زندگی متوازن زنان پژوهشگر، کلید پیشرفت علمی و اجتماعی
حضور زنان در دانشگاهها و عرصه پژوهش یکی از مهمترین شاخصهای توسعه علمی و اجتماعی هر جامعه محسوب میشود. در ایران، زنان از دهههای گذشته با چالشها و محدودیتهای ساختاری، فرهنگی و نهادی روبهرو بودهاند، اما با تلاش و پشتکار، توانستهاند گامهای مؤثری در مسیر آموزش و پژوهش بردارند. بررسی این مسیر نهتنها نشاندهنده پیشرفتهای قابل توجه زنان در دانشگاههاست، بلکه نقاط ضعف و موانع موجود را نیز آشکار میکند؛ موانعی که گاهی به شکل تبعیضهای پنهان، محدودیتهای فیزیکی یا ناکافی بودن حمایتهای معیشتی و فرهنگی نمود پیدا میکنند.
در این چارچوب، عضو هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان، با سابقه طولانی تدریس و پژوهش، تجربیات و دیدگاههای خود را درباره وضعیت زنان در دانشگاهها، نقش سیاستها و برنامههای حمایتی، اثر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی و همچنین راهکارهای کاهش تبعیض و تقویت حضور زنان در پژوهش و مدیریت دانشگاهها ارائه میدهد. این گفتوگو به ما تصویری جامع از فرصتها و چالشهای زنان پژوهشگر در ایران داده و نشان میدهد که چگونه میتوان مسیر پیشرفت علمی و اجتماعی را برای زنان هموارتر کرد.
گسترش حضور زنان در دانشگاههای ایران؛ از نوادر پیشگام تا نسل جدید پژوهشگران
به گفته دکتر فائزه بالایی، نخستین حضور زنان بهعنوان استاد و پژوهشگر در ایران به دهه 45 بازمیگردد، زمانی که چهرههایی همچون سیمین دانشور در علوم انسانی ظهور کردند.
وی در این باره توضیح داد: این نسل پیشگام، هرچند در ابتدا تعدادشان محدود بود، اما تأثیر عمیقی بر جامعه گذاشتند. با این حال حضور زنان مسلمان در مراکز آموزش عالی، پس از انقلاب اسلامی و بهویژه از دهه هفتاد شمسی شکلی گستردهتر و جدیتر به خود گرفت.
عضو هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان، عوامل مؤثر بر این رشد را ترکیبی از نگاه متعالی رهبران انقلاب اسلامی نسبت به زنان اندیشمند، نیازهای اجتماعی و تخصصی جامعه و سیاستهای حمایتی نظام جمهوری اسلامی پس از جنگ عنوان کرد و افزود: مجموع این عوامل، زمینهساز توسعه چشمگیر حضور زنان در پژوهش و تحصیلات تکمیلی دانشگاهها شدهاند، هرچند هنوز نقایصی در مسیر وجود دارد.
چالشها و فرصتهای برابری جنسیتی در دانشگاههای ایران
بالایی، درباره وضعیت برابری جنسیتی در دانشگاههای ایران توضیح داد: سیاستها و برنامههای موجود تا حد زیادی توانستهاند برابری جنسیتی را تقویت کنند، اما این برابری کامل نیست و محدودیتهای قابل توجهی هنوز وجود دارد.
وی تصریح کرد: اگرچه در سمت هیئتعلمی هیچ تفاوتی بین زن و مرد از نظر حقوق و مزایا و مسیرهای ارتقا وجود ندارد، اما واقعیت این است که موقعیت پژوهشی یک زن و یک مرد کاملاً برابر نیست.
این استاد دانشگاه در ادامه به نقش مسئولیتهای خانوادگی و فرزندپروری در محدود کردن فرصتهای زنان اشاره کرد و متذکر شد: زنانی که هم ازدواج کرده و هم فرزند دارند، زمان بیشتری برای پژوهش نیاز دارند و شرایط ترفیع و ارتقای آنان با مردانی که ساعات کمتری درگیر مسئولیتهای خانوادگی هستند، برابر نیست.
وی در ادامه با اشاره به یکی از پیامدهای این وضعیت، تأکید کرد: این موضوع منجر به کاهش نرخ فرزندآوری در بین زنان تحصیلکرده میشود، چراکه آنها مجبورند بین فعالیت حرفهای و ایفای نقش در زندگی خانوادگی خود یکی را انتخاب کنند.
وی همچنین نبود قوانین و ساختارهای حمایتی مناسب برای هماهنگی بین خانواده و پژوهش را یکی از موانع اصلی دانست و اظهار کرد: ما هیچ برنامهای برای تسهیل حضور زنان پژوهشگر با فرزند در دانشگاه نداریم. دانشگاههای ما هنوز به لحاظ فیزیکی و ساختاری، محیط خانوادهدوست نیستند. بسیاری از دانشگاهها فاقد مهدکودک یا فضاهای مراقبت از کودک هستند و زنان با فرزند در محیط دانشگاه تحت فشار قرار میگیرند.
این پژوهشگر مسائل اجتماعی به تفاوت ماهیت پژوهش و آموزش نیز اشاره کرد و گفت: در تدریس، با تجربه چند بار آموزش، ذهن استاد آماده میشود و نیازمند فراغت ذهنی زیاد نیست، اما پژوهش نیازمند فراغت و آزادی ذهنی است. اگر زنان پژوهشگر تحت فشارهای مالی و خانواده باشند، توانایی آنها برای تمرکز و تولید دانش محدود میشود.
بالایی افزود: فشارهای مالی و معیشتی، مخصوصاً برای مادران دارای چند فرزند، میتواند بخش عمدهای از درآمد آنان را صرف هزینه پرستاری کند و این خود مانع جدی در مسیر پژوهش است.
وی در مجموع، با تأکید بر اینکه سیاستها در تقویت برابری جنسیتی موفق بودهاند، ابراز کرد که هنوز موانع ساختاری، فرهنگی و نهادی بر حضور و پیشرفت زنان در دانشگاهها تأثیرگذار است و توجه به این چالشها برای افزایش مشارکت زنان در فعالیتهای علمی ضروری است.
معیشت، پژوهش و چالشهای زنان در دانشگاهها
عضو هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان، در ادامه سخنان خود به تشریح چالشهای معیشتی و تأثیر آن بر پژوهش در دانشگاههای ایران پرداخت.
بالایی توضیح داد: درآمد پایین اساتید، صرفنظر از جنسیت، باعث کاهش انگیزه برای فعالیتهای پژوهشی میشود؛ بسیاری از استادان حتی درآمدی برابر یا کمی بیشتر از برخی کارشناسان در ادارات دیگر دارند و این مسئله انگیزه لازم برای پژوهش را از بین میبرد. در نتیجه، زنان و مردان ناچارند به کارهای دیگر روی بیاورند و دانشگاه و جامعه از حضور فعال پژوهشی آنها خالی میشود. پژوهشها گاه سطحی و صرفاً برای گذراندن مراحل آموزشی انجام میشوند.
وی همچنین به نقش بورسها، فرصتهای بینالمللی و شبکههای علمی در توانمندسازی پژوهشگران اشاره کرد و گفت: تحریمهای علمی یکی از شدیدترین موانع پیشرفت دانشگاههای ایران است. این تحریمها دسترسی استادان و دانشجویان به منابع علمی و چاپ مقالات در مجلات بینالمللی را محدود میکند و باعث میشود روند علمی کند شود، در حالی که همسایگان و رقبای ما از این محدودیتها برخوردار نیستند و پیشرفت علمی آنها سریعتر است.
این استاد دانشگاه درباره تأثیر نگرشهای اجتماعی و انتظارات فرهنگی و نقش خانواده بر تصمیم زنان برای ادامه تحصیل و پژوهش اظهار کرد: با وجود قوانین و ساختارهای اداری که نگاه برابری نسبت به زن و مرد دارند، شرایط واقعی متفاوت است. برای مثال، یک خانم متأهل با سه فرزند، شرایط پژوهشی برابر با یک مرد مجرد ندارد. برخی قوانین مجازی کردن کلاسها برای مادران وجود دارد، اما این کافی نیست.
بالایی پیشنهاد کرد که دانشگاهها باید ساختارهای حمایتی متناسب با نیاز زنان فراهم کنند و یادآور شد: میتوان زمان بیشتری برای پژوهش و ارتقاء به زنان اختصاص داد، مهدکودکها و فضای نگهداری کودک در دانشگاهها ایجاد و شرایطی فراهم کرد تا مادران با آرامش به کار علمی خود بپردازند. این سرمایهگذاری نهتنها هزینه نیست بلکه باعث اقبال بیشتر دانشجویان و استادان و بهرهوری علمی بالاتر خواهد شد.
وی همچنین به پیامدهای اجتماعی کمبود حمایتها اشاره کرد و گفت: اگر زنان نخبه و تحصیلکرده تحت فشار قرار بگیرند، ممکن است فرزندآوری کمتری داشته باشند و این انتخابها در بلندمدت به پیچیدگیها و چالشهای آینده جامعه منجر شود. بنابراین حمایتهای مناسب و ایجاد محیط خانوادهدوست در دانشگاهها نهتنها به نفع زنان است، بلکه برای توسعه علمی و اجتماعی کشور حیاتی است.
ساختارهای فرهنگی و تبعیض پنهان؛ موانع و راهکارها
عضو هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان، در ادامه به تأثیر ساختارهای فرهنگی بر حضور و پیشرفت زنان در دانشگاهها پرداخت و تأکید کرد: این موانع گاهی حتی بیشتر از مشکلات اداری و فیزیکی اهمیت دارند.
بالایی گفت: در طول بیش از 12 سال حضورم در دانشگاهها، مشاهده کردم که برخی همکاران مرد، با وجود آنکه در ظاهر مدافع برابری جنسیتی بودند، اما در مقام تصمیمگیریهای علمی و قضاوتها، ترجیح میدادند به نفع همکاران مرد رأی داده و زنان را در جایگاه پایینتری قرار دهند. این تجربهای است که من و بسیاری از همکاران زن دیگر داشتهایم و نشان میدهد که نگاه مردسالار و تنگنظرانه هنوز در بخشهایی از نظام آموزشی ما وجود دارد.
وی اضافه کرد: برای کاهش تبعیضهای پنهان، حضور زنان در موقعیتهای مدیریتی دانشگاهها حیاتی است.
این استاد دانشگاه توضیح داد: اگر زنان وارد سطوح مدیریتی نشوند، نمیتوانند احقاق حق کنند و فرصتهای برابر برای سایر زنان فراهم شود. برخی زنان بهدلیل داشتن مسئولیت خانواده و فرزندپروری تمایل به ورود به مدیریت ندارند، اما پیشنهاد من این است که زنان با تجربه و دارای شرایط مناسب، با ایثار وارد حیطههای مدیریتی شوند تا الگویی برای نسلهای بعدی ایجاد کنند.
بالایی همچنین به اهمیت فرهنگ عمومی و ارزشگذاری به سرمایه انسانی و اجتماعی زنان اشاره کرد و گفت: متأسفانه در جامعه ما، ارزشهای انسانی و سرمایه اجتماعی و علمی زنان کمتر دیده و قدر دانسته میشود. زنان توانمند و نخبه که خانواده خود را مدیریت کرده و در عین حال پژوهشگر برتر هستند، کمتر مورد توجه جامعه و رسانهها قرار میگیرند. این نبود توجه باعث میشود برخی از این سرمایههای انسانی به محیطهایی بروند که ارزش واقعی آنها را بشناسند.
وی با ابراز اینکه الگوسازی افراد شایسته و بیتوجه به جنسیت، میتواند روند کاهش تبعیضها را تسریع کند گفت: هرچه نمونههای موفق بیشتری دیده و برجسته شوند، کمک میکند تا نگاه مردسالار و دیکتاتوری پنهان در دانشگاهها کاهش پیدا کند و فرصتهای برابر علمی واقعی برای زنان ایجاد شود.
الگوسازی و حمایت از زنان پژوهشگر؛ درسهایی برای ایران
عضو هیئتعلمی دانشگاه فرهنگیان، در ادامه به اهمیت الگوسازی و حمایت از زنان پژوهشگر اشاره کرد و متذکر شد: یکی از مسائلی که باید دانشجویان، به ویژه دانشجویان تحصیلات تکمیلی، به آن توجه کنند، ترس نداشتن از ورود به حوزههای نظریهپردازی و پژوهش است. بسیاری از زنان مستعد تنها در حد نوشتن پایاننامه یا گرفتن مدرک پیش میروند و از ظرفیت واقعی خود برای پژوهش و حل مسائل علمی چشمپوشی میکنند. اگر دانشجویان با نگاه آیندهنگر و بلندمدت وارد این مسیر شوند، میتوانند به پژوهشگر برجستهای تبدیل شده و آثار ارزشمندی به جامعه تقدیم کنند.
بالایی بر اهمیت رسانهها و دانشگاهها در الگوسازی تأکید کرد و افزود: رسانهها نهتنها ذائقه بازیگران یا بلاگرها را بلکه میتوانند ذائقه عمومی را به سمت شناخت زنان پژوهشگر هدایت کنند، همچنین دانشگاهها باید به تقویت ارتباط خود با بطن جامعه بپردازند، برای مثال بازدید دانشآموزان و افراد جامعه از محیط دانشگاه و اساتید واقعی کمک میکند تا آنها با این افراد بهتر و بیشتر آشنا شوند.
وی خاطرنشان کرد: ارائه الگوهای موفق زنان پژوهشگر از طریق فیلم، کلیپ و برنامههای رسانهای که تلاشها و هماهنگی آنها بین زندگی خانوادگی، تحصیلی و شغلی را نشان دهد، میتواند اثرگذاری بسیاری بر نسل جوان داشته باشد. مشاهده مسیر طیشده توسط زنان موفق، انگیزه و اعتماد بهنفس لازم را برای نسل بعدی فراهم میکند.
این استاد دانشگاه همچنین تأکید کرد: حمایتهای اجتماعی و فرهنگی و ارزشگذاری به زنان پژوهشگر نهتنها به نفع خود آنان است، بلکه برای توسعه علمی، اجتماعی و فرهنگی کشور ضروری است.
بالایی در پایان سخنان خود در این زمینه ادامه داد: اگر زنان نخبه و تحصیلکرده احساس کنند سرمایه انسانی و اجتماعی آنها دیده نمیشود، ممکن است به فضایی بروند که بهای واقعی توانمندیهایشان را بپردازد؛ بنابراین الگوسازی، معرفی موفقیتها و ایجاد ارتباط بین دانشگاه و جامعه، سه رکن اصلی در حمایت از زنان پژوهشگر هستند.
حمایت هدفمند از زنان پژوهشگر، سرمایه اجتماعی و توسعه علمی کشور
مسیر پیشرفت زنان پژوهشگر در دانشگاههای ایران، همزمان با فرصتها و محدودیتها شکل گرفته است. زنان با پشتکار و استعداد خود توانستهاند جایگاه قابل توجهی در هیئتعلمی، پژوهش و تحصیلات تکمیلی بهدست آورند، اما موانع ساختاری، فرهنگی و نهادی همچنان حضور کامل و متوازن آنها را محدود میکند.
مسائل معیشتی، محدودیتهای فیزیکی در محیط دانشگاه، فشارهای فرهنگی و تبعیضهای پنهان، عواملی هستند که توانایی زنان برای پژوهش و فعالیت علمی را تحت تأثیر قرار میدهند. در مقابل، سیاستها و برنامههای حمایتی، ایجاد ساختارهای خانوادهدوست، حضور زنان در مدیریت دانشگاهها و الگوسازی زنان موفق، ابزارهایی هستند که میتوانند این چالشها را کاهش و فرصتهای برابر علمی را گسترش دهند.
علاوه بر این، نقش رسانهها و دانشگاهها در معرفی زنان پژوهشگر، آموزش دانشجویان با نگاه آیندهنگر و ایجاد ارتباط نزدیک بین دانشگاه و جامعه، ازجمله موضوعاتی است که مسیر پیشرفت علمی و اجتماعی زنان را تسهیل میکند.
بنابراین، حمایت هدفمند و فراهم کردن شرایط مناسب برای زنان پژوهشگر نهتنها به نفع خود آنان است، بلکه پیامدهای مثبت آن در توسعه علمی، اجتماعی و فرهنگی کشور کاملاً محسوس خواهد بود. تنها با همافزایی سیاستگذاران، دانشگاهها، رسانهها و جامعه میتوان به تحقق ظرفیت کامل زنان در عرصه پژوهش و مدیریت علمی دست یافت.