شناسه خبر:46898
1400/7/20 10:43:44
استاد دانشگاه حکیم سبزواری در بزرگداشت حافظ مطرح کرد:

حافظ، به اوج رساننده غزل عارفانه عاشقانه

سپهرغرب، گروه دُرهای دَری - فاطمه فراقیان: عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری به اوج رساننده غزل امتزاجی یا تلفیقی عاشقانه عارفانه را حافظ دانست که جریان سوم غزل در سیر تاریخی این قالب است.

ماه مهر با بزرگداشت دو شاعر عارف، مهرش فزون شده؛ هشتم مهرماه با شما از خورشید عاشقی به‌نام مولانا گفتیم که شعاع عشق عارفانه‌اش جهان را در بر گرفته و 20 مهرماه از رندی خوش‌سخن به‌نام «حافظ» می‌گوییم که آوازه‌اش مرزها را درنوردیده است.

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین حافظ شیرازی، شاعر غزل‌سرای فارسی‌زبان سده هشتم بوده که گویا زاده 727 هجری قمری و درگذشته 792 هجری قمری در شیراز است؛ این شاعر محبوب، مشهور به لسان‌الغیب بوده و همچنین به ترجمان‌الاسرار، لسان‌العرفا و ناظم‌الاولیا نیز معروف است.

از زندگی حافظ اطلاعات کافی و دقیقی در دست نیست، اما می‌توان گفت وی علوم و فنون را در محفل درس استادان زمان خود فرا گرفت و در علوم ادبی عصر، پایه‌ای رفیع یافت؛ حافظ فرهنگ باستانی ایران را با فرهنگ اسلامی، فلسفه و عرفان پیوند داد و در شعرش متبلور کرد، این شاعر همچنین در علوم فقهی و الهی تأمل بسیار داشته و قرآن را از بَر کرده است.

گرایش حافظ به شیوه سخن‌پردازی خواجوی کرمانی مشهور است و خودش از مهم‌ترین اثرگذاران بر شاعران بعدی شناخته می‌شود. حافظ را چیره‌دست‌ترین غزل‌سرای زبان فارسی می‌دانند، نوآوری اصلی وی در تک‌بیت‌های درخشان، مستقل و خوش‌مضمونی بوده که سروده و همچنین تلفیق هنرمندانه غزل عارفانه و عاشقانه.

فال حافظ یکی از پُرطرفدارترین فال‌ها در میان ایرانیان است و امروزه در هر خانه ایرانی یک دیوان حافظ یافت می‌شود و مردم ما طبق سنت و رسوم قدیمی در روزهای ملی یا مذهبی نظیر نوروز و شب یلدا، بر سر سفره هفت‌سین یا شب‌چره، با کتاب حافظ فال می‌گیرند که همین موضوع به‌خوبی تلفیق فرهنگ ایرانی و اسلامی (زیرا تفأل زدن به دیوان حافظ شاید به این جهت است که آیات قرآن در آن تبلور یافته) را نشان می‌دهد و نیز آنکه این شاعر تا چه حد به زندگی ایرانیان راه یافته است.

با آنکه ما در ادب فارسی قبل از حافظ بزرگان ادیبی همچون فردوسی، سنایی، سعدی، مولانا و دیگران را داریم، اما این شاعر با «رندی» مخصوصش، خود را در صدر مجلس همه شعرا نشانده است و امروز او و اشعارش نه‌تنها در ایران آوازه دارند، بلکه در دنیا نیز نام‌بردار هستند.

دوره تاریخی سخت زندگی شاعر زبان او را گاهی نیش‌دار می‌کند و طنز تلخ به‌وفور در اشعارش دیده می‌شود؛ حافظ از ریا به ستوه آمده و خود را هم‌ردیف بدطینتان خوب‌نما کردن، برایش ننگ است. بنابراین در اشعارش به ستایش رند، خرابات، شراب و غیره برمی‌خوریم که به این طریق خود را مقابل ریاکاران قرار می‌دهد؛ برخی اشعار او نوعی تعریض و کنایه به حاکمان ریاکار همه ادوار و دوره خود او همچون امیر مبارزالدین بوده که گویا درحال قرآن خواندن 700 نفر را گردن می‌زند! از طرفی باید گفت شاعر از شراب که ملموس است، نام می‌برد و مستی در عشق الهی را اراده می‌کند و اشعار وی باید عارفانه تفسیر شود.

«گوته» دانشمند بزرگ، شاعر و سخنور مشهور آلمانی دیوان شرقی خود را به‌نام او و با کسب الهام از افکار حافظ تدوین کرد.

آن‌همه معانی و زیبایی که حافظ با توجه به آشنایی کامل با قرآن، عرفان و ادب با آن‌ها رو‌به‌رو بود، شاعر را به وادی شعر و شاعری می‌کشاند؛ اما علاقه صرف شاعر به شعرسرایی نمی‌تواند منجر به پدید آمدن اثر شگرف او باشد و بی‌گمان یک موهبت الهی است، یونانی‌ها معتقدند که الهه‌ای این الهام را به شاعر می‌کند.

حافظ در شعرسرایی مانند زنبور عسل عمل کرده؛ یعنی گل‌های ادب پارسی را گلچین کرده و محصولی متفاوت همچون عسل به‌وجود آورده است. ویژگی خاص اشعار حافظ ایجاز بوده که متأثر از شیوه قرآن است و از اُنس شاعر با قرآن حکایت دارد و این ویژگی سبک خاص او را تشکیل می‌دهد و درواقع هنرمندی حافظ را نیز می‌رساند، چراکه توانسته آن‌همه معانی که برخی را کسب و به احتمال قوی مقدار بسیاری را شهود کرده، در قالب ابیات موجز بیان کند. ما در آثار فاخری همچون مثنوی و شاهنامه با 6 دفتر و 6 هزار بیت رو‌به‌رو هستیم، اما حافظ با 500 غزل شگرف، زیبایی بی‌پایان چه در معنا و چه در بیان آفریده است.

به‌جز ایجاز و تناقض‌نمایی که پیش‌تر به آن اشاره شد، ایهام و چندلایگی معانی نیز در شعر حافظ وجود دارد و به همین دلیل مفاهیم تودرتوی اشعارش است که با دیوان این شاعر فال گرفته می‌شود، زیرا به‌هرحال از چند معنی، یک مفهوم برای فال‌گیرنده آشنا و مناسب حالش می‌آید.

در دلیل شهرت و محبوبیت خاص حافظ در داخل و خارج از ایران نیز باید گفت که حافظ مجمع‌المعانی است؛ او توانسته برترین معانی را در قالب زیباترین بیان ممکن بریزد که این مورد در کنار مواردی همچون ایجاز و چندلایگی که اشاره کردیم، دلیل محبوبیت بی‌حدومرز شاعر است. البته باید درنظر داشت که این موهبت به حافظ هبه شده و تأثیر اُنس دائمی و خاص وی با قرآن است. از طرفی باید گفت به‌واقع هیچ‌کدام از شاعران ما قرینه ندارند و در دنیا بدون اغراق، بی‌نظیر هستند.

همچنین استفاده از آیات و روایات در اشعار این شاعر در حدی بوده که دیوان حافظ تفسیر عرفانی از قرآن بوده و حیف است به این شاعر حافظ بگوییم! زیرا او ابتدا «عارف» بوده و عارفِ عامل، بی‌گمان از یک حافظ قرآن برتر است.

با این مقدمه به سراغ دکتر عباس محمدیان، عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری رفتیم تا با ما از حافظ بگوید:

عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری بعد از یاد خدا، گفت: با تشکر از دست‌اندرکاران روزنامه وزین سپهرغرب که مصاحبه در مورد حافظ را رقم زدند. سخن در مورد یکی از قله‌های ادب فارسی به‌نام حافظ شیرازی است؛ شاید کمتر ایرانی فرهنگ‌دوست ادب‌خواهی داشته باشیم که با این شاعر و اشعارش، آشنایی کم‌وبیشی نداشته باشد. در ادبیات هر ملتی که به‌عنوان میراث فرهنگی آن کشور به‌شمار می‌رود، قله‌هایی وجود دارند که در ساختن فرهنگ آن ملت مؤثر بوده‌اند. به‌گونه‌ای که حتی برخی از سخنان منظوم یا منثور آن‌ها به‌عنوان ضرب‌المثل در زبان و فرهنگ آن ملت جاری و ساری شده است.

عباس محمدیان با بیان اینکه خوشبختانه ما در زبان و ادب فارسی بزرگان بسیاری داریم که تأثیرات فراوانی ازنظر سبک شخصی و دوره‌ای بر فرهنگ ما داشته‌اند، ابراز کرد: شاعرانی همچون رودکی، فردوسی، خاقانی، نظامی، سنایی، عطار، شبستری، جامی و شاعران معاصر و نوپرداز؛ اما اگر بخواهیم در میان این قله‌ها مشهورترین آن‌ها را نام ببریم، قطعاً حافظ یکی از چهار یا پنج شاعر بزرگ زبان و ادبیات فارسی است.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه سخن در مورد حافظ زیاد است که در این مقال نمی‌گنجد، اذعان کرد: سعی می‌کنم در این فرصت به چند نکته مهم پیرامون حافظ بپردازم؛ نکته نخست سیر غزل در ادب فارسی بوده که به‌وجودآورنده جریان سوم آن، این شاعر است. به‌واقع در ادب فارسی ابتدا غزل قالب مستقلی نبوده، بلکه به‌عنوان مقدمه قصاید و تغزل به‌کار می‌رفته است؛ سپس به‌تدریج از ابتدای قصیده جدا شده و به‌صورت قالب مستقل درمی‌آید. البته برخی غزل به شکل قالب مستقل را به رودکی نسبت می‌دهند، عنصری می‌گوید: «غزل رودکی‌وار نیکو بود/ غزل‌های من رودکی‌وار نیست/ اگرچه بکوشم به باریک وهم/ بدین پرده اندر مرا بار نیست»، اما منظور همان تغزل است و نه غزل با قالب مستقل.

محمدیان با بیان اینکه از قرن 6 و با ظهور سنایی در زبان و ادبیات فارسی غزل در قالب مستقل توسط او ایجاد می‌شود، افزود: سنایی ابداعات مهم دیگری همچون عارفانه کردن غزل عاشقانه را نیز دارد؛ او مضامین عرفان را در در شعر وارد می‌کند و بزرگان بعد از او همچون خواجوی کرمانی، مولانا، حافظ و دیگران راه او را ادامه می‌دهند تا اینکه غزل به دلایل مختلف کاملاً عارفانه می‌شود (به‌ویژه در دوره مغول).

عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری با اشاره به اینکه غزل امتزاجی یا تلفیقی را حافظ به اوج می‌رساند که جریان سوم غزل در این سیر است، اظهار کرد: بعد هم غزل در سبک هندی، واسوخت و بازگشت (با غزلیات زیبا و شیرین ملک‌الشعرای بهار) را داریم تا به شاعران نوپرداز معاصر می‌رسیم و غزل مضمون سیاسی، اجتماعی، روایی، حماسی و غیره نیز می‌پذیرد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه نکته دوم در رابطه با شخصیت حافظ است، تصریح کرد: در میان شاعران زبان و ادبیات فارسی کمتر کسی شخصیتش همچون حافظ متشابه است؛ آن‌ها شخصیت‌های محکمی داشته و در مورد افکار و جهان‌بینی شاعران مذکور شبهه وجود ندارد؛ اما به دلایلی که برخی از آن‌ها بیان می‌شود، شخصیت حافظ تا حد زیادی متشابه است.

محمدیان با اشاره به اینکه نظریات متفاوتی در مورد حافظ وجود دارد، تشریح کرد: برخی گفته‌اند او رند، نظرباز، مشروب‌خوار، خراباتی و اهل فسق و فجور بوده و به برخی از ابیات اشعارش استناد کرده‌اند که نظر بسیار نادرست و ضد ارزشی است که این نظریات در چندسال اخیر پیدا شده و دشمنان فرهنگ ایرانی نیز در بروز و رواج چنین نظریات سخیفی بی‌تأثیر نبوده‌اند.

عضو هیئت‌علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری با بیان اینکه برخی هم او را پیرو خیام دانسته‌اند، ابراز کرد: این گروه پیروی حافظ از خیام را به جهت شراب‌نوشی، دم‌غنیمتی و دیگر موارد و مضامین مشترک در اشعار آن‌ها می‌دانند که این قضاوت و مقایسه هم صحیح نیست؛ البته در مورد خود خیام نیز نظرات متفاوت بوده و در رابطه با این شاعر هم ابهام فراوان است، برای مثال بعضی می‌گویند خیام ریاضی‌دان، دانشمند، فیلسوف، عالم دینی و حکیم متکلم با خیام شاعر دو شخصیت جدا هستند که چون خیام شاعر مشهور نبوده، اشعار وی به خیام حکیم نسبت داده شده است که این نظر هم جای بحث و بررسی دارد.

* ادامه دارد

شناسه خبر 46898