وامهایی که دیر میرسند، زمینهایی که خالی میمانند
بانک کشاورزی بهعنوان بازوی مالی اصلی توسعه روستایی و پشتیبان بخش کشاورزی، نقشی حیاتی در پایداری امنیت غذایی و تحقق عدالت اقتصادی ایفا میکند؛ در استانهایی مانند همدان که شریان اصلی اقتصاد آن با کشاورزی گره خورده، عملکرد این نهاد بانکی مستقیماً بر معاش هزاران خانواده کشاورز اثرگذار است.
همدان با تولید محصولات استراتژیکی همچون سیب زمینی، سیر، انگور، گردو و بادام، یکی از قطبهای بالقوه کشاورزی کشور بهشمار میرود. زمینهای حاصلخیز، نیروی انسانی جوان و کشاورزان تحصیلکرده، زیرساختهایی هستند که درصورت پشتیبانی مؤثر مالی، میتوانند این استان را به یکی از پیشگامان تولید غذایی کشور و منطقه تبدیل کنند. با این حال، بررسی میدانی نشان میدهد که مسیر دریافت تسهیلات بانکی برای کشاورزان همدانی، اغلب با موانعی جدی و ساختاری همراه است.
چالشهای ساختاری و عملکردی بانک کشاورزی در همدان
1. کاغذبازی فرساینده و نبود دفاتر تسهیلگر
در شهرستانهایی نظیر کبودراهنگ و نهاوند، پیچیدگی فرآیندها و نبود ساختارهای تسهیلگری، کشاورزان را بهطور مکرر میان بانک، شورا، جهاد کشاورزی و دفاتر ثبت سرگردان کرده است؛ این شرایط بهویژه کشاورزان مسن یا کمسواد را عملاً از دایره دریافت وام خارج کرده است.
2. وثایق سختگیرانه؛ مانعی برای کشاورزان بیسند
در بسیاری از روستاها اراضی فاقد سند رسمیاند. نظام بانکی در فقدان سند ملکی، از پذیرش خطر خودداری میکند. این رویکرد زنان سرپرست خانوار، جوانان تازهکار و کشاورزان بدون ارث را از دسترسی به منابع مالی محروم کرده است.
3. عدم تطابق پرداخت با تقویم زراعی
در مناطقی چون ملایر و تویسرکان، گزارشها از تأخیرهای چندماهه در پرداخت وامها حکایت دارند؛ این تأخیر، باعث از دست رفتن فصل کشت شده و منابع دریافتی صرف جبران بدهیهای قبلی میشود و نه توسعه تولید.
4. نبود آموزش و راهنمایی مالی
فقدان دفاتر مشاوره و نبود آگاهی نسبت به شرایط و ضوابط دریافت و بازپرداخت وام، موجب بروز شایعه، سردرگمی و کاهش اعتماد نسبت به نظام بانکی در جوامع روستایی شده است.
صدای کشاورزان از میدان
«وام را وقتی گرفتم که فصل تمام شده بود؛ دیگر فایدهای نداشت، فقط بدهیام بیشتر شد.» کشاورز سیبزمینیکار از بهار
«بیمه محصول داشتم، ولی بانک نپذیرفت؛ کسی مشکلات زنهای روستایی را نمیشنود.» زن سرپرست خانوار از همدان
«اگر یک کارگاه آموزشی بود، نصف روستا الان وام میگرفت؛ خیلیها حتی نمیدانند از کجا باید شروع کنند.» جوان فارغالتحصیل کشاورزی از رزن
پیامدهایی فراتر از مزرعه
این چالشها تنها به سطح فردی یا منطقهای محدود نمیشوند. پیامدهای آنها در ابعاد اقتصادی و اجتماعی گستردهای بازتاب مییابند که میتوان به کاهش بهرهبرداری از اراضی کشاورزی، کُند شدن گردش مالی در مناطق روستایی، گرایش به وامهای غیر رسمی و ربوی، اُفت کیفیت تولید محصولات و مهاجرت جوانان و ترک زمینها اشاره کرد.
در شرایطی که همدان ظرفیت صادرات محصولات کشاورزی را دارد، تداوم این مشکلات میتواند فرصتهای رقابتی آن را در سطح ملی و منطقهای به خطر بیندازد.
- پیشنهادهایی برای اصلاح مسیر
ایجاد دفاتر تسهیلگری روستایی
با استقرار دفاتر مشاوره مالی در مراکز دهستانها (یا تیمهای سیار)، میتوان حلقه ارتباطی بین بانک، کشاورز و نهادهای مرتبط را تقویت و فرآیندها را تسهیل کرد.
پذیرش وثایق جایگزین و انعطافپذیری در تضامین
استفاده از بیمهنامه محصول، چکهای تضامینی، قرارداد تولید یا ضمانت تعاونیها بهعنوان جایگزین وثایق ملکی، راهی برای فراگیر شدن تسهیلات در بین کشاورزان بیسند است.
افزایش آموزش و آگاهیرسانی بومیشده
طراحی نرمافزارهای ساده، ارسال پیامکهای آموزشی به زبان محلی و بهرهگیری از مروجین بومی، میتواند دانش مالی کشاورزان را ارتقا دهد.
شفافسازی عملکرد شعب استانی
انتشار گزارشهای منظم از میزان پرداختیها، دلایل رد پروندهها و میانگین زمان بررسی درخواستها، میتواند موجب افزایش پاسخگویی و رقابت سالم میان شعب شود.
طراحی الگوهای ضمانتی خاص برای زنان روستایی
با حمایت از تعاونیهای زنان روستایی و تعریف مدلهای بومی برای ضمانت، میتوان زمینه مشارکت بیشتر زنان در اقتصاد کشاورزی را فراهم کرد.
هماهنگی نهادی در سیاستگذاری اعتباری
همافزایی میان بانک کشاورزی، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان برنامه و بودجه و نهاد قانونگذاری، برای تدوین سیاستهای اعتباری منطقهمحور و انعطافپذیر، ضرورتی انکارناپذیر است.
گفتنی است؛ تجربه کشاورزان استان همدان، بازتابی از یک بحران ملی است؛ بحرانی که تنها با نگاه محلی، گفتوگو با کشاورزان و اعتماد به ظرفیت بومی قابل حل است. اگر بانک کشاورزی خود را شریک واقعی تولید بداند و نه صرفاً وامدهنده، مسیر توسعه پایدار هموارتر خواهد شد.
زمانی که کشاورز، بانک را یاورِ زمین و نه مانع کشت بداند، آنگاه میتوان از امنیت غذایی و رونق کشاورزی نهفقط سخن گفت، بلکه آن را زیست.