ترجمه در ایران؛ میان سودجویی ناشران و بیبرنامگی آموزش
بازار ترجمه کتاب در ایران امروز با چالشهای جدی کیفیت و ساختار مواجه است؛ از ترجمههای شتابزده و تعدد بیضابطه ترجمههای یک اثر، تا ضعف نظام آموزش مترجمی که بیشتر نظریهمحور بوده و مترجمانی را به دور از زبان مادری و بدون اعتماد به نفس، وارد بازار میکند. ناصر شیریزاده مدیرمسئول نشر نیش و پژوهشگر و نویسنده، در گفتوگو با ما به تحلیل آسیبهای این حوزه میپردازد.
ترجمه در معنای دقیق خود، پُلی است میان زبانها، فرهنگها و اندیشهها؛ سرزمینی همچون ایران که در چهارراه تمدنها و تقاطع فرهنگی شرق و غرب قرار گرفته، همواره از ترجمه بهعنوان ابزاری برای انتقال دانش، گسترش افقهای فکری و ارتقای سطح علمی و فرهنگی جامعه استفاده کرده است. بااینحال آنچه امروزه در بازار کتاب ایران بهنام «ترجمه» عرضه میشود، با چالشهایی جدی و بعضاً ساختاری روبهرو است.
در دهههای اخیر گرایش گسترده به آثار ترجمهشده در میان مخاطبان ایرانی، رشد چشمگیر نشر کتابهای خارجی و حضور پُررنگ ترجمه در کتابفروشیها، گویای اهمیتی بیچونوچرا است؛ اما این اهمیت در بسیاری از موارد با ضعف در کیفیت ترجمهها، ترجمههای شتابزده و غیر تخصصی، استفاده از زبان واسطه، تعدد نسخههای گوناگون از یک اثر و نبود نظارتهای مؤثر همراه بوده است.
در کنار این چالشها، صنعت نشر کشور نیز با بحرانهای عمیقی دستوپنجه نرم میکند: گرانی کاغذ، نبود حمایتهای نهادینه از مترجمان، ناهماهنگی میان اهداف فرهنگی و واقعیتهای اقتصادی و سیاستهای ناپایدار در حوزه ممیزی و پخش کتاب، همه و همه بخشی از واقعیت امروز ترجمه در ایران را شکل دادهاند.
در چنین شرایطی، گفتوگو با فعالان باسابقه و چندوجهی حوزه کتاب، میتواند تصویری دقیقتر و واقعگرایانهتر از این بحران فرهنگی ارائه دهد؛ ناصر شیریزاده، مدیرمسئول نشر نیش، ناشر، مؤلف و پژوهشگر فرهنگی، یکی از چهرههایی است که سالها تجربه در زمینه نشر، تألیف و شناخت فرآیند ترجمه دارد. او در گفتوگویی صریح و تحلیلی، زوایای پنهان و پیدا از آسیبشناسی ترجمه کتاب در ایران را واکاوی کرده است؛ از کیفیت محتوا و انتخاب آثار تا مناسبات اقتصادی نشر، وضعیت حقوق مترجمان و آینده ترجمه در سایه تحولات فناوری.
آنچه در ادامه میخوانید، گزارشی تحلیلی از این گفتوگو است؛ با هدف ترسیم تصویری روشن از وضعیت ترجمه در ایران امروز.
تجاری شدن ترجمه، نتیجه مستقیم سیاستهای ناکارآمد فرهنگی و اقتصادی است
مدیرمسئول نشر نیش ابتدا در پاسخ به این سؤال که وضعیت کلی ترجمه کتاب در ایران چگونه است؟ گفت: به دلایل متعدد که طبیعتاً از بدنه فرهنگ، اقتصاد و سیاست جامعه ناشی میشوند، تمایل مخاطبان عمومی و دانشگاهی به کتب ترجمه سهم قابل توجهی را به خود اختصاص داده است؛ به بیانی ساده، مخاطب ایرانی به اثر ایرانی کمتر اعتماد دارد، بنابراین برای خواندن رمان، حتی بدون شناخت از نویسنده، سراغ آثار خارجی میرود.
ناصر شیریزاده با اشاره به جایگاه ویژه نویسندگان سرشناسی همچون صادق هدایت، افزود: قدرت قلم، اندیشه و نگاه فلسفی این نویسندگان همچنان در ذهن مخاطب ایرانی جایگاه ویژهای دارد.
این پژوهشگر ادبیات به تعجبآور بودن این موضوع اشاره کرد که با وجود رشد قابل توجه کتب نظری، پیشرفت فناوری و برگزاری کلاسهای متعدد فن نویسندگی، هنوز توازنی میان آثار ترجمه و غیر ترجمه برقرار نشده است.
شیریزاده در توضیح فرآیند انتخاب آثار برای ترجمه حوزه کتب عمومی و تخصصی را از هم تفکیک کرد و گفت: در کتب عمومی مانند رمان، روانشناسی عمومی و داستان کوتاه، اغراض بازاری بیشتر از ابعاد فرهنگی بر انتخاب کتاب اثرگذار هستند؛ البته در مورد کتابهای انگیزشی، فارغ از کیفیت محتوا، نیازسنجی فرهنگی در انتخاب آنها دخیل است. ناشران با توجه به زمینههای اجتماعی، سراغ آثاری میروند که مخاطب آنها را التیامبخش میبیند.
وی افزود: در حوزه کتابهای تخصصی، نیازهای محافل علمی و کارآمدی در تحقیق و تحلیل، نقش پُررنگتری دارند.
مدیرمسئول نشر نیش با نگرانی درباره کیفیت ترجمهها در سالهای اخیر، اظهار کرد: متأسفانه کیفیت کتب ترجمه در هر دو حوزه عمومی و تخصصی چندان جالب توجه نیست. ترجمههای قدیمی از برخی رمانها، مانند «صد سال تنهایی»، همچنان نزد کتابخوانها معتبرتر است.
شیریزاده ادامه داد: برخی ترجمههای شتابزده و گروهی در حوزه دانشگاهی موجب بدخوان شدن و ناخوانا بودن آثار شدهاند.
وی تأکید کرد: بیدقتی و دانش ناکافی ناشران در زمینههای مختلف، بهشدت بر کیفیت نهایی کتاب تأثیرگذار است.
چالشهای نهاد ناظر، تعدد ترجمهها و موانع کیفیت داشتن ترجمه در ایران
این پژوهشگر شناختهشده در حوزه نشر و ترجمه در ادامه مصاحبه خود به موضوع ضرورت وجود نهادهای ناظر بر ترجمه و چالشهای حقوقی و اقتصادی مرتبط با ترجمههای متعدد پرداخت و در پاسخ به سؤالی مبنی بر لزوم نظام نظارتی تخصصی ترجمه در ایران گفت: هیچکس نمیتواند ضرورت وجود نهادهای ناظر بر ترجمه را انکار کند؛ اما چالشهای اساسی زیادی پیش روی چنین نهادی قرار دارد.
شیریزاده به نقش دولت و سیاستگذاری در این حوزه اشاره کرد و افزود: سؤال مهم این بوده که دولت قرار است در کنار این نهاد باشد یا حاکم بر آن؟ و چگونه میتوان ناشران را ملزم به همکاری با چنین نهادهایی کرد؟
وی بر اهمیت شایستهسالاری در انتخاب اعضای این نهادها تأکید کرد و مشکلات تأمین منابع مالی و بودجه را از دیگر موانع برشمرد.
شیریزاده ابراز کرد: ضرورت هماندیشی و سیاستگذاری کلان احساس میشود، اما این امر با فضای فعلی جامعه فرهنگی کشور فاصله بسیاری دارد.
وی در پاسخ به پرسش مربوط به تعدد ترجمهها از یک اثر واحد، موضوع عضویت ایران در کنوانسیون برن را محور قرار داد و گفت: بهدلیل عدم عضویت ایران در کنوانسیون برن، وجود ترجمههای متعدد از یک اثر در بازار، امری عادی است.
این محقق درباره مزایا و معایب حق انحصاری ترجمه کتاب توضیح داد: اگر حق ترجمه یک کتاب تنها به یک ناشر داده شود، چه تضمینی وجود دارد که کیفیت ترجمه بالا برود؟ ممکن است مترجم دوم ترجمه بهتری ارائه دهد.
شیریزاده همچنین به پدیدهای بهنام «کتابسازی» اشاره کرد و گفت: ناشر «الف» کتابی را با صرف هزینه و زمان به چاپ میرساند، اما ناشران دیگر با تغییرات اندک متن یا استفاده از مترجمانی کمتجربه، نسخههای متعدد از همان کتاب را منتشر میکنند.
وی این روند را آسیبزننده به جامعه فرهنگی و تنها منفعت مادی داشتن برای سوداگران دانست و افزود: وقتی یک اثر با 10 ترجمه مختلف در بازار عرضه شود، این وضعیت جز آسیب به فرهنگ و صنعت نشر کشور، نتیجهای ندارد.
نقش ناشران، بازار کتاب و حقوق مترجمان
این پژوهشگر حوزه نشر و ترجمه در ادامه مصاحبه خود به بررسی نقش کلیدی ناشران در کیفیت آثار ترجمه و شرایط اقتصادی بازار کتاب پرداخت و با اشاره به اهمیت دو عامل اصلی در نقش ناشران، آنها را اینگونه برشمرد: نخست، دانش زبانی و شایستگی علمی ناشر و دوم، ایجاد توازن میان فرهنگ و تجارت.
شیریزاده توضیح داد: ناشرانی که رویکرد تجاری دارند، عمدتاً به سمت عناوین جنجالی و رمانهای مشهور گرایش پیدا میکنند تا سهم بیشتری از بازار کسب کنند، اما نباید این امر به قیمت قربانی شدن حقوق مخاطب تمام شود.
وی همچنین به چالشهای جدی صنعت نشر اشاره کرد و گفت: مسائل فراوانی مانند گرانی کاغذ، فروش ناکافی، سیاستهای ناپایدار در سیستم پخش کتاب و دیگر عوامل، پایبندی صرف به دغدغههای فرهنگی را بهشدت تحت تأثیر قرار دادهاند. در چنین شرایطی، حتی ناشرانی که دغدغه فرهنگی و تخصص لازم را دارند، ناچار به درنظر گرفتن ملاحظات مالی هستند.
نویسنده کتاب الفبای فانتزی ایرانی در پاسخ به پرسشی مربوط به وضعیت حقوق مادی مترجمان و بازار کتاب، به محدودیتهای اقتصادی اشاره کرد و افزود: با توجه به سرانه مطالعه پایین و قیمت بالای کاغذ، بازار کتاب چندان پویایی ندارد و این موضوع روی قراردادهای مترجمان تأثیر مستقیم گذاشته است؛ ترجمه کتاب بیش از آنکه فعالیتی اقتصادی باشد، پدیدهای فرهنگی و از سرِ علاقه است.
شیریزاده ابراز کرد: بهدلیل محدودیتهای مالی ناشران، توافق با مترجمانی که زبانهای غیر انگلیسی مانند چینی یا روسی را بلد هستند نیز دشوار است؛ چراکه این مترجمان معمولاً در تدریس یا ترجمه مقالات تخصصی فرصتهای درآمدی بهتری دارند.
وی درخصوص ترجمه از زبان واسطه توضیح داد: ترجمه یک کتاب روسی از روی ترجمه انگلیسی آن، قابل مقایسه با ترجمه مستقیم نیست، اما این مسئله نیز باید در بستر محدودیتهای موجود، بررسی شود.
مدیرمسئول نشر نیش خاطرنشان کرد: حتی اگر نهادهای حامی حقوق مادی مترجمان قوانین و مقرراتی وضع کنند، تضمینی برای اجرای کامل آنها وجود ندارد.
آموزش ترجمه در دانشگاه؛ نظریهزدگی و غفلت از زبان مادری
شیریزاده در ادامه گفتوگو به ضعفهای بنیادین آموزش دانشگاهی در حوزه ترجمه اشاره کرد و گفت: این ضعف ریشه در نظریهزدگی بیش از حد و فقدان تمرین عملی مؤثر دارد؛ به باور من دانشجویان رشتههای مترجمی در بسیاری از موارد حتی جسارت ترجمه متون عمومی را ندارند، چه رسد به ترجمههای تخصصی و دانشگاهی. این وضعیت بهویژه در سالهای اخیر، به کاهش اعتماد به نفس و فقدان استقلال حرفهای در میان مترجمان تازهکار منجر شده است.
بحران تنها به تسلط بر زبان مبدأ خلاصه نمیشود
وی بر نکتهای مهم و کمتر مورد توجه تأکید و بیان کرد: مترجمان جوان اغلب درک و تسلط کافی بر زبان فارسی ندارند؛ آنها گاه آثار زیادی به زبان خارجی میخوانند، اما نسبت به زبان مقصد، یعنی فارسی، بیمطالعهاند! درحالی که ترجمه نه صرفاً «انتقال واژه»، بلکه «بازآفرینی معنا» است و این بازآفرینی تنها به کمک آشنایی عمیق با بافت، واژگان و ساختار زبان فارسی ممکن میشود.
به عقیده این مؤلف جوان کشورمان، غفلت از آموزش اصول ویراستاری زبانی و ادبی، آسیب مهم دیگری است که بر کیفیت ترجمهها سایه افکنده است. امروز تنها معدودی از ناشران «ترجمهویرایی» را جدی میگیرند و درنتیجه بسیاری از آثار ترجمهشده بدون پالایش نهایی زبانی به دست مخاطب میرسد. این درحالی است که آموزش مستمر، تمرین عملی و تسلط دوگانه بر هر دو زبان (بهویژه زبان مقصد)، میتواند جایگاه مترجم را بهعنوان یک بازآفرین فرهنگی تثبیت کند.
هوش مصنوعی هنوز از درک ظرایف انسانی در ترجمه فاصله دارد
شیریزاده در بخش پایانی این گفتوگو نگاهی محتاطانه و واقعبینانه به پدیده رو به رشد هوش مصنوعی در عرصه ترجمه کرد و گفت: به اعتقاد من در میان اظهار نظرهای متعدد (از تحسین تا هراس)، تنها گذر زمان میتواند نشان دهد که آیا این فناوری نوظهور قادر به درک و بازتولید تمام پیچیدگیها، عواطف و ظرایف زبان انسانی خواهد بود یا خیر.
از نگاه وی، داوری شتابزده درباره ظرفیتهای هوش مصنوعی در ترجمه نهتنها زودهنگام است، بلکه امکان دارد با شتاب پیشرفت فناوری، بهسرعت از اعتبار بیفتد؛ این موضع تأکیدی است بر لزوم احتیاط و همزمان آمادگی برای مواجهه با آیندهای که ممکن است چهره ترجمه را بهکلی دگرگون کند.
از بحران کیفیت تا ضرورت بازنگری در سیاست ترجمه
مرور گفتوگو با ناصر شیریزاده، مؤلف و ناشر جوان کشورمان بیش از هر چیز نشان میدهد که ترجمه در ایران با مجموعهای از آسیبهای بههمپیوسته مواجه است؛ آسیبهایی که صرفاً فنی یا زبانی نیستند، بلکه ریشه در ساختارهای کلان فرهنگی، اقتصادی و سیاستگذاری دارند.
تعدد ترجمههای بیضابطه، ضعف در نظارت تخصصی، گرایش صرف به بازار بهجای فرهنگ، بیثباتی در نظام اقتصادی نشر و بیتوجهی به حقوق مادی و حرفهای مترجمان، همه نشانههایی از وضعیتیاند که در آن ترجمه نه بهعنوان «امر فرهنگی»، بلکه اغلب بهعنوان کالایی قابل تکرار و مصرفی نگریسته میشود.
آنچه در این گفتوگو بارها بر آن تأکید شد، لزوم بازتعریف جایگاه «ناشر متعهد» و «مترجم متخصص» در کنار ایجاد ساختارهای حمایتی واقعی برای تولید محتوای باکیفیت بود. درواقع نمیتوان از مترجم انتظار کار دقیق و وفادارانه داشت، وقتی امنیت شغلی و منزلت حرفهایاش تضمین نشده و یا از ناشر انتظار دغدغه فرهنگی داشت، در فضایی که تورم و ممیزی دو لبه قیچی شدهاند!
در این میان، یکی از مهمترین ضرورتها، همگرایی میان نهادهای فرهنگی، صنفی و دانشگاهی برای تدوین سیاستی فراگیر و شفاف در حوزه ترجمه است؛ سیاستی که هم به حقوق صاحبان اثر احترام بگذارد، هم مترجم را حمایت کند و هم مخاطب را از سردرگمی میان چند ترجمه بیکیفیت نجات دهد.
درنهایت، ترجمه در ایران اگر قرار است همچنان ابزاری برای گشودن درهای جهان و اندیشه باشد، نیازمند بازنگری جدی، عزم نهادی و تعهد فرهنگی تازه است؛ آینده ترجمه اگرچه روشن نیست، اما هنوز میتوان با گفتوگو، اصلاح و همدلی، مسیر آن را بازطراحی کرد.