نبود بانک اطلاعات جامع، مشاغل خرد را در بحرانها بیپناه میگذارد
سپهرغرب، گروه - سمیرا گمار : در روزگار پرحادثهای که جوامع پیدرپی با بحرانهای طبیعی و انسانی مواجه میشوند، (از جنگ و درگیریهای منطقهای گرفته تا بلایای طبیعی و اپیدمیهای گسترده) آسیبپذیری اقشار کمدرآمد و صاحبان مشاغل خرد بیش از پیش آشکار میشود. این گروهها که بیشتر در حاشیه اقتصاد رسمی فعالیت میکنند و فاقد قراردادهای پایدار، بیمه اجتماعی یا حمایتهای سازمانیافتهاند، با کوچکترین اخلال در چرخه تولید و توزیع دچار فروپاشی معیشتی میشوند.
حوادثی همچون جنگ یا زلزله و حتی بحرانهایی مانند پاندمی کرونا نشان دادهاند که بخش بزرگی از کسبوکارهای کوچک و خانگی، صنایع دستی، فروشندگان دورهگرد و شاغلان روزمزد، بهدلیل وابستگی شدید به بازار و نبود هرگونه ذخیره یا تضمین درآمدی، در معرض تهدید جدی قرار دارند و نخستین قربانیان رکود یا تعطیلی هستند این در حالی است که دولتها معمولاً تمرکز حمایتهای خود را بر بخشهای رسمی و شاغلان بیمهشده قرار میدهند و گروههای فاقد پوشش رسمی از شبکه حمایتی بازمیمانند.
بر همین اساس، پرسش مهم این است که چه سیاستها و اقداماتی میتواند در شرایط بحران، از سقوط کامل این بخش عظیم و پرشمار اقتصاد غیررسمی جلوگیری کند و تابآوری آنان را افزایش دهد؟ نقش نهادهای دولتی، تشکلهای صنفی، خیرین و حتی مردم عادی در کاهش فشارهای اقتصادی بر این اقشار چیست و چگونه میتوان یک سازوکار حمایتی گسترده و منسجم برای دوران بحران تعریف کرد؟
برای واکاوی این موضوع و بررسی راهکارهای عملی، به سراغ کارشناس اقتصادی رفته و دیدگاههای او را درباره ابعاد گوناگون حفاظت از مشاغل خرد در شرایط بحران جویا شدهایم. آنچه در ادامه میخوانید، حاصل این گفتوگو است.
نقش خیرین و مشارکت مردمی در حمایت از اقشار آسیبپذیر بحرانها بسیار کلیدی است
دکتر سیاوش غیبیپور در ابتدای این گفتوگو با اشاره به تجربه بحرانهای اخیر گفت: ما در کشور گروههای مختلف شغلی داریم که از نظر امنیت شغلی و درآمد قابل تفکیکاند. برخی از افراد دارای قراردادهای بلندمدت هستند و درآمد ثابتی دارند. این گروه حتی در شرایط بحران و جنگ، اگرچه ممکن است میزان دریافتیشان کم یا زیاد شود، اما اصولاً ارتباط دستمزدیشان قطع نمیشود. به هر حال درآمدی دارند که با آن زندگی میگذرانند.
وی افزود: در مقابل این گروه، بخش بزرگی از شاغلان خرد و خانگی، بهویژه آنهایی که فعالیت غیررسمی دارند و در سامانهها ثبت نشدهاند، هیچ پشتوانهای برای استمرار درآمد خود در بحرانهای بلندمدت ندارند. اینها در معرض آسیب جدی قرار میگیرند، چون قرارداد ثابت یا پایدار برای دستمزدشان وجود ندارد و کوچکترین اختلال در بازار یا جامعه، کل سازوکار درآمدیشان را از هم میپاشد.
این کارشناس مسائل اقتصادی ادامه داد: در این مواقع، سازمانهای حمایتی بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به کارگران رسمی کمکهایی ارائه میکنند. دولتها معمولاً پیشبینی کردهاند که افرادی که تحت پوشش بهزیستی یا کمیته امداد هستند، کمکهای معیشتی یا وامهایی دریافت کنند اما گروه بزرگی از فعالان مشاغل خرد، اساساً ثبتنام نشدهاند و هیچگونه پروندهای در سازمانهای حمایتی ندارند. در نتیجه این گروهها در بحرانها بیشتر از بقیه آسیب میبینند.
غیبیپور با تأکید بر اهمیت نقش خیرین و مردم در حمایت از این اقشار گفت: فرهنگ حمایتهای مردمی و خیریهای باید بهطور جدی در جامعه نهادینه شود. ما در سطح محلهها، شهرها و حتی مجتمعهای مسکونی میتوانیم ظرفیتهایی ایجاد کنیم که در مواقع بحران مانند جنگ، زلزله، سیل یا شیوع بیماری، از افراد آسیبپذیر حمایت کنند. مثلاً مسجدها و گروههای مردمی میتوانند وعدههای غذایی، پوشاک یا کمکهای بهداشتی را تأمین کنند. چنین حوادثی غیرقابلپیشبینی و غیرمترقبه هستند و تقریباً همه کشورها تجربه مواجهه با آن را دارند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: در این بحرانها، مشاغل خرد علاوه بر آسیب معیشتی، با مشکلات دیگری در حوزه بهداشت، درمان، حملونقل و آموزش هم روبهرو میشوند. برای نمونه در دوران جنگ ایران و عراق، بسیاری از خانههای دولتی، شخصی یا تعاونی در اختیار مهاجران جنگی قرار گرفت تا حداقل یک سرپناه داشته باشند. در همین شرایط امروز هم اگر جنگ یا بحرانی پیش بیاید، کمکهای فوری و مستقیم مردم و خیرین تأثیر بسزایی خواهد داشت.
این تحلیلگر اقتصادی با اشاره به خلأهای نظام تأمین اجتماعی در پوششدهی مشاغل غیررسمی اظهار کرد: خدمات تأمین اجتماعی جامعه هدف مشخصی دارد و شامل گروههای بیمهشده و شاغلان رسمی است؛ اما کارگران ساختمانی، فعالان روزمزد، صاحبان مشاغل آزاد یا حتی مشاغل خردی که صنفی هم ندارند، از این چتر حمایتی بیرون میمانند. ما نیاز داریم یک بانک اطلاعاتی جامع و بهروز داشته باشیم تا در مواقع بحران، بتوانیم این گروهها را به سرعت شناسایی و اولویتبندی کنیم. متأسفانه در کشور ما این بانکهای اطلاعاتی کامل نیست و همین باعث میشود گروههای بسیاری از چرخه حمایتها جا بمانند.
غیبیپور اضافه کرد: اینطور نیست که همه این افراد زیر خط فقر باشند، اما دادههای دقیق از درآمد و وضعیت زندگی آنها کمک میکند در شرایط اضطراری، مثل جنگ یا کرونا، سریع شناسایی شوند و خدمات حمایتی بگیرند. در برخی کشورها این اطلاعات بهطور کامل گردآوری شده و در اختیار نهادهای حمایتی قرار دارد، اما در ایران هنوز این سازوکار ناقص است.
وی سپس در پاسخ به این پرسش که با توجه به این شرایط، دولت چگونه میتواند با حداقل هزینه، بیشترین حمایت را از مشاغل خرد انجام دهد و تابآوری آنها را افزایش دهد؟ توضیح داد: اگر بحران، اقتصادی باشد، یعنی در تولید یا عرضه مشکل ایجاد شود، دولت میتواند از طریق تسهیلات بانکی، یارانه مواد اولیه یا پوشش قیمتگذاری وارد عمل شود و حمایت کند اما در بحرانهای عمومی و گسترده مثل جنگ، سیل، زلزله یا بیماریهای فراگیر، موضوع فقط تأمین مالی یا یک بخش خاص نیست. بلکه باید یک بسته جامع حمایتی طراحی شود و همه دستگاهها آمادهباش باشند.
این کارشناس حوزه اقتصاد متذکر شد: صنفهای مختلف کشور هم میتوانند در این حوزه کمک کنند. آنها معمولاً از اعضای خود حق عضویت دریافت میکنند و منابعی دارند که میتواند در شرایط بحران به اعضای بیکار یا آسیبپذیرشان برسد. البته ظرفیت خیریهها و تسهیلات بانکی هم مهم است. دولت باید یک هماهنگی جامع ایجاد کند تا این حمایتها پراکنده و مقطعی نباشد.
غیبیپور ادامه داد: تا زمانی که بانک اطلاعاتی جامع و بهروز در کشور شکل نگیرد، همچنان در شناسایی و حمایت از افراد آسیبپذیر دچار مشکل خواهیم بود. نظام دادههای مالی، درآمدی و سرمایهگذاری مردم باید بهگونهای باشد که در صورت بروز بحران، گروههایی که بیمه یا حمایت کافی ندارند سریع دیده شوند و خدمات حمایتی دریافت کنند.
وی در پایان گفت: تقویت سازوکارهای حمایتی، فرهنگسازی برای مشارکت اجتماعی و خیرین و ایجاد یک نظام جامع اطلاعاتی میتواند تابآوری مشاغل خرد و خانگی را در برابر بحرانها بالا ببرد و مانع از فروپاشی کامل اقتصاد معیشتی خانوادهها در شرایط اضطراری شود.
ضرورت بازتعریف حمایتهای بحرانمحور
در پایان میتوان گفت اگرچه سیاستهای حمایتی سنتی بر شناسایی گروههای ثبتشده و دارای پرونده بیمه یا مستمری متمرکز بوده، اما ساختار اقتصاد امروز و وزن بالای مشاغل غیررسمی و خرد ایجاب میکند در برنامهریزیهای بحرانمحور بازنگری جدی صورت گیرد. تجربههای جهانی و شواهد داخلی نشان میدهد که این دسته از شاغلان، بهدلیل وابستگی کامل به گردش روزانه بازار و نبود پشتوانههای بیمهای و قانونی، نخستین قربانیان هر نوع بحران اقتصادی، طبیعی یا انسانی هستند.
از همین رو بهنظر میرسد ایجاد یک سامانه جامع دادهمحور برای رصد گروههای شغلی کوچک، ترکیب حمایتهای مردمی و خیرخواهانه با حمایتهای حکومتی و بهویژه تعریف بستههای تابآوری چندلایه برای مدیریت شوکهای ناگهانی، یک نیاز فوری و جدی است. صرفِ ارائه یارانههای موقت یا کمکهای موردی در بحبوحه بحرانها، چارهساز نخواهد بود و لازم است نگاه توسعهمحور و پیشگیرانه در دستور کار نهادهای سیاستگذار قرار گیرد.
در نهایت، شاید بتوان گفت بزرگترین درس بحرانهایی مانند کرونا یا جنگهای منطقهای این است که «امنیت معیشتی» برای صاحبان مشاغل خرد نه فقط یک مطالبه اجتماعی بلکه یک الزام برای حفظ ثبات جامعه است؛ الزامی که اگر جدی گرفته نشود، هزینههای اجتماعی و اقتصادی سنگینی بهدنبال خواهد داشت.