سپهرغرب، گروه فرهنگی: برای ما مهم است که معاون فرهنگی وزیر ارشاد تجربه ای از نوشتن و معضلات حوزۀ چاپ داشته باشد تا مصائب حوزۀ ناشران را بشناسد و مسیر درستی را برای خروج از مشکلات انتخاب کنند.
چهارصد و بیست و سومین نشست تخصصی کارشناسی جبهۀ انقلاب اسلامی در فضای مجازی و اندیشکدۀ فضای مجازی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا با مشارکت دانشکدههای فرهنگی و اجتماعی دانشگاه جامع امام حسین(ع)، ارتباطات و رسانه دانشگاه صداوسیما، دانشکدۀ رفاه، خبرگزاریهای صداوسیما، فارس، مهر، تسنیم، مهر، میزان، آنا، نورنیوز، پایگاه خبری سدید، جهان نیوز و موسسۀ رسانهای خبر فوری با حضور «میثم رشیدی مهرآبادی»، نویسنده و فعال حوزۀ کتاب با موضوع «چالشهای ناشران در ایام اپیدمی کرونا» برگزار شد که در خلال این نشست به گفتگو با او نشستیم.
کرونا تمام ابعاد زندگی بشر را متأثر کرد به طور خاص اثر این بیماری بر فعالیت ناشران چه بود؟
ابتدای شروع کرونا همه تصور میکردند که تأثیر سوء زیادی بر صنعت نشر بگذارد به خصوص که تعطیلی اصناف در پیکهای کرونایی، کتاب فروشیها را نیز با تعطیلی مواجه میکرد، مردم ابتدای همه گیری پاندمی در سال 1398 و اوایل سال 1399 بسیار نگران این همه گیری بودند، در حالی که بعدها مشخص شد که باید به رعایت دستور العملهای بهداشتی اکتفاء کنند؛ چرا که این نگرانی خود این امکان را داشت که سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند و به دنبال آن خطر ابتلا و مرگ و میر بر اثر کرونا افزایش یابد.
فروکش کردن این نگرانی سبب شد تا اوضاع صنعت نشر نیز در کشور بهبود پیدا کند که اگر این اتفاق نمیافتد آیندۀ روشنی برای هیچ یک از اقشار درگیر با کتاب اعم از ناشران، نویسندگان و خوانندگان متصور نبود، البته در همان دورۀ حدود یکساله برخی تصمیم گرفتند تا دربارۀ کرونا بنویسند که اغلب تلاشهای آنها معطوف به نگارش تجربههای شخصی دربارۀ کرونا شد، برای مثال کتاب به من دست نزن را خانم فائضه غفارحدادی به رشتۀ تحریر درآوردند یا کتاب دوران کوران را آقای رایگانی نوشتند که در غالب روایی یا داستان به بیان مصائب کرونا نوشتند، زندگی در روزهای قرمز هم یکی از همین کتابها بود که حوزۀ تجربه نویسنده اش آقای محسن باقری اصل در اورژانس بیمارستان را مورد بررسی قرار میداد، البته این کتابها در آن مقطع مورد استقبال مردم قرار نگرفت؛ چرا که مردم در حال تجربۀ عینی و مجادله با کرونا بودند اما به طور قطع ثبت این تجارب برای آیندۀ زندگی بشر از اهمیت زیادی برخوردار است که بخشی از آن تاکنون محقق شده است.
کتاب به من دست نزن هم در حوزۀ کرونا نوشته شده است که اتفاقات دورۀ کرونا را روایت میکند که امکان دارد بسیاری از خوانندگان تجربۀ مشابه ای داشته باشند اما ظرفیت ادبی داستان مخاطب را جذی اثر میکند. فکر میکنم اواخر سال 1399 ه.ش بود که مردم تا حدی پذیرفتند باید به کرونا عادت کنند و فعلا از زندگی در کنار آن اجتنابی نیست. بعد از این تغییر باور برخی از ناشران فعالیت پرسرعت خود را آغاز کردند و بسیاری از آنها تا حدودی زیان حاصل شده در ایام تعطیلی را نیز جبران کردند.
انتخابات خرداد ماه سال 1400 سبب شد که اثرات سویی بر بازار شکل بگیرد و بازار در بلاتکلیفی انتخاب رئیس جمهور قرار داشته باشد که ناشران از این امر متضرر شدند؛ در سال 1399 قیمت کاغذ حدود سه برابر شد بنابراین به سادگی قابل پیش بینی بود که بهار و تابستان 1400 با رشد فرآیند قیمت نهایی کتاب رو به رو خواهیم شد، بسیاری از کتابهایی که امروز وارد بازار میشوند تا سه و نیم برابر از سال 1399 گران تر هستند، البته پیش بینی این گران شدن سبب شد که افراد با توجه به نگرانی از افزایشی کتاب در پایان سال 1399 کتابهای زیادی بخرند.
تصور نمیکنید این امر در بلند مدت بازار کتاب را تضعیف میکند؛ چرا که اهمیت کتاب در سبد خریدماهانه خانوار به طور روز افزون کاهش پیدا میکند. در تنیجه بازار با بحران جدی رو به رو خواهد شد؟
قطعا این افزایش قیمت و رویه توزیع متناسب با آن در طولانی مدت به ضرر بازار کتاب خواهد بود. کسانی که طرفدار کتاب هستند و به طور دائم در چرخۀ تبادل کتاب حضور دارند، زیاد نیست، اشخاصی که کتاب به هر اندازه هم افزایش قیمت پیدا کند از آن دست نمیکشند، هر چند این افزایش قیمت سرسام آور و زیاد آنها را نیز دچار چالش جدی کرد، البته این رویه بازار سبب میشود تا دسته ای از مخاطبان شکل بگیرند که پرداخت هزینه کتاب برای آنها همراه با محاسبات اقتصادی است به این معنا که اگر بخواهند کتابی تهیه کنند در ابتدا بررسی میکنند که این کتاب چه اقلامی را خارج از سبد قضایی آنها قرار میدهد و اگر احساس صرفۀ اقتصادی نکنند، هزینۀ این کتاب را به معیشت خانوار اختصاص میدهند.
اتفاق امیدوار کننده در این سالها این است که افزایش زیاد قیمت کاغذ سبب میشود تا ناشران با دقت بیشتری آثار را تأیید کنند، قیمت کاغذ کتابهای با کیفیت بالاتر را در معرض انتخاب قرار میدهد و آثار بی کیفیت شانس کمتری برای انتشار پیدا خواهند کرد همانطور که بعد از افزایش ناگهانی قیمت کاغذ دولت نهم و دهم ناشران با سختگیری بیشتری کتاب چاب کردند، بهای کاغذ سبب شد تا این مسئله در دولت دوازدهم نیز اتفاق بیافتد. درست که ناشران باید برای گذران امور خود کتاب منتشر کنند اما این مسئله سبب میشود که کتابی که واقعاٌ مورد نیاز جامعه است به کتاب فروشیها راه پیدا کند به طور کلی پس از همه گیری کرونا کتابهای چاپ اول یا تجدید چاپ شده به ندرت کتابی در بازار وجود دارد که کیفیت پایینی داشته باشد و نیازی از مخاطب را رفع نکند.
بازار کتاب مثل سینما که دچار فیلمهای گیشهای شده است با کتابهای زرد و فریب دهنده نشده است؟!
جنس مخاطب کتاب و سینما متفاوت است؛ نام جذاب و طرح جلد زیبا عناصر کتاب تجاری و جذابیت بصری است اما باید توجه کنید که دایره افراد کتابخوان به معنای واقعی محدود است و این افراد با یکدیگر ارنباط دارند بنابراین اگر کیفیت کاری پایین باشد به صورت بینی کتابخوانها شهره میشود، البته کم رنگ بودن مرزبندیهای سیاسی بین کتابخوانها نیز مزید بر علت شده تا افراد فارغ از نگاه سیاسی با یکدیگر ارتباط داشته باشند و کتابهای با کیفیت پایین به راحتی شناخته شوند بنابراین اگر کتابی صرفاٌ با دید تجاری نگاشته شده باشد به سرعت رسوا میشود و مخاطب آن را رها میکند.
در سینما نام بازیگر، ژانر فیلم و عوامل متعدد دیگری میتواند به موفقیت فیلم در گیشه منجر شود و در نهایت بیننده فیلم شاید 90 دقیقه از عمر و مقداری از درآمد خود را خرج دیدن این فیلم کند اما فاصله زمانی که کارگردان وتهیه کنندهای بخواهد بار دیگر به گیشه برگردد و شما اثر او را ببینید دست کم دو سال است که اتفاقات را فراموش میکنید اما خاطرۀ مطالعۀ یک کتاب بیکیفیت به سادگی از بین نمیرود؛ چرا که ناشران کتاب به طور هفتگی یا ماهانه یک یا چند کتاب را چاپ میکنند و اگر مخاطب را نادیده بگیرند، آنها دیگر مشتری انتشارات نخواهند بود و کتابهای ناشر دیگری را امتحان میکنند، عرصۀ کتاب، بسیار مهم است، امکان دارد که شما تصور کنید کتابی پرفروش میشود اما نظر مخاطب را جلب نکند یا کتابی که فکر نمیکنید به موفقیت دست پیدا میکند، البته عواملی مثل تبلیغات یا خرید سازمانها نیز برای تجدید چاپ اهمیت دارد اما کیفیت از هر چیزی مهم تر است، البته مثالهای محدود نقضی هم وجود دارد اما این مثالها فراگیر نیستند.
کاهش رفت و آمد حضوری مردم در خیابانها و به طبع کاهش حضور در خیابان ها، مردم را ترغیب کرد تا از اشکال نوین کتاب خوانی مثل نرم افزارها، سایتهای فروش آنلاین و... استفاده بیشتری کنند؟
البته باید بین اینها تفکیک قائل شد، برنامکهایی مثل فیدیبو و طاقچه که نوعی پیشرفته تر از پی دی اف هستند؛ بررسیها نشان میدهد افرادی که دنبال کنندۀ این نرم افزارها هستند اگر قسمتی از یک کتاب را در این برنامهها مطالعه کنند و بپسندند اقدام به تهیۀ نسخۀ فیزیکی آن کتاب میکنند؛ چراکه اساساٌ ارتباط بهتری با نسخههای فیزیکی برقرار میکنند به خصوص این که فروش کتاب با امضای نویسنده فراگیر شد تا جایی که بسیاری از فروشگاههای کتاب مجازی با برگزاری جشنهای امضای کتاب گسترش پیدا کردند و نسخههای بسیاری از این کتابها به فروش رفت، البته بعد از جشن امضاء با افت فروش رو به رو میشدند اما روند متوقف نمیشد، فروش آنلاین نسخۀ فیزیکی با خدمات پستی از انواع فروش کتاب بود که فراگیر شد و با همکاری شرکت پست فروش اینترنتی کتاب فروشیها رشد پیدا کرد و نسخههای تک هم با همکاری پست به دست مشتری رسید، مزایای فروش اینترنتی سبب شد که ناشران در کنار جشنوارههای فصلی فروش کتاب با استفاده از ظرفیت جشنوارههای فصلی به پخش کتابهای خود با تخفیف 20 تا 30 درصدی بین مشتریان اقدام کنند.
فراگیری کرونا و فروش اینترنتی برای برخی از کتاب فروشیها که فقط امکان پخش فیزیکی کتاب را داشتند باعث شد دچار نگرانیهایی شوند که البته آنها را مجاب کرد تا فکری برای گسترش امکانات پخش مجازی کتابهای خود کنند تا جایی که گاهی علیرغم کاهش مقطعی محدودیتها برخی از این کتاب فروشیها اذعان میکردند که فروش اینترنتی آنها برابر یا بیشتر از فروش در محل واحد تجاری است.
نکتۀ مهم بعدی این است که قدم زدن در محیط فیزیکی کتاب فروشیها و انتخاب کتاب از میان حجمی انبوه برای آنها اثری درمانی دارد که هیچ چیز توان پر کردن جای آن را ندارد، بارها پیش آمده که ناگهان کتابی را ناخواسته از میان کتابخانه برداشتیم و با مطالعه بخشی از آن تصمیم به خرید گرفته ایم، بنابراین شاهد هستیم که کاهش محدودیتهای بهداشتی استفاده از ابزار مجازی برای حضور در فضای کتابخوانی را کاهش میدهد و اهالی کتاب با حضور در کتابخانهها و کتاب فروشیها آرامش پیدا میکنند.
چالشهای حوزۀ نشر در ایام شیوع کرونا کدام هستند؟ برای مثال نویسنده بهطور قطع برای انجام کار پژوهشی جهت نگاشتن کتاب خود دچار مشکل میشد، چه چالشهایی از این دست برای شما پیش آمد؟
امروز بسیاری از این چالشها از بین رفته است، در ابتدای کرونا نویسندگانی که درگیر نگاشتن کتابهای پژوهشی بودند و برای تهیه دادههای مورد نیاز مجبور بودند تا روزانه با چند راوی مصاحبه کنند، اذعان میکردند که ابتدای بحران کرونا افراد زیادی حاضر به برگزاری جلسات مصاحبه نبودند؛ چراکه طبیعتاٌ از کرونا هراس داشتند. بنده درگیر یک پروژۀ مطالعاتی بودم که در ابتدا قرار بود جلسات مصاحبه در 20 مصاحبه خلاصه شود، اما گفتگوها به 65 جلسه رسید و ما همواره در پیکهای مختلف کرونا درگیر استرسهایی مانند درگیر شدن یکی از طرفین با بیماری، مرگ نویسنده یا راوی و... بودیم اما امروز با مشخص شدن پروتکلهای بهداشتی و رعایت دستورالعملها مشکلات زیادی حل شده و پژوهشها با سختی کمتری انجام میشود، البته محتاط شدن ناشران برای چاپ آثار، نویسندگان را دچار سردرگمی کرد و بسیاری از آنها برای انتخاب سوژه مورد پسندشان دچار مشکل شده بودند.
شاید چاپ دیجیتال یکی از مهمترین مزیتهای دوران کرونا بود که آثار زیادی در این قالب چاپ شد و آثاری که مورد پسند جامعه کتابخوان قرار میگرفت بهطور گسترده انتشار پیدا میکرد که مزیتهای بیشتری نسبت به روشهای سنتی داشت.
چالش دیگری که نویسندگان درگیر آن شدند، مربوط به آنهایی است که بیمار شدند و کرونا را حس کردند، شاید در نگاه اول برخی بگویند نویسندهای که کرونا میگیرد فارغ از هر مشغلۀ دیگری میتواند دو هفته به نگاشتن بپردازد اما واقعیت این است که این بیماری فرد را بسیار تضعیف میکند و تا بازیابی مجدد توان مدت زیادی از کار باز میماند، اتفاقی که برای برخی از نویسندگان چند بار تکرار شد و اثرات سوء زیادی بر بازار کتاب داشت.
فضای مجازی چه کمکی به ناشران و کتابخوانها میکند تا ارتباط بهتری بین آنها برقرار شود؟
مهمترین ویژگی که فضای مجازی دارد، عدالت تبلیغی بین آثار منتشر شده است، در گذشته بسیاری از کتابها که محتوای خوبی داشتند اما فرصت تبلیغ مناسب به آنها در فضای حقیقی داده نمیشد با شکست رو به رو شدند اما فضای مجازی و شبکههای اجتماعی این فرصت را در اختیار نویسندگان قرار داد که آثار خود را معرفی کنند و افراد بیشتری نیز از انتشار یک کتاب آگاه شوند، نویسنده بستری در اختیار داشت که امکان معرفی اثر در آن فراهم بود.
پیش از کرونا یکی از نکات حائز اهمیت برای ناشران محلی بود که مراسم رونمایی از یک کتاب را برگزار میکردند تا امکان دعوت از افراد بیشتری فراهم باشد، مراسمهایی که دغدغههای بسیاری را نیز برای ناشران ایجاد میکرد، مانند هزینۀ برگزاری این مراسمها یا پر شدن و خالی ماندن سالن برگزاری رونمایی که فراگیر شدن فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به ناشران کمک کرد تا بسیاری از این مشکلات رفع شود و افراد زیادی هم امکان شرکت در مراسمهای رونمایی را داشته باشند از طرفی برای کتابهای بیشتری مراسم رونمایی برگزار شود، آثار مثبت این فرآیند سبب شد تا بنده تصور کنم که بعد از مهار پاندمی کرونا هم این رویه باقی بماند. جمعبندی بنده این است که کرونا در مجموع به نفع فعالان عرصۀ کتاب تمام شد، البته برای کسانی که هوشمندانه در این عرصه حضور پیدا کردند و از ظرفیتهایی مانند فضای مجازی استفاده کردند اما کسانی که تغییرات طولانی مدت ناشی از کرونا را نپذیرفتند دچار اضمهلال شدند.
قالبهای نوینی مانند کتاب صوتی چه کمکی به اهالی کتاب در پاندمی کرونا کرد؟
بسیاری از ناشران تصور میکردند که فراگیر شدن کتاب صوتی به فضای نشر کمک زیادی خواهد کرد اما بررسیهای بنده این مسئله را رد میکند. شاید یکی از دلایل عمدۀ این عدم موفقیت بخشی از این کتابها، انتخاب نادرست شخصی بود که کتابها را میخواند که آشنایی با فضای کتاب را نداشت بنابراین علیرغم صدای خوب، عملکرد موفقی نداشتند، ضمن این که یکی از کاربردهای اصلی کتاب صوتی حین سفرها بود اما با فراگیر شدن کرونا، سفرها نیز بهطور چشمگیری کاهش پیدا کردند بنابراین این بازار این دست از کتابها کساد شد.
تجربیات موفقی هم در کتاب صوتی وجود داشت، مانند صدا سازی و خواندن برخی کتابها توسط نویسنده بود از جمله انتشار کتاب صوتی «قیدار» بود. یکی از پیشنهادات ما برای موفقیت کتابهای صوتی که نویسندگان را نیز از آن آگاه کردیم پیشنهاد انتشار نسخۀ صوتی کتاب ویژۀ نابینایان بود، اتفاقی که اگر محقق شود، آثار مثبت زیادی در جامعه خواهد داشت، آنها علیرغم نابینایی به دلیل نعمتهای دیگری که خداوند به آنها بخشیده تجربههای موفقی در انتشار آثار صوتی داشتند. کرونا در حوزههای مختلفی مانند کتاب آثار مثبت زیادی داشت و کسی که کرونا را پذیرفت و به دنبال راهکار مواجهه با آن رفت، توفیق پیدا کرد به زعم بنده افزایش قیمت کاغذ و سایر ابزار فیلمو زینگ از مهمترین چالشهای آینده ناشران است.
فکر میکنید که نشر کاغذی از بین برود؟
بنده معتقدم که نشر کاغذی هیچگاه از بین نمیرود همانطور که با فراگیر شدن عکس دیجیتال هیچوقت نسخههای چاپی عکسها از بین نرفتند یا مطبوعات کاغذی نابود نشدند و البته جامعه نویسندگان و ناشران از دولت جدید انتظار دارند که برنامهای برای کنترل قیمت و بازار کاغذ و چاپ کنند به زعم بنده صنعت نشر از چالشهای مربوط به کرونا عبور کرده است و امروز مهمترین دغدغۀ ناشران موضوعی است که اشاره کردم.
پرداخت یارانۀ بیشتر برای خرید کاغذ مدنظر شما است یا موضوع دیگری؟
یارانه نشان داد که راهکار موفقی برای کنترل بازار کاغذ نبود؛ چرا که نسبت کاغذی که برای صنعت نشر کتاب استفاده میشود در مقایسه با سایر مصارف کاغذ مانند تبلیغات بسیار ناچیز است، البته آزادسازی قیمت کتاب مدنظر نیست و همانطور که گفتم در قیاس با سایر مصارف کاغذ ناچیز است اما این توزیع یارانه باید با طراحی جدید، توسط مدیرانی متخصص در فرآیندی شفاف به ناشران ارائه دهند، البته در دورههای اخیر پخش کاغذ بسیاری از مشکلات رفع شد و افراد زیادی در اخذ کاغذ برای انتشار کتاب و صرف آن در مصارف دیگر ناکام ماندند اما فرآیندها باید شفافتر شوند.
آیا تحریمها و موانع برسر وارد سبب افزایش قیمت کاغذ شد؟
بنده به شخصه تجربه ای پیدا نکردم که ورود کاغذ به کشور به دلیل تحریم دچار مشکل شده باشد اما همانطور که گفتم حجم کاغذ مصرفی برای کتاب نسبت به حوزههای دیگر محدود است اما تبعات آنها دامن گیر حوزۀ نشر هم میشود.
فکر میکنید انتساب وزیر ارشاد به تنهایی مشکلات حوزۀ نشر را رفع میکند؟
برای فعالان حوزۀ نشر بیش از آن که شخص وزیر ارشاد اثر گذار باشد، انتساب معاون فرهنگی وزیر اهمیت دارد؛ چراکه وزیر به سیاستگذاری کلان میپردازد اما این معاون فرهنگی وزیر است که باید روابط بین ناشران و دولت را تنظیم کند. برای ما مهم است که معاون وزیر تجربهای از نوشتن و معضلات حوزۀ چاپ داشته باشد تا مصائب حوزۀ ناشران را بشناسد و مسیر درستی را برای خروج از مشکلات انتخاب کنند بنابراین امیدواریم که وزیر محترم ارشاد برای انتخاب معاون فرهنگی از مسائل سیاسی فاصله بگیرند و فردی را انتخاب کنند که وجه تخصصی وی بر سایر مسائل غلبه داشته باشد، معاونت فرهنگی برخلاف معاونتهای دیگری مانند هنر یا سینما و مطبوعاتی که ریشههایی از سیاست در آنها مؤثر است، معاونت فرهنگی میتواند با فراخت از این دغدغهها انتخاب شود و تجربههای مفیدی برای ناشران بعد از این 4 سال باقی بماند.
شناسه خبر 46345