زنان؛ ستونهای نامرئی در حفظ میراث صنایع دستی ایران
*زن، سوزن و حافظه ملی
در دل تار و پود پارچهها، میان رنگ، نخ و نقش، گنجینهای از هویت، تاریخ و فرهنگ نهفته است؛ گنجینهای ظریف اما ریشهدار که در حافظه جمعی یک ملت جای گرفته. رودوزیهای سنتی ایران یکی از برجستهترین جلوههای این میراث ناملموساند؛ هنرهایی که قرنها از مادران به دختران و از استادان به شاگردان منتقل شدهاند و هر بخیهاش روایتگر زیستبوم، آیین، زیباییشناسی و معنویت ایرانی است.
در این میان، نام زهرا محسنی چون نگینی درخشان در عرصه هنرهای سنتی ایران میدرخشد؛ بانویی که بیش از 50 سال از زندگی خود را به احیای رودوزیهای ایرانی اختصاص داده؛ نه صرفاً بهعنوان هنرمند، بلکه بهعنوان یک پژوهشگر، معلم و فرهنگسازی پیشرو. دستاوردهای او، ازجمله نشان اصالت یونسکو در رشته «ابریشمدوزی کلات» و نشان درجه یک هنری، جایگاه بینظیرش را در این حوزه تثبیت کرده است.
تأسیس کارگاههای آموزشی، نگارش کتابهای مرجع و تربیت نسلی از هنرمندان متعهد، بخشی از میراث زنده این بانوی پیشگام است. او معتقد است که زنان، ستونهای پنهان و نامرئی صنایع دستی ایراناند که در بستر خانواده و جامعه با تبحر و صبری مثالزدنی، میراث فرهنگی را از نسلی به نسل دیگر منتقل کردهاند.
در ادامه، مشروح گفتوگویی را میخوانید با این هنرمند برجسته و مرجع علمی رودوزیهای سنتی ایران که نگاهی ژرف به نقش زنان در حفظ و توسعه صنایع دستی دارد.
*نقش حیاتی زنان در صنایع دستی ایران
زهرا محسنی در ابتدای سخنان خود با تأکید بر اهمیت نقش زنان در تولید صنایع دستی اظهار کرد: زنان نهتنها نیروی اصلی تولید، بلکه حافظان اصلی این هنرها هستند؛ بهویژه در هنرهایی که ریشه در تولیدات خانگی و خانوادگی دارند و به زندگی روزمره مردم گره خوردهاند.
وی افزود: با وجود مسئولیتهای سنگین خانوادگی، بهویژه در محیط خانه، زنان توانستهاند این هنرها را زنده نگه دارند. این نقش فراتر از تولید است و شامل نگهداری و احیای فرهنگی میشود که در بسیاری از کشورهای غربی در حال فراموشی است.
فرهنگساز و معلم پیشگام هنرهای سنتی تصریح کرد: متأسفانه این نقش ارزشمند به اندازه کافی دیده نشده، بخشی از این ناشناخته ماندن به فرهنگ عمومی بازمیگردد که هنرهای زنانه را گاه بهعنوان صنایع دستی خانگی و فرعی میشناسد، نه بهعنوان هنر مستقل و ارزشمند.
محسنی ادامه داد: در سالهای اخیر، تولیدات زنان بهویژه در زمینه لباسهای سنتی و سوزندوزی جایگاه بهتری در بازار یافته، اما برای دیده شدن واقعی، به حمایتهای ساختاری و فرهنگی بیشتری نیاز است.
*حضور محدود زنان در تصمیمسازی و تجاریسازی
وی در ادامه به حضور زنان در مراحل مختلف صنایع دستی اشاره کرد: زنان بیشتر در نقش نیروی تولید فعال هستند، اما در سطوح مدیریتی و تصمیمسازی کمتر دیده میشوند. عوامل متعددی مانند محدودیتهای مالی، اداری و نبود دسترسی به منابع، این موضوع را تشدید کرده است.
این پژوهشگر و معلم پیشگام هنرهای سنتی افزود: برای ورود به بازارهای گستردهتر و صادرات، گرفتن مجوزها و دریافت تسهیلات مالی، نیازمند ساختارهایی هستیم که متأسفانه زنان هنرمند کمتر به آن دسترسی دارند. به همین دلیل بسیاری از آنها در کارگاههای کوچک و خانگی محدود میمانند.
*چالش بیمه و امنیت شغلی
محسنی با نگاهی انتقادی به وضعیت بیمه هنرمندان بیان کرد: پیشتر بیمه هنرمندان با شرایط مناسبتری ارائه میشد، اما اکنون هزینهها بهقدری افزایش یافته که بسیاری از هنرمندان، بهخصوص زنان، از بیمه انصراف دادهاند.
وی افزود: صنایع دستی کاری سخت و طاقتفرساست و بدون بیمه و امنیت شغلی، انگیزه ادامه فعالیت کاهش مییابد و این هنرها در معرض فراموشی قرار میگیرند.
*آموزش؛ کلید احیای صنایع دستی
بانوی پیشرو و مرجع علمی رودوزیهای ایرانی، آموزش را نخستین و مهمترین گام در حفظ و توسعه صنایع دستی دانست و به تجربه راهاندازی کارگاههای آموزشی در مشهد اشاره کرد: این برنامه را بیش از سه دهه پیش آغاز کردم و نتایج آن در احیای صنایع دستی مشهود است.
محسنی ادامه داد: معلمان حرفه و فن در مدارس نقش مهمی در معرفی این هنرها دارند و میتوانند نسلی آشنا و علاقهمند به هنرهای سنتی تربیت کنند که فرهنگ بومی را در خانواده و جامعه زنده نگه دارد.
*ضرورت ایجاد بازار فروش و حمایتهای ساختاری
وی به کمبود بازار مناسب برای عرضه تولیدات هنرمندان اشاره کرد و گفت: اگرچه تولیدات زنان فراوان است، اما بازار فروش کافی و حمایت دولتی لازم وجود ندارد.
این بانوی نوآور در هنرهای سنتی با اشاره به بازدید از فروشگاههای صنایع دستی در همدان نیز گفت: فروشگاههای بسیاری فاقد پشتیبانی بوده و هنرمندان برای فروش محصولات با مشکلات جدی مواجهاند.
محسنی خواستار ایجاد زیرساختهای حمایتی مانند فروشگاههای تخصصی با حمایت دولت شد و افزود: این حمایتها نهتنها به پایداری هنرمندان کمک میکند بلکه در حفظ و گسترش هنرهای سنتی نیز مؤثر است.
*پیام به سیاستگذاران و مدیران فرهنگی
وی پیام خود را خطاب به سیاستگذاران فرهنگی اینگونه بیان کرد: هنرمندان صنایع دستی، بهویژه زنان، به حمایتهای همهجانبه نیاز دارند؛ آموزش اصولی، بیمه و امنیت شغلی، ایجاد بازار فروش و حمایت مالی باید در اولویت قرار گیرد تا این هنرها به نسلهای آینده منتقل شود.
این استاد و پژوهشگر هنرهای سنتی با اشاره به تلاشهای چند دههای خود در آموزش و احیای رودوزیهای سنتی افزود: دیدن لباسهای سنتی که امروز در خیابانها پوشیده میشود، بهترین نشانه موفقیت ماست. اگر حمایت نشود، نسلهای آینده این هنرها را نخواهند شناخت. ما باید دلگرم باشیم و این راه را با قدرت ادامه دهیم.
*جایگاه زنان در حفظ و تولید صنایع دستی
در خاتمه باید گفت؛ زنان، بهعنوان ریشهداران اصلی بسیاری از هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران، نقشی بیبدیل در حفظ هویت فرهنگی و انتقال میراث هنری به نسلهای بعد ایفا میکنند. این نقش فراتر از تولید صرف است و شامل نگهداری، آموزش، نوآوری و بازتولید فرهنگی میشود.
نگاه کارشناسی به جایگاه زنان در صنایع دستی نشان میدهد که آنها نهتنها بهعنوان نیروی کار، بلکه بهعنوان حافظان اصلی حافظه تاریخی و فرهنگی، ستونهای اساسی این حوزه بهشمار میروند. در بستر خانواده و جامعه، زنان نخستین آموزگاران و هنرمندان هستند که صنایع دستی را از مادران خود فرا میگیرند و این دانش را به دختران خود منتقل میکنند؛ فرآیندی که پیوندی زنده میان گذشته و حال ایجاد میکند.
این انتقال فرهنگی شامل مهارتهای فنی، ارزشها، باورها و زیباییشناسیهای بومی است که حفظ آن برای استمرار فرهنگ ملی حیاتی است. با این حال، این جایگاه کلیدی با چالشهای جدی ازجمله دیدهنشدن در ساختارهای رسمی و مدیریتی، محدودیتهای مالی، کمبود حمایتهای بیمهای و نبود امکانات بازاریابی روبروست.
با وجود این موانع، زنان با خلاقیت و مقاومت، نقش مؤثری در پویایی و استمرار صنایع دستی ایفا کردهاند. آنها با حساسیت و دقت ویژه توانستهاند محصولات باکیفیتی خلق کنند که نمایانگر عمق فرهنگ و هنر ایرانی است.
حمایت همهجانبه از زنان هنرمند، ازجمله فراهمآوردن فرصتهای آموزشی بهتر، ایجاد امنیت شغلی و توسعه بازار فروش، نهتنها به حفظ و توسعه صنایع دستی کمک میکند بلکه نقش زنان را در اقتصاد و فرهنگ کشور به رسمیت میشناسد و تقویت میکند.
در نهایت، جایگاه زنان در حفظ و تولید صنایع دستی باید بهعنوان یک سرمایه ملی دیده شود؛ سرمایهای که ضمن ارتقای ارزشهای فرهنگی، به توسعه پایدار و توانمندسازی اجتماعی زنان نیز میانجامد. نگاه به این حوزه باید از جنبههای صرفاً فنی فراتر رود و جایگاه راهبردی زنان در زنجیره ارزش صنایع دستی به رسمیت شناخته شود.