناسب دیدیم با دامپزشک حیات وحش در این باره گفتوگویی انجام دهیم که در ادامه میآید؛
دکتر فهیمه اسلامی با اشاره به تفاوت بنیادین میان حیوان اهلی و حیوان وحشی گفت: این تفاوت یک اصل پایه در مدیریت حیاتوحش است. حیوانات وحشی، حتی اگر در ظاهر آرام باشند، ذاتاً اهلی نیستند و ممکن است رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهند؛ چه سگهای رهاشده باشد و چه گونههای وحشی مانند روباه یا شغال.
او با تأکید بر نقش سازمان محیطزیست بهعنوان متولی رسمی این حوزه ادامه داد: متولی اصلی مدیریت حیاتوحش در کشور، سازمان محیطزیست است، اما متأسفانه پدیدههایی مانند غذادهی بیرویه مردمی و مداخلات غیرتخصصی باعث بروز مشکلات جدی در این حوزه شده است. این موضوع را پیشتر نیز در مصاحبههای مختلف مطرح کردهام.
این دامپزشک حیات وحش با اشاره به افزایش این رفتارها در فصل زمستان گفت: در زمستان، بسیاری از افراد با نیت کمک، حیوانات وحشی را میبینند و به آنها غذا میدهند؛ مثلاً روباهی که به اطراف شهر یا روستا نزدیک شده مورد توجه قرار میگیرد، اما باید تأکید کنم این کار کاملاً اشتباه است، چون این رفتارها مستقیماً انتخاب طبیعی و تعادل بومشناختی را برهم میزند.
اسلامی با تشریح مفهوم انتخاب طبیعی توضیح داد: میلیونها سال است که فصلها تغییر میکنند. زمستان خود یکی از پالایشگرهای مهم انتخاب طبیعی است؛ در این فرآیند، حیوانات ضعیف حذف شده و بقا به قویترها میرسد. این سازوکار باعث حفظ سلامت ژنتیکی جمعیت حیاتوحش میشود. انتخاب طبیعی همواره وجود داشته و ما انسانها نیز حاصل همین فرآیند هستیم. بنابراین، دخالت ما در این روند از اساس اشتباه است.
او غذادهی را عامل وابستگی رفتاری دانست و هشدار داد: غذادهی باعث ایجاد وابستگی رفتاری در حیوانات وحشی میشود. روباه یا شغالی که به غذای انسان عادت میکند، اعتماد رفتاری پیدا میکند و به انسان نزدیک میشود. این نزدیکی بسیار خطرناک است؛ چون بیماریهای مشترک میتوانند از طریق بزاق، گازگرفتگی، انگلها، ادرار یا مدفوع به انسان منتقل شوند.
این کارشناس حیاتوحش ادامه داد: این نزدیکی حتی به ضرر خود حیوان هم هست. هنوز انسانهایی هستند که حیاتوحش را شکار میکنند و حیوانی که به انسان نزدیک شده، عملاً محکوم به نابودی است. این یک واقعیت تلخ است که باید پذیرفت.
به گفته اسلامی، غذادهی معمولاً در حاشیه روستاها، کنار جادهها و محلهای تجمع زباله اتفاق میافتد و پیامدهای مستقیم دارد؛ این رفتار باعث افزایش تصادفات جادهای میشود. حیوانات به کنار جاده کشیده میشوند، هم خودشان از بین میروند و هم ممکن است به انسانها و خودروها آسیب جدی وارد شود. تماس مستقیم افزایش پیدا میکند و بیماریها و انگلهای گوارشی گسترش مییابد.
او با اشاره به مفهوم «ظرفیت برد زیستگاه» تأکید کرد: غذای اضافه، نرخ بقا را بهطور غیرواقعی بالا میبرد، در حالی که هر زیستگاه یک ظرفیت برد مشخص دارد. جمعیت حیاتوحش نباید بیش از توان زیستگاه رشد کند. اگر جمعیت بیش از حد افزایش پیدا کند، حیوانات به پسماند و زباله وابسته میشوند و تعادل بههم میریزد.
وی درباره علفخواران وحشی نیز گفت: در مورد آهو یا گوسفند وحشی هم همین قاعده صادق است. حتی در شرایط خاص مانند برف شدید، فقط در چارچوب مدیریت تخصصی محیطزیست میتوان مداخله کرد و این وظیفه مردم عادی نیست.
این دامپزشک خطاب به شهروندان تأکید کرد: مردم اگر حیاتوحش میبینند، چه علفخوار و چه گوشتخوار، نباید به آنها غذا بدهند. این کار شاید حس خوبی ایجاد کند، اما از نظر علمی غیرکارشناسی، پرهزینه و آسیبزننده برای طبیعت است. باید اجازه دهیم طبیعت کار خودش را انجام دهد و در صورت مشاهده حیاتوحش، حتماً به محیطزیست شهرستان اطلاع بدهیم.
اسلامی درباره مشاهده روباه در شهر هشدار میدهد: دیدن روباه در فضای شهری نشانه خطر است، نه صحنهای بامزه. روباه باید ترس طبیعی از انسان داشته باشد و شبفعال باشد. وقتی بدون ترس دیده میشود یعنی رفتار طبیعیاش مختل شده و این مسئله تعارض انسان و حیاتوحش را افزایش میدهد.
وی در ادامه به پرندگان مهاجر اشاره کرد و گفت: این نکات درباره پرندگان مهاجر هم کاملاً صادق است. دانهریزی باعث تجمع غیرطبیعی پرندگان و افزایش خطر انتقال بیماریهایی مانند آنفلوانزای فوقحاد پرندگان میشود. بسیاری از این پرندگان حشرهخوارند و غذای سفره انسان با رژیم طبیعی آنها سازگار نیست.
او تأکید کرد: غذادهی باعث توقفهای بیمورد در مسیر مهاجرت میشود و هم چرخه مهاجرت را مختل و هم بیماری را از جمعیت بیمار به جمعیت سالم منتقل میکند.
در پایان این گفتوگو، این دامپزشک ضمن قدردانی از توجه رسانهها به موضوع آگاهیبخشی عمومی، بر ضرورت تغییر رفتار شهروندان در مواجهه با حیاتوحش تأکید کرد.
این حقیقت را نمیتوانیم فراموش کنیم که غذادهی به حیوانات بدون درنظر گرفتن اقتضائات آن به گونهای مداخله در طبیعت محسوب شده و در عین به مخاطره انداختن زندگی حیوانات، سامان زندگی انسانها را با مشکل مواجه میکند. آمارهای ارائهشده از سوی رئیس گروه پیشگیری از بیماریهای واگیردار دانشگاه علوم پزشکی همدان نشان میدهد که حیوانگزیدگی، بهویژه سگگزیدگی، در سالهای اخیر روندی افزایشی و نگرانکننده در استان همدان داشته است. بر اساس این گزارش، در سال 1402 بیش از هشت هزار مورد حیوانگزیدگی در استان ثبت شده که بخش عمده آن مربوط به سگهاست و مردان سهم بیشتری از موارد را به خود اختصاص دادهاند. این وضعیت در حالی است که بروز حیوانگزیدگی در همدان حدود 50 درصد بالاتر از میانگین کشوری گزارش شده و بیشترین موارد در مناطق روستایی رخ داده است.
از منظر بهداشتی، سگگزیدگی بهدلیل خطر انتقال بیماری کشنده هاری اهمیت ویژهای دارد بیماریای که هنوز درمان قطعی ندارد و تنها راه مقابله با آن، پیشگیری و واکسیناسیون بهموقع پس از گزش است. افزایش جمعیت سگهای ولگرد عامل اصلی رشد آمار حیوانگزیدگی عنوان شده و بر ضرورت مداخلات پیشگیرانه مانند جمعآوری، کنترل زادوولد و مدیریت اصولی این حیوانات تأکید شده است.
این گزارش نشان میدهد که حیوانگزیدگی در همدان نهتنها یک مسئله بهداشتی، بلکه یک چالش جدی اجتماعی و مدیریتی است که نیازمند اقدام هماهنگ و مستمر نهادهای مسئول است. درست است که مسئولان باید فکری به حال افزایش جمعیت سگها کنند مردم نیز باید به این امر توجه کنند که اقدام به غذادهی به حیوانات نهتنها نشان از دلسوزی آنها ندارد بلکه از آگاهی اندک آنها درخصوص محیط زیست خبر میدهد چراکه غذادهی به حیوانات وحشی یا سگهای ولگرد هردو آسیبزا و خطرناک است.