شناسه خبر:80607
1402/12/23 12:50:49

سپهرغرب-گروه فرهنگی:با اینکه شب اول اجرا حجم فشارها آن‌چنان زیاد بود که کار کارگردان به بیهوشی و اورژانس و بیمارستان کشید، ولی امید بنکدار همچنان قصد دارد به فعالیت هنری خود ادامه بدهد و نمی‌خواهد به دلیل مشکلات، کناره‌گیری کند.

امید بنکدار که بیشتر به عنوان فیلمساز شناخته می‌شود، در سال‌های دورتر در تئاتر هم فعالیت داشته و حالا بعد از مدت‌ها دوری، نمایش «مافیای روباه‌ها» را روی صحنه برده است.

این نمایش با گروهی از بازیگران جوان و به عنوان اثری ترکیبی که سینما، تئاتر و دوبله را در هم‌نشینی یکدیگر قرار داده، در عمارت نوفل‌لوشاتو در حال اجراست.

بنکدار همزمان با آخرین اجراهای این اثر نمایشی در گفتگو با ایسنا از ویژگی‌های این نمایش می‌گوید و تاکید دارد که کناره‌گیری هنرمندان اصیل، عرصه را برای حضور کسانی باز می‌کند که شایستگی لازم را ندارند.

او که با اجرای این نمایش بعد از سال‌ها به تئاتر بازگشته است، درباره این بازگشت می‌گوید: در آغاز، کارم را با نقاشی شروع کردم و برای حضور در یک فعالیت گروهی که با نقاشی مرتبط باشد، دوره آموزشی طراحی صحنه را با استاد ایرج رامین‌فر گذراندم. این دوره آموزشی در باغ فردوس برگزار شد که حالا به موزه سینما تبدیل شده است. اتفاقا اولین کارهای حرفه‌ای‌ام در تئاتر بود و در شاخه طراحی صحنه نخستین نمایش‌های شبنم طلوعی و چیستا یثربی را انجام دادم که در جشنواره فجر هم شرکت کردند و نامزد دریافت جایزه هم شدند.

این کارگردان ادامه می‌دهد: بعدتر دست سرنوشت مرا به سمت سینما کشاند و بیشتر در این حوزه متمرکز شدم ولی چون در سال‌های اخیر شرایط سینما برای جنس فیلمسازی و نگاه امثال من مناسب نیست، تصمیم گرفتم دوباره به هنرهای تجسمی بازگردم و در دانشگاه‌ و آموزشگاه‌های هنری مشغول تدریس شدم. البته چند سالی بود که دوست داشتم به تئاتر بازگردم و نمایشی را روی صحنه بیاورم.

او در پاسخ به این پرسش که شرایط فعلی سینما چقدر در بازگشت او به تئاتر موثر بوده است، توضیح می‌دهد: شرایط سینما مانند شرایط اجتماعی‌مان است. یعنی همانطور که طبقه متوسط در سال‌های اخیر رو به نابودی رفته است، وضعیت فیلمسازی در ژانر اجتماعی هم همین گونه است. این روزها بیشتر سینما در اختیار طیف فیلم‌هایی است که به عنوان سفارشی شناخته می‌شوند و از سوی مسئولان حمایت می‌شوند یا در اختیار نوعی از فیلم‌های کمدی. در این بین، آن دسته از آثاری که مورد وثوق این دو طیف نبوده، کمتر امکان ساخت دارد. به این معنا که شرایط فیلسمازی به سمتی رفته که بخش فرهنگی در حال فراموش شدن است.

بنکدار ادامه می‌دهد: در این وضعیت، اگر کسی خواهان فعالیت در هنرهای دراماتیک باشد و تمایل داشته باشد که شیوه‌های جدید روایت و کار را بیازماید، هنرهای نمایشی، بستر بهتری برای کار او ایجاد می‌کند. هرچند در این دوره، وضعیت تئاتر هم نسبت به قبل و دوره‌ای که ما کار می‌کردیم، فاصله زیادی دارد.

او با ابراز تاسف از شتاب‌زدگی و سطحی شدن پروسه خلق یک اثر هنری در شرایط فعلی می‌افزاید: گذشت آن دورانی که امثال دکتر رفیعی، برای به اجرا رسیدن یک نمایش، یک سال تمرین می‌کردند. این روزها همه چیز سهل و ممتنع شده و در خدمت گیشه و تابع سلیقه تماشاگری است که متاسفانه به دلایل گوناگون، هر روز هم سطح سلیقه او پایین‌تر آمده است.

بنکدار که برای آماده‌سازی نمایش خود پروسه‌ای چند ماهه را طی کرده، دراین باره توضیح می‌دهد: تمرین ما حدود 5 ماه زمان برد. در این مدت دچار آسیب‌هایی شدیم که پروسه تمرین را با وقفه مواجه کرد. برخی از دوستان بازیگری که قرار بود در این کار بازی کنند، با پیشنهادهایی برای بازی در آثار سینمایی یا سریال یا مسابقاتی در پلتفرم‌ها مواجه می‌شدند و تنها با چند جلسه حضور در این پروژه‌ها، دستمزدی برابر با نمایش ما که نیازمند چند ماه تمرین و اجرا بود، دریافت می‌کردند. بنابراین طبیعتا انتخاب‌شان تئاتر نبود که تمرین دشوار دارد و شرایط سخت و ترس از لغو اجرا و... تا اینکه خوشبختانه گروهی همدل یافتیم که در تمام این چالش‌ها همراه کار بودند و نمایش با آنان به اجرا رسید.

بنکدار که در این نمایش سینما، تئاتر و دوبله را با یکدیگر آمیخته، درباره هم‌نشینی این هنرها در کنار یکدیگر می‌گوید: چون از سینما به تئاتر بازگشته بودم، هدفم این بود که چیزی از سینما با خود بیاورم. همچنانکه در سینما نیز همواره به دنبال آزمودن شیوه‌های تازه روایت، قصه، زاویه دوربین و در کل، تجربه‌های نو بودم. در این پروژه هم می‌خواستم این نمایش یک حال و هوای سینمایی هم داشته باشد. به همین دلیل سراغ فیلم «پالپ فیکشن» رفتم که برای عموم تماشاگران آشناست و رویکرد پست مدرنیستی دارد. در این نمایش برای هر شخصیت، سه نماینده داریم؛ بازیگر نمایش، تصویر کار و گوینده‌ای که صدای بازیگر را بازسازی می‌کند.

او در پاسخ به اینکه این نگرانی را نداشتید که بخشی از تمرکز تماشاگر از صحنه گرفته و معطوف تصویر شود، توضیح می‌دهد: تلاشم این بود که بخش تصویری خیلی ساده باشد. ممکن است دقایق اولیه کار، این شیوه کمی گیج‌کننده باشد ولی عموما بعد از 10 دقیقه، عمده تمرکز تماشاگر متوجه صحنه است. به هر حال هر تجربه تازه‌ای، با ریسک همراه است و اگر قرار باشد همیشه محافظه‌کاری کنیم، جلوی وقوع هر تجربه جدیدی را می‌گیریم. با این نگاه، بهتر دیدم خودم را در اینجا قربانی کنم تا در آینده، این تجربه‌ها با موفقیت بیشتری رخ بدهد.

بنکدار که در نمایش خود که اثری پست مدرن به شمار می‌آید، چند بازیگر زن‌پوش دارد، در این باره توضیح می‌دهد: پست مدرنیسیم برخلاف دیگر سبک‌ها، چیزی را نفی نمی‌کند. بلکه می‌کوشد همه سبک‌ها را کنار هم قرار بدهد. من نیز کوشیدم از سنت زن‌پوشی که روزگاری در تئاتر ما رایج بوده و امروزه رویکردی موزه‌ای دارد، استفاده کنم و آن را کنار نقش‌خوانی و اجرای ترکیبی قرار بدهم. ضمن اینکه در این نمایش یک فیلم آمریکایی را که کارکترهایش در سینما نقش برجسته‌ای دارند، بازسازی می‌کنیم آن هم در یک صحنه مینی‌مال ولی در لباس و گریم، می‌خواستم به فیلم نزدیک باشیم. بنابراین سعی کردم با این نگاه، سنت زن‌پوشی را به کار بگیرم و این بیشتر برای وفاداری به قصه بود و نه فرار از سانسور چون ردپای سانسور را کاملا در نمایش می‌بینیم که البته شخصا با سانسور مشکلی ندارم بلکه با نگاه سلیقه‌ای افراد سانسورچی مساله دارم.

بنکدار درباره گیر و گرفت‌هایی که به لحاظ سانسور نمایشش داشته است، می‌گوید: متن‌مان چندین بار رفت و برگشت تا مجوز گرفت و تعهداتی دادیم. فشارها و مشکلات آنچنان زیاد بود که بعد از اجرای شب اول بیهوش شدم و کار به اورژانس و بیمارستان کشید ولی باید بپذیریم که تنها راه ما، کار کردن است.

این کارگردان که با وجود تمام سختی‌هایی که متحمل شده، همچنان قصد دارد به فعالیت هنری خود ادامه بدهد، معتقد است که تنها راه ما استمرار در کار کردن است و در این باره توضیح می‌دهد: به نظر و سلیقه دوستانی که کار را تحریم کرده‌اند، احترام می‌گذارم ولی کار نکردن‌شان، راه را برای خاموشی چراغ هنر مستقل، هموار می‌کند و عرصه را برای انحصاری شدن سینما و تئاتر باز می‌گذارد و زمینه را فراهم می‌کند تا کسانی که شایستگی لازم را ندارند، صحنه را به دست بگیرند. به همین دلیل معتقدم باید بایستیم و جای خود را نگه داریم چون جاخالی دادن ما، اتفاقا به زیان هنر مستقل است.

بنکدار ادامه می‌دهد: قصد گله ندارم ولی خیلی از دوستانم حتی حاضر نیستند به دیدن نمایشم بیایند. این ماجراها مرا یاد خاطره‌ای از آقای کیارستمی می‌اندازد که برای نمایش یکی از فیلم‌هایش به جشنواره‌ای خارجی رفته بود و در آنجا با پلاکارد یکی از هنرمندان مقیم خارج از کشور رو به رو شده بود که آقای کیارستمی را کارگردانی دولتی خوانده و خواستار تحریم فیلمش شده بود. آقای کیارستمی نیز خطاب به ایشان گفته بود: «شما این پلاکارد را به من بده نگه دارم و خودت برو سالن و فیلم را ببین!» آدم‌هایی مانند ما از دو سر آسیب می‌بینیم؛ هم سانسور و هم بی‌اعتنایی دوستان خودمان. به خودم فکر نمی‌کنم، ولی چندین جوان مستعد برای اجرای این کار زحمت کشیده‌اند و دوست داشتم تلاش‌هایشان دیده شود.

او که در فیلم‌هایش معمولا با بازیگران شناخته‌شده همکاری داشته است، درباره اجرای تئاتر با بازیگران جوان و کمتر شناخته‌شده می‌گوید: تعدادی از بازیگرانم، هنرجویانم بوده‌اند که سال‌هاست داریم کار می‌کنیم و برخی از آنان نیز مدرس بیان یا کارگردان هستند. هر یک از آنان به دلیل توانایی‌هایشان به این کار دعوت شده‌اند. همچنانکه در فیلم‌هایم هم در کنار بازیگران شناخته‌شده، از بازیگران مستعدی که هنوز کشف نشده بودند نیز دعوت به کار کرده‌ام که نمونه‌اش آقای مرتضی اسماعیل کاشی است که در فیلم «ارغوان» برای اولین بار مقابل دوربین سینما رفت و ما ایشان را بر اساس توانایی‌اش در نمایش «ویتسک» رضا ثروتی دعوت به همکاری کرده بودیم. ایشان در آن مقطع در تئاتر بازیگر توانمندی بود و حالا کارگردان درخشانی هم هست. همین رویکرد را در این پروژه هم داشتیم.

بنکدار که نمایش خود را بعد از جشنواره‌های فجر و در روزهای شلوغ پایان سال اجرا می‌کند، درباره انتخاب این زمان که فصل چندان خوبی برای اجرای تئاتر به شمار نمی‌آید، می‌گوید: به بدشانسی خوردیم. اجرایمان 2 ماه به تاخیر افتاد. خیلی دوست دارم در زمان بهتری دوباره اجرا داشته باشیم ولی در سرزمین ما هیچ چیزی قابل پیش‌بینی نیست و اتفاقاتی مانند قیمت دلار و وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم و... بر تصمیم‌های ما اثرگذار است. با این حال امیدوارم زحمت 6 ماهه بچه‌هایی که با جان و دل برای این پروژه وقت و انرژی گذاشته‌اند، در شرایط دیگری دوباره دیده بشود و از آن مهم‌تر، تئاترمان زنده بماند.

 

شناسه خبر 80607