شناسه خبر:56463
1401/3/22 09:08:59

سپهرغرب، گروه تیک: یک خبرنگار رسانه‌های محلی معتقد است خبرنگاران باید در شبکه‌های اجتماعی شخصی‌شان بیشتر به فکر حل مسئله باشند و اخبار محلی را بدون توجه به فرامتن‌هایی که درباره استان‌شان وجود دارد، منتشرنکنند.

حضور خبرنگاران در توئیتر، ابعاد و مسائل مختلفی را ایجاد کرده که در روایت‌ها و نگاه‌های مختلف، برخی از این ابعاد می‌توانند مثبت یا منفی تلقی شوند. اما تمام این ابعاد و مسائل برای خبرنگاران رسانه‌های محلی به نحو ویژه‌تری مطرح است. خبرنگارانی که از یک سو در دایره‌ای کوچک‌تر از کشور کار می‌کنند و از سوی دیگر در شبکه‌های اجتماعی خود با مخاطبی بسیار گسترده‌تر و متنوع‌تر از مخاطبان رسانه‌های رسمی‌شان مواجه هستند.

این بار به سراغ یکی از خبرنگاران رسانه‌های محلی در استان قم رفتیم. خبرنگار باسابقه‌ای که توئیتر فعال و پرمخاطبی هم دارد و معتقد است ویژگی‌های زیادی کار خبرنگاران محلی را در نسبت میان رسانه رسمی و شخصی‌شان، پیچیده‌تر می‌کند.

گفت‌وگوی ما را با سید علی پورطباطبایی، سردبیر پایگاه خبری قم‌نیوز را در ادامه می‌خوانید.

  تفاوت فعالیت‌تان در توئیتر با فعالیت‌تان در رسانه‌های رسمی چیست؟

عمده فعالیت من در روزنامه‌نگاری محلی و در قم متمرکز است. بنابراین تفاوت معناداری بین فعالیتم در توئیتر و رسانه رسمی وجود دارد چنان که همین تفاوت جدی معنادار هم میان اکانت توئیتر خود این رسانه با خبرگزاری وجود دارد. ما در رسانه رسمی مخصوصاً رسانه محلی، چندان با سوژه‌هایی مواجه نیستیم که مورد علاقه کاربران شبکه‌های اجتماعی باشد. بیشتر با سوژه‌های محلی روبه‌رو هستیم که بیشتر بر ارزش خبری شهرت سوار هستند.

اما از طرف دیگر شهری که ما در آن هستیم یعنی قم از جهاتی خاص است. ما در قم با ارزش خبری دربرگیری و یا شگفتی و چیزهای عجیب و غریب و شاذی که از این شهر مخابره می‌شود، هم مواجه هستیم و این برای کاربران توئیتر جذاب است و مخاطب پیدا می‌کند.

  آن اخبار شاذ و نادر را در رسانه رسمی هم بازتاب می‌دهید یا فقط در توئیتر؟

آنچه در رسانه رسمی ما یک خبر عادی به حساب می‌آید مثل صحبت‌های یک امام جمعه، صحبت‌های یک مقام رسمی مثل پلیس یا دستگاه نظارتی، وقتی با همان ادبیات وارد توئیتر می‌شود تبدیل می‌شود به یک خبر شاذ و نادر و شگفتی‌آفرین و مخاطب شبکه‌های اجتماعی با توجه به پیش‌زمینه‌هایی که دارد با آن خبر برخورد می‌کند.

برای مثال ما چند سال قبل با سوژه‌ای مواجه شدیم که مدیر یکی از مؤسسات پژوهشی حوزوی درباره توجه بیشتر به قم و لزوم تخصیص منابع طبیعی استان به شهر قم و حوزه‌های علمیه و در واقع بهره‌مندی شهر قم از این منابع طبیعی صحبت کرد و به عنوان مثال گفت که قم باید مانند یک کشور در نظر گرفته شود.

این یک خبر عادی بود که آن زمان که ما در رسانه رسمی بازتاب دادیم هیچ مشکلی نداشت و توجهی هم جلب نکرد. اما بعد در اکانت توئیتر قم‌نیوز، این حرف را توئیت کردیم. این توئیت، ناگهان موج بزرگی ایجاد کرد. در حدی که الان هم آثار آن به جا مانده و دیگر عبارت «کشور قم» عبارتی پذیرفته شده و جاافتاده است.

نمی‌خواهم بگویم این حرف پس‌زمینه نداشته و هیچ نکته‌ای در فرامتن آن مطرح نبوده است اما این خبر می‌توانست بدون اینکه وارد توئیتر شود، همچنان خبر عادی و بی‌اهمیتی برای ما محسوب شود. کما اینکه پیش از این هم افرادی گفته بودند ما در اطراف قم، چاه‌های نفتی داریم که ذخیره شده و استفاده نمی‌شود و مثلاً ایشان اشاره کرده بود که این منابع طبیعی باید در خدمت بهره‌مندی مالی کشور قم قرار بگیرد.

انقدر این قضیه پررنگ و شد و در فضای عمومی چرخید که خود ما مجدداً درباره آن مطلب نوشتیم و دیگران هم صحبت کردند و مراجع موضع گرفتند و دستگاه‌های نظارتی داخل قم هم به ایشان تذکر دادند که چرا چنین حرفی را اظهار کرده است. دقیقاً نحوه برخورد دو موج با یک سوژه مشترک است.

مثال دیگر اینکه ما روایتی داریم که علم را تنها علم دین می‌داند. از طرفی طلاب در حوزه‌های علمیه در سال‌های قبل، گاهی از این می‌نالیدند که قطعی برق اجازه نمی‌دهد کارهایشان را انجام دهند. بالاخره هم مسئله گرمایش و سرمایش محیط هست هم همه طلاب این روزها با لپ‌تاپ و سیستم‌های کامپیوتری کار می‌کنند. ما هم یک توئیتی در توئیتر قم‌نیوز زدیم که قطعی برق باعث کندی کار مراکز علمی به ویژه در مرکز قم شده است.

جالب اینکه اصلاً در توئیتر با این موضوع به عنوان یک مسئله جدی برخورد نشد بلکه تماماً تبدیل به یک طنز شد. در حالی که این یک ادبیات روزمره است که ما همواره در رسانه‌های رسمی خودمان آن را به کار می‌بریم. از این به بعد بود که ما دقت بیشتری را روی ادبیات مطالب‌مان گذاشتیم تا اخباری که به ظاهر مشکلی ندارند و در رسانه خودمان انعکاس جدی پیدا نمی‌کنند در شبکه‌های اجتماعی به خاطر سرعت و نوع تعامل کاربران و پیش‌زمینه‌های ذهنی‌شان، منشأ نوع دیگری از خبرسازی قرار نگیرند.

  درواقع جنس متفاوتی از مخاطب در توئیتر، مطالب قم‌نیوز را می‌خواند که اگر رسانه‌های رسمی آن را می‌خواند مواجهه‌اش این نبود

دقیقاً همین طور است. باز برای مثال باید بگویم ما در قم با معضلی به اسم موش مواجه هستیم مثل بسیاری از شهرهای دیگر کشور. شهرداری هم ویدئویی برای مبارزه با این معضل ساخته و پخش کرده است. اما ما می‌دانیم اگر با مضامینی و عناوینی این موضوع و ویدئو را پوشش دهیم، بخشی از مخاطب دستاویز قرار می‌دهد.

البته خیلی از این‌ها هم بستگی دارد به برخورد اول یا دومی که افراد تأثیرگذار با این توئیت‌ها می‌کنند. اما ما این سال‌ها یاد گرفته‌ایم که خیلی از این اخبار اگر در شبکه‌های اجتماعی بازتاب پیدا کنند با رویکرد متفاوتی دیده خواهند شد. در مورد برخی محدودیت‌های درون قم همین الان اخباری داریم که می‌توانیم با انتشارشان، موج ایجاد کنیم اما اینکه آیا ایجاد این موج‌ها کمکی به حل مشکلات یا کم شدن این محدودیت‌ها می‌کند یا نه، محل سوال است.

  بنابراین آن‌ها را منتشر نمی‌کنید؟

در رسانه رسمی محلی خودمان بازتاب می‌دهیم اما لزومی ندارد در شبکه‌های اجتماعی هم منتشر شود. چون ما علاوه بر خبرنگار، فعال اجتماعی هم هستیم و اولویت‌مان در نهایت حل مسئله است نه ایجاد موج خبری یا جنجال. بنابراین اگر ایجاد موج به حل مشکل کمکی نکند یا باعث پیچیده‌تر شدن آن بشود، فایده‌ای نخواهد داشت و تجربه نشان می‌دهد در مسائلی که پتانسیل ایجاد تنش دارد، انتشار موج خبری در توئیتر، کمکی به حل آن مشکل نمی‌کند.

از طرف دیگر اما تجربه این را هم ثابت کرده است که اگر ما محرومیت‌ها و نیازها را در توئیتر منعکس کنیم مردم برای کمک پیش‌قدم می‌شوند و اگر ادارات و سازمان‌ها و نهادهای رسمی جایی کوتاهی کرده باشند و با رسانه‌های رسمی فشار بیاوریم اگر این فشار آوردن همراه شود با استفاده از ابزار توئیتر، بسیار مؤثر خواهد بود. اما در کل اخبار محلی که در رسانه‌های رسمی محلی کار می‌شود، برای کاربر توئیتر جذابیت ندارد. من با بسیاری از رسانه‌های محلی در ارتباط هستم و آن‌ها را تشویق می‌کنم که به توئیتر بیایند اما آن‌ها هم احساس‌شان همین است و معمولاً حاضر نمی‌شوند مگر اینکه حادثه‌ای اتفاق بیفتد و ارزش خبری برخورد یا مسائلی از این دست باعث بشود که مطالب استان‌های دیگر در شبکه‌های اجتماعی مورد توجه قرار بگیرد.

بنابراین من تلاش می‌کنم به جای اینکه رسانه‌های محلی به توئیتر بیایند، خبرنگاران آن‌ها با هویت شخصی در توئیتر حاضر شوند و رویدادها را با نگاه خودشان منعکس کنند. به این ترتیب زمانی هم که لازم باشد رویدادی بیشتر دیده شود، از همین ابزار و هویتی که ساخته‌اند، استفاده کافی را ببرند.

 مهم‌ترین شباهت فعالیت در این دو را چه می‌دانید؟ اصلاً شباهتی دارند؟

بله فاکتورهای زیادی را می‌شود شمرد. اولین فاکتور، سرعت است. یعنی در هردوی آن‌ها باید در انتشار خبر سرعت داشته باشید وگرنه رقبایتان جلو می‌افتند. دومین فاکتور خصوصاً برای ما که در رسانه‌های آنلاین کار می‌کنیم این است که هر دوشان نیازمند مستندات دیجیتال برای ایجاد باورپذیری بیشتر در خبر هستند. مثلاً ما در رسانه رسمی می‌گوئیم خبرنگار باید از مستندات رویدادی که از آن خبر تهیه کرده استفاده کند و مثلاً عکس آرشیوی نباشد. در توئیتر هم همین حالت وجود دارد.

فاکتور بعدی، موجزنویسی و سهل‌نویسی در رسانه است که در توئیتر و رسانه‌های آنلاین مشترک است هرچند ادبیات رسمی در رسانه‌های رسمی رایج‌تر است.

نکته مهم دیگر اینکه ما در توئیتر، بیشتر با نرم‌خبر سروکار داریم و مخاطب دوست دارد از شما یک داستان کوتاه بشنود؛ از شما نمی‌خواهد «وی گفت» و «وی افزود» بشنود. می‌خواهد در یک جمله یا در 280 کلمه بداند که اینجا چه خبر است. در رسانه‌های محلی ما هم باید همین طور باشد. اما دقیقاً به همین دلیل، رسانه‌های محلی ما در این کار شکست خورده‌اند و در نوع خبرنویسی و انتشار خبرشان، در واقع تبدیل شده‌اند به کپی از رسانه‌های رسمی؛ یعنی مثلاً همین قم‌نیوز ما فرقی با شعبه استانی خبرگزاری فارس یا دیگر رسانه‌های رسمی نمی‌کند.

اگر رسانه‌های محلی این مدل داستان‌گویی را که در توئیتر طرفدار دارد در ادبیات‌شان به کار ببرند، در این صورت موفق خواهند بود و مخاطب بیشتری را هم جلب خواهند کرد.

  فکر می‌کنید در توئیترتان اثرگذارتر هستید یا در رسانه رسمی‌تان؟ اساساً اثرگذاری را چطور تعریف می‌کنید؟

اثرگذاری به نظر من در رسانه رسمی این است که خبرنگار بتواند مشکلی را پیدا و آن را بدون درد و خون‌ریزی و درگیری، حل کند. یعنی ارتباط میان افراد تأثیرگذاری که می‌توانند آن مشکل را حل کنند، تسهیل کند. این قابلیت در توئیتر هم وجود دارد. اگر روزمره‌نویسی نباشید و کار خبرنگاری را در توئیتر امتداد داده باشید، چنین کاری میسر است.

البته ما این کار را در توئیتر با یک ادبیات تلخ و گزنده‌ای انجام می‌دهیم که طرف حساب، دردش بیاید تا اقدامی کند اما در رسانه رسمی، این اتفاق کمتر می‌افتد.

در باب مقایسه تأثیرگذاری هم باید بگویم در مورد سوژه‌های کشوری قطعاً توئیتر تأثیرگذار است و در سوژه‌های محلی، رسانه‌های محلی بیشتر. اما وقتی چنین سوژه‌های مخلوط شوند، اثر هر دو در راستای هم قرار می‌گیرد و چند برابر می‌شود. مثلاً در ایام کرونا ما با مسئله‌ای روبه‌رو بودیم تحت عنوان شکستن در حرم حضرت معصومه (س)؛ در همان ایام من گزارشی نوشتم و گفتم که مشکل چه بوده و عوامل درگیر را هم توضیح دادم که چه کسانی در ماجرا دخیل بوده‌اند. این گزارش را در توئیتر هم منتشر کردم چون موضوعی بود که کاربران توئیتر هم به آن علاقمند بودند و ارزش دربرگیری آن خیلی بیشتر از قم بود.

همین مسئله باعث شد که خیلی این گزارش دیده و خوانده شود و مجموعه‌هایی هم که در استان پیگیر بودند که با یک طیف خاص برخورد کنند، مجبور شدند که با آن طیف دیگر هم برخورد لازم را انجام دهند. حالا مسئله آن طیف‌ها نیستند اما می‌خواهم بگویم چون گزارش در سطح کشوری دیده شده بود، و گسترش این ابعاد بدون استفاده از ابزار توئیتر ممکن نبود.

  اعتبارتان در توئیتر بیشتر است یا رسانه رسمی؟

خبرنگار و شبکه اجتماعی دوطرفه به هم اعتبار می‌دهند. من در جاهایی که تجربه را به خبرنگاران جدید انتقال می‌دهم همیشه این نکته را می‌گویم که خبرنگار اگر خبر دروغی را منتشر کند اعتبارش در شبکه اجتماعی مورد سوال قرار می‌گیرد. اگر هم در توئیتر بدون هویت خبرنگاری و رسانه‌اش وارد شود، فرایند کسب اعتبارش، سخت‌تر می‌شود.

این اتفاق مهمی است که تنها کسانی که در توئیتر می‌توانند منبع خبر باشند، خبرنگاران هستند و کسی از آن‌ها نمی‌پرسد چرا. مثلاً من یک بار توئیتر زدم که در خیابان طالقانی تیراندازی شده است. کسی از من نپرسید که منبعت کجاست چون می‌دانند خودم خبرنگار هستم.

اما در مورد اعتبار شخصی خودم، ما در درون استان خودمان تقریباً نیازی به این نداریم که بگوییم در توئیتر عضو هستیم. یعنی به عنوان خبرنگار همان رسانه رسمی شناخته می‌شویم و مردم هم معمولاً از کانال‌های دیگر یا پیج‌های عمومی در اینستاگرام دنبال‌مان می‌کنند. اما بهرحال خبرنگاری که به یک رسانه رسمی متصل باشد در داخل شبکه‌های اجتماعی هم اعتبار بیشتری خواهد داشت.

البته این نکته را هم باید بگویم که گاهی ما می‌گوئیم اگر مشکلی در درون استان حل نشود، قابلیت کشوری شدن دارد. من به عنوان خبرنگاری که 20 سال سابقه کاری در رسانه محلی دارد، این را دریافته‌ام که نگاه مقامات پایتخت‌نشین به استان‌ها و شهرستان‌ها این است که تا جای ممکن مسئولین آن‌ها، مشکلات را درون استان حل کنند تا چیزی به پایتخت نرسد و اگر دامنه مشکلی به پایتخت برسد همواره برای مسئولین استانی، یک امتیاز منفی حساب می‌شود که چرا شما نتوانسته‌اید این مشکل را داخل استان حل کنید و به نتیجه برسانید. ما از این ابزار استفاده می‌کنیم که مسئول استانی اگر نتواند مشکلی را حل کند آن را به مسئول بالاتر کشوری برسانیم.

از سوی دیگر فکر می‌کنم تا قبل از این‌ها کسی در توئیتر چندان نمی‌دانست که رسانه‌های درون استان‌ها وجود دارند یا فعال هستند. اما من شخصاً تصمیم گرفتم به صورت سیستماتیک اخبار قم را در توئیترم بازتاب بدهم چون فکر می‌کنم هر خبرنگاری در هر شهری که ساکن است باید به عنوان مرجع اخبار آن شهر هم شناخته بشود. این با خبرنگار یک حوزه تخصصی بودن فرق می‌کند. ممکن است شما خبرنگار فرهنگی باشید اما در استان خاصی هم فعالیت خبری می‌کنید. در واقع اینجا باید با عنوان محلی‌تان هم شناخته شوید نه اینکه فقط حوزه تخصصی‌تان منشأ اعتبارتان باشد. خصوصاً شهری مثل قم که مقداری خاص‌تر هم هست.

  کجا احساس می‌کنید که بیشتر دیده می‌شوید؟ در توئیتر یا در خروجی رسانه خودتان؟

ما در توئیتر بیشتر دیده می‌شویم. البته جنس دیده شدن‌ها فرق دارد. خیلی هم از داخل استان، توئیتر ما را رصد می‌کنند. تلاش ما هم این است که بسیاری از مسائل داخل استان را در توئیترمان منتشر نکنیم چون معتقدم اصطلاحاً نباید رخت‌های چرک‌مان را جلوی دیگران بشوییم. خصوصاً که نوع نگاهی که به محل انتشار رسانه محلی ما وجود دارد، الزاماً نگاه مثبتی نیست که بیاییم این مسائل را آنجا طرح کنیم و انتظار حل آن را هم داشته باشیم.

البته شخصاً هم معتقدم خبرنگاران تا جای ممکن نباید مشکلات شخصی خودشان را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنند. مگر اینکه آن مسئله شخصی یک بعد دغدغه عمومی هم داشته باشد. سوال این است کسی مثل من که دارد از توئیترش استفاده خبری می‌کند تا چه حد می‌تواند روزمره هم بنویسد؟ من این کار را انجام نمی‌دهم چون مخاطبی که مرا در توئیتر دنبال می‌کند، من را برای روزمره‌نویس نمی‌خواند. نه اینکه ترسی از کاهش فالوور داشته باشم. در این 15 سال تعداد دنبال‌کنندگان من تقریباً ثابت شده است ولی داستان این است که اساساً توئیتر کردن مسائل شخصی برای ما که خبرنگار هستیم، باعث می‌شود مخاطب با آن ذهنیتی که از ما دارد به قضاوت مسائل شخصی‌مان بپردازد و این از هر لحاظ مشکل‌ساز است.

درواقع توئیتر کردن مسائل شخصی برای خبرنگار باعث می‌شود او واکنش‌هایی بگیرد که الزاماً واکنش به خود آن مسئله نیست بلکه واکنش به تمام فرامتن‌هایی است که حول شخصیت خبری او ساخته شده است. مثلاً من نمی‌توانم مثل یک روزمره‌نویس هر لحظه که بخواهم بنویسم الان دارم فلان موسیقی را گوش می‌کنم چون مخاطب من می‌پرسد مگر شما در قم اصلاً موسیقی هم گوش می‌کنید؟! در حالی که این دو هیچ ارتباطی با هم ندارد. شاید من آن موقع اصلاً قم نباشم یا اصلاً اعتقادی به این تضاد نداشته باشم اما او با پیش‌زمینه‌های خودش با قصه مواجه می‌شود.

توئیتر و ضرورت‌هایی مثل کوتاه‌نویسی در آن از جهت فرمال به نوشتن‌تان در رسانه رسمی کمک کرده یا برای آن مضر بوده است؟

برای من مضر بوده است. من سال‌ها وبلاگ‌نویسی می‌کرده‌ام و مهم‌ترین ضررش این بوده که باعث شده از وبلاگ‌نویسی افتاده‌ام. اما در کار خبری هم مشکلش این است که اگر مطلبی را در توئیترش نوشته باشم و بعد بخواهم در رسانه‌ام آن را مجدداً تبدیل به گزارش کنم انگار دیگر دست و دلم به این کار نمی‌رود. احساس می‌کنم سوژه سوخته یا دستمالی شده است.

از طرف دیگر هم گاهی فکر می‌کنیم که یک سوژه را در سایت بنویسیم اما زمان طوری است که تا ر آن بنویسیم از دست می‌رود و ترجیح این است که تبدیل به توئیت شود. از طرفی هم مقداری ادبیات توئیتری در ادبیات خبری ما حاکم شده است.

  این خوب است یا بد؟

گاهی خوب است اما این محدودیت کاراکتر در توئیتر بر خبرنویسی ما هم اثر گذاشته است.

  موجزنویسی که خوب است!

یک چیزهایی را نمی‌شود یا نباید موجز نوشت. در واقع داریم از خبر یا سوژه می‌زنیم. برخی اخبار واقعاً نیاز به توصیف دارند. از طرف دیگر ذهن آدم عادت می‌کند به گذری دیدن و جزئیات و نکات از دست می‌رود. البته این کلاً خاصیت شبکه‌های اجتماعی است.

یک زمانی یک دسته کاغذ داشتم که مدام در آن توئیت‌هایی را می‌نوشتم که می‌خواستم منتشر کنم. از جایی به بعد آن را کنار گذاشتم چون به خودم گفتم انگار همه زندگی‌ام دارد حول توئیتر می‌گردد. این‌ها هم تأثیرات منفی آن است.

البته نکته مثبت توئیتر این است که اجازه می‌دهد ما با خبرنگاران دیگر ارتباط برقرار کنیم. مثلاً ممکن است من سوژه‌ای را توئیتر کنم و بعد شما که در حوزه دیگری در یک خبرگزاری دیگر کار می‌کنید، از این سوژه من استفاده کنید.

از آنجا که من در حوزه بین‌الملل هم کار می‌کنم آنجا حس می‌کنم کلاً فضای دیگری حاکم است. آنجا یک سری خبرهای دیگری از ایران و قم دیده می‌شود. معمولاً وقتی مسئولان داخلی یا خارجی به قم سفر می‌کنند که البته این سال‌ها به خاطر کرونا خیلی کمتر شده، نوعی رقابت بین ما و رسانه‌های خارجی ایجاد می‌کند.

مثلاً یک بار آقای ظریف به قم سفر کرده بود و با مراجع دیدار داشت و چند حرف مهم زد. من در انتشار این صحبت‌ها به زبان انگلیسی با دوستان خبرنگار رسانه‌های خارجی رقابت داشتم. گاهی توئیت‌های من را ریتوئیت می‌کردند یا سوژه‌های خبری بین‌مان دست به دست می‌شد و از سوژه‌های ما استفاده می‌کردند. برخی‌شان حتی از ما می‌خواستند که لطفاً این سوال را هم

از آقای ظریف بپرسید! بالاخره این امکان را فقط توئیتر در اختیار ما گذاشته و شبکه ارتباطی خبرنگاران را حتی بیرون از مرزها گسترش می‌دهد و تقویت می‌کند.

برای رسانه‌های خارجی بخشی از مشکل این است که اصلاً نمی‌دانند در داخل ایران با کدام مجموعه‌ها می‌توانند کار خبری انجام دهند. بخشی هم البته به این خاطر است که خبرنگاران فعال در رسانه‌های خارجی‌زبان ما چندان به دنبال ارتباط شخصی گرفتن با رسانه‌های خارجی نیستند که شاید به خاطر مسائل امنیتی باشد.

  تاکنون این تجربه را داشته‌اید که بین توئیترتان با رسانه رسمی‌تان تعارض ایجاد شود؟

بله خیلی اتفاق افتاده است. مثلاً گاهی به ما هشدار داده‌اند که درباره برخی سوژه‌ها در توئیتر شخصی هم ننویسیم. مثلاً درباره جنگ آذربایجان و ارمنستان این اتفاق افتاد که چون رسانه‌ها باید طبق قاعده عدم ایجاد یا تشدید تنش‌های قومیتی کار کنند، طبیعتاً نباید بخشی از مسائل رسانه‌ای می‌شد. البته درست بود و ما هم چیزی نزدیم.

در مورد دیگری اولین بار قم‌نیوز بود که با انتشار ویدئو و مطلب در توئیتر، ورود کرونا به قم را منتشر کرد و بعد هم علیه ما به عنوان انتشار کذب و اخلال در نظم عمومی شکایت شد. البته که بعد تبرئه شدیم چون کرونا واقعاً فراگیر شد. البته بعداً از ما خواسته شد که اخبار مشابه را بازتاب ندهیم چون باعث ایجاد قم‌هراسی می‌شود. چون این چیزها در داخل قم، مسائل طبیعی به حساب می‌آید اما بیرون از آن مخاطب طور دیگری با آن‌ها مواجه می‌شود.

  ریشه این تعارض را ضعف رسانه‌های رسمی می‌دانید یا اینکه انتشار این مطالب در توئیتر دردسرساز است و اگر به رسانه رسمی بیاید، قابل دفاع‌تر و کم‌تر هزینه‌ساز می‌شود؟

رسانه رسمی ما آن برد را نداشته است. اتفاقاً ما تمام این مطالب را بدون دردسر در قم‌نیوز هم بازتاب دادیم اما به ما گفتند که در توئیتر بازتاب ندهیم چون مخاطب آن متفاوت و گسترده‌تر است. من این مشکل را در ضعف، نابلدی و برخورد سلیقه‌ای با شبکه‌های اجتماعی می‌دانم. از دیدگاه من خبر باید منتشر شود و روایت‌های مختلف از آن بازتاب داده شود و بالاخره مخاطب خودش انتخاب کند. اما اینکه بگویید یک خبر در محیط محدودی بماند و منتشر شود تا در اختیار من باقی بماند، به نظرم غلط است.

  تا چه اندازه با ایجاد محدودیت برای خبرنگار در شبکه‌های اجتماعی موافقید؟

باید این واقعیت را بپذیریم که برای یک خبرنگار شخصیت حقیقی از شخصیت حقوقی جدا یا دور نیست. آن‌ها فقط در موقع کار قضاوت نمی‌شوند بلکه در بیرون از کار هم متناسب با همان قواعد قضاوت می‌شوند و از آن‌ها پذیرفته نمی‌شود که مثلاً بگویند این توئیت‌ها را بیرون از وقت کاری می‌زنم و کسی نباید به محتوای آن‌ها جور دیگری نگاه کند! چون این پیوستگی وجود دارد پس خبرنگار هم باید یک چیزهایی را رعایت کند.

یکی از مهم‌ترین‌ها این است که خبرنگار در محیط کاری‌اش یک سری اطلاعاتی را دریافت می‌کند که باید از آن‌ها مراقبت کند. مثلاً در مورد آسیب‌های اجتماعی من ممکن است دیتاهایی داشته باشم و کسی هم به من نگوید که محرمانه هستند و نباید منتشر شوند اما خودم تشخیص می‌دهم که اگر برای جامعه به هر شکلی آسیب‌زا باشد آن را منتشر نکنم.

بنابراین باید دیسیپلینی وجود داشته باشد. البته هیچیک از خبرنگاران ما هم معاهده‌ای را که خارجی‌ها دارند تحت عنوان «منع انتشار اطلاعات شغلی»، امضا نمی‌کنند در حالی که بسیاری از اطلاعاتی که در دست‌شان است محرمانه هستند یا به هر علتی نباید منتشر شوند. لذا باید این دیسیپلین را جدی گرفت.

همین موضوع درباره ابراز عقیده توسط خبرنگار هم وجود دارد. خبرنگار ممکن است رویدادی را پوشش دهد که خودش با آن نسبت اعتقادی ندارد. اگر این موضوع را در شبکه‌های اجتماعی‌اش مطرح کند رسانه محق است که به او معترض شود که چرا خلاف کاری را که به عهده گرفته است و پذیرفته که مخالف عقایدش باشد را بازتاب داده است.

مثل این است که یک مأمور فضای سبز شهرداری خارج از ساعت کاری برود گل‌ها را بکَند! بهرحال در همه جای دنیا این محدودیت منطقی وجود دارد و ما هم باید همان قاعده را ایجاد کنیم.

  فیلتر شدن توئیتر برای حضور شما مشکلی ایجاد کرده است؟

مشکلش این است که مدام باید بین فیلترکن‌ها سوئیچ کنیم و این اتفاق وقت‌گیر و دردسرسازی است. در کل فیلترینگ اذیت‌کننده است چون ما را از برخی مطالب و اطلاعات محروم می‌کند و بهرحال ما را مجبور می‌کند که اینترنت بیشتری مصرف کنیم. از طرفی باعث می‌شود افراد ناشناس بیشتری وارد توئیتر شوند و بتوانند به صورت گروهی دردسر ایجاد کنند. به نظرم اگر توئیتر فارسی فیلتر نبود ما یک جامعه معتدل‌تری داشتیم و افراد بیشتر دقت می‌کردند که چه چیزی منتشر می‌کنند.

مشکل دیگر اینکه اگر توئیتر فیلتر نبود سازمان‌ها و ادارات برخورد دیگری با آن داشتند و شاهد حضور رسمی مقامات بیشتری بودیم و بحث اطلاع‌رسانی برای خبرنگاران بسیار راحت‌تر می‌شد. هر قدر حضور رسمی خبرنگاران و رسانه‌ها و سازمان‌ها و مقامات در توئیتر بیشتر شود، قدرت فیک‌نیوزها برای اثرگذاری بر افکار عمومی کمتر می‌شود که این بزرگ‌ترین حسن رفع فیلترینگ است.

شناسه خبر 56463