دکتر محمدرضا سنگری در گفتگوی اختصاصی با سپهرغرب:
مبنای تمدنسازی پیامبر (ص) تغییر اندیشه انسانها بود
سپهرغرب، گروه فرهنگی - سمیرا گمار: پیامبر اکرم (ص) حامل کاملترین شریعت و دین از ادیان الهی بود و به همین دلیل فرمودند؛ حَلاَلُ مُحَمَّدٍ حَلاَلٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ؛ بر این اساس هر آنچه که برای سعادت فردی و جمعی بشری مورد نیاز بود از سوی پیامبر اکرم (ص) ابلاغ شد و از سوی حضرات معصومین (ع) شرح و بسط یافت. اگر به تاریخ اسلام نگاه کنیم میبینیم نخستین تعلیماتی که پیامبر (ص) به مردم میدادند تعلیم معاشرت بود و از این طریق دعوت به صداقت و امانت داشتند و این موارد بیانگر این بود که حضرت به تدریج داشتند در هویت و ماهیت تمدنی که در جزیرهالعرب در دوران جاهلیت شکل گرفته بود، تصرف میکردند و این تصرف تدریجی به اندازهای بسط پیدا کرد که افراد معروف به صفاتی چون شهوترانی و دنیاطلبی انگیزه یافته و ناگهان متحول شده و تبدیل به انسانهای مجاهد شدند تا جایی که حتی از جان خود در راه بسط دین خدا گذشتند.
به اذعان همه مورخان تحول فرهنگی که پیامبر اکرم (ص) از درون مردم آغاز کرد نهایتاً تبدیل به تمدن شد، از سوی دیگر پیامبر (ص) علاوه بر اینکه تعالیم اسلامی را ابلاغ و دعوت به جهاد و تقوا، رعایت حقوق دیگران و زنان داشتند، به دلیل وجود جبهه مشرکین مقابلهای سنجیده را آغاز و با هدایت روشنگرانه توانستند این نهال را تقویت کنند.
به عبارت دقیقتر رسول خدا (ص)، در دفاع از اسلام علاوه بر کار تبلیغی به معنای رسانهای، تلاش کردند تا الگوی عملی ارائه کرده و از طریق ارائه این الگو بتوانند فرهنگ و پیام اسلام را به اجرا در بیاورند. حال در این گزارش با توجه به قرار گرفتن در هفته وحدت و نیز به منظور بررسی مؤلفههای تمدنسازی در سیره نبوی، به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که آموزههای سیره نبوی در حوزه تمدنسازی برای ما چیست؟ با این وصف که کفار علیه ایشان از هیچ کارشکنی و توطئهای دریغ نمیکردند، در همین رابطه با نویسنده و پژوهشگر کشورمان گفت وگویی داشتهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
** سازههای تمدنی در مدینه شکل گرفت
محمدرضا سنگری با بیان اینکه پیامبر اکرم (ص) پایههای تمدن و تمدن اسلامی را در مدینه پایهگذاری کرد، گفت: البته تمام مقدمات تمدنسازی نبوی در طول 13 سالی که حضرت، بعثت خود را در مکه آغاز کرده بود صورت گرفت اما از آنجایی که در مکه با مخالفتها و بازدارندههای فراوانی مواجه بود شکلگیری تمدن اسلامی از مدینه آغاز شد.
وی خاطرنشان کرد: حضور در مدینه فرصت مناسبی بود تا پیامبر اکرم (ص) سازههای تمدنی و نیازهای لازم برای تکوین و شکلگیری یک تمدن را فراهم کند.
** تغییر جهانبینی نخستین گام پیامبر در تمدنسازی
این نویسنده و پژوهشگر کشورمان با تشریح اینکه نخستین مؤلفه برای شکلگیری تمدن، ایجاد فضای تازه تفکر و تغییر بینشها و نگرشها است، افزود: تا اندیشهها تغییر نکند ما نمیتوانیم انتظار تغییر رفتارها را داشته باشیم. چون خاستگاه رفتارهای انسانی به اندیشههای انسان برمیگردد؛ بر این اساس پیامبر (ص) در نخستین گام جهانبینیها را عوض کرد.
سنگری ادامه داد: توجه به اندیشه و بینش انسان برای این است که دریابند چه عظمت و جایگاهی دارند، سِیر خود را از کجا شروع کنند و به کجا برسند، پیغمبر عزیز و بزرگوار ما در مدینه این نگاه را مطرح کرد و باید گفت محوریترین مطلبی که برای افراد درنظر داشت این بود که بیایید کرامت انسانی خود را فهم و کشف کنید، اینکه انسان دریابد انسان است، چه جایگاهی دارد، مقصد او کجاست و از چه منازلی باید عبور کند نخستین و مهمترین مسئله در نگاه نبی مکرم اسلام بود.
**دومین محور مورد توجه پیامبر (ص) وحدت بود
وی با تأکید بر اینکه دومین محوری که پیامبر مطرح کرد، وحدت بود، اظهار کرد: نبی مکرم اسلام (ص) گسستگیهایی که بین مردم وجود داشت و امکان تحقق اهداف بعثت را دشوار یا ناممکن میکرد از میان برداشت؛ پیامبر باید با وحدتآفرینی شکافها را پر میکرد و فاصلهها را برمیداشت و در همین زمینه نخستین گام این بود که با عقد اخوت هرکس برای خودش برادری انتخاب کند، بنابراین با این کار فاصله دلها و زیستها از میان مردم برداشته شد.
این مؤلف برجسته اضافه کرد: عقد اخوت و نزدیکی افراد به هم سبب شده بود برخی مسلمانان گمان کنند میتوانند از هم ارث ببرند و به عبارتی تصورات نزدیک به این موضوع در ذهنیت جامعه مدینه فراهم شد.
**تعامل در نگاه رسول مهربانی (ص)
سنگری متذکر شد: مسئله سومی که پیامبر اکرم (ص) در مدینه مطرح کرد تعامل بود، تعامل به معنای ارتباطی که آدمها باید در چند حوزه داشته باشند؛ نخستین ِآن تعامل دائم با خود بود؛ همان چیزی که تحت عنوان خودسازی از آن یاد میکنیم اینکه آدمها خویش را بیابند، ضعفهای خود را کشف و برطرف کنند، نقطه قوتهای خودشان را شناسایی کنند و تکاپویی برای باروری استعدادهای خودشان داشته باشند.
وی افزود: اینکه پیامبر میفرمودند؛ اَلّناسُ معادِنُ کَمَعادِنِ الَّذهَبِ وَ الْفِضَّةِ؛ مردم مانند معادن طلا و نقره هستند، مفهومش این است که ما انسانها ارزش داریم و توخالی نیستیم؛ انسان ارزشهایی دارد که میتواند این ارزشها را شناسایی کند.
این محقق کشورمان تصریح کرد: محور دوم تعامل با خدا بود؛ ما دائم باید این ارتباط را حفظ کنیم؛ اینکه در فرهنگ نبوی «ذکر» همواره مورد توجه بوده، البته ذکر نه به معنای تکان خوردن لبها بلکه گرهخوردگی از درون انسان و پیوند با خدا، در همین راستا است.
سنگری اضافه کرد: محور سوم مورد توجه رسول اکرم تعامل با طبیعت بود؛ داشتن ارتباط درست با پدیدههای طبیعت، آلوده نکردن آبها و هوا، نشکستن شاخههای درختان که تعبیر به بال فرشتگان میشود، ارتباط با پدیدههایی نظیر ماه، ستاره، خورشید، وزش باد و... که به گواه «سیروا فِی الأَرضِ» در این زمره قرار میگیرد. ضمن اینکه پیوند با طبیعت باروری آن را سبب شده و میتوان بهرهگیری از طبیعت را برای زیست انسانی مورد توجه قرار داد.
ارتباط انسانها بر مبنای خدمت به یکدیگر است
وی با اشاره به چهارمین عنصر زمینهساز تمدن توسط حضرت رسول (ص) تحت عنوان ارتباط انسانها با یکدیگر، اذعان کرد: تعاملی که مورد تأکید پیامبر بود بر اساس خدمت، سودرسانی، حفظ حرمت افراد، کمک کردن به دیگران در تنگناها و دشواریها بود و اینکه ما بهعنوان یک انسان از همه ظرفیتها و امکاناتی که داریم برای کمکرسانی و پیشبرد اهداف دیگران استفاده کنیم.
**آنچه پیامبر مطرح کرده، زمانبردار نیست
این نویسنده در ادامه سخنان خود با تأکید بر اینکه مسائل مورد توجه پیامبر زمانبردار نیستند، اظهار کرد: آنچه پیامبر در پی آن بود به انسان میرسد و انسان زمانبردار نیست یعنی اگر صحبت از تعامل درست با طبیعت مطرح است این گزاره در عصر پیغمبر بود، در هزاره سوم بود در هزاره دهم و صدم نیز هست تا انسان هست باید یاد بگیرد با طبیعت ارتباط درست داشته باشد یا اینکه انسان بداند ارتباط درست با خودش داشته باشد استعدادهایش را بارور کند نیز زمانبردار نبوده، ارتباط با خدا نیز از همین قاعده پیروی میکند تا خدا هست و پایان ندارد (چون سرمد بوده و ازلی و ابدی است) باید با او ارتباط برقرار کرد. ارتباط انسانها با یکدیگر نیز با استفاده از بهرهگیری از ظرفیتهایی که داریم برای پیشبرد اهداف جامعه و رشد اجتماعی نیز زمانبردار نبوده و در روزگار ما هم مطرح است.
** تفرقه حرکت ما را کند و رشد ما را متوقف میکند
سنگری در بخش پایانی سخنان خود نیز تصریح کرد: یک مسئله که باید به آن توجه جدی کرد اینکه ما در تقابل دائمی با کسانی هستیم که بازدارنده هستند، این عناصر در یک مفهوم قرآنی شیطان بوده و در روزگار خودمان صحبت از استکبار است که به تعبیر امام راحل شیطان بزرگ است؛ باید ما همه این عناصر بازدارنده را بشناسیم، بدانیم چه چیزی حرکت ما را کند میکند، چه چیزی باعث متوقف شدن ما شده و چه چیزی منجر به سقوط ما میشود.
وی ابراز کرد: یکی از عناصر مورد نیاز ما برای تقابل با این عناصر اختلافافکن، وحدت است حتی با هر کسی که به ادیان دیگر تعلق داشته باشد تا چه برسد به کسانی که تحت عنوان شیعه و سنی ذیل چتر دینی ما قرار میگیرند؛ ما باید دائم با مذاهب مختلف ارتباط داشته باشیم، ظرفیتافزایی کنیم، موقعیت یکدیگر را درک کنیم و بدانیم دشمن از چه راههایی وارد میشود تا میان ما فاصله ایجاد کرده و پیوستها را به گسست تبدیل کند که البته هفته وحدت بهانهای است برای این موضوع وگرنه 51 هفته دیگر سال هم باید هفته وحدت باشد و ما تکاپو و تلاش داشته باشیم برای ایجاد وحدت، ارتباط، رفاقت و دوستی با دیگران.
شناسه خبر 47467